پایگاه خبری تحلیلی
فولاد (ایفنا)- تجربه نشان داده است کشورهای منطقه و همسایه ایران
بازارهای جدی برای صادرات هستند و در پساتحریم ایران باید به حجم صادرات خود
بیفزاید و فراموش نکند که چین در پروژه راه ابریشم به دنبال افزایش صادرات خود و
حذف رقباست.
مجید
سلیمیبروجنی
چند روز
پیش شاهد حضور رییسجمهور چین به همراه معاونان، نخستوزیر و 600 تن از بازرگانان
چینی در کشور بودیم؛ سفری به دعوت رییسجمهور کشورمان و پس از 14 سال از آخرین سفر
رسمی رییسجمهور چین به ایران.
ظاهرا
«امپراطور» بار دیگر سوداری سرزمین پارس را در سر دارد. ادامه ناآرامیها در
خاورمیانه، لغو تحریمها و تغییر در معادلات جهانی، شرایط ویژهای رقم زده که نظر
مقامات چینی را به خاورمیانه -قلب انرژی جهان- جلب کرده است.
از چین که
سخن به میان میآید، تصویر انبوهی از اجناس نامرغوب و دسته چندم در ذهن ما ایرانیها
تداعی میشود. شاید بتوان گفت بخشی از این داستان به دلیل انزوای ایران در جوامع
بینالمللی در پی دیپلماسی ناکارآمد دولت وقت در یک دهه گذشته بوده و سبب آن شد که
چین در مقابل خرید نفت، فروش کالاهای بنجل خود را به ایران باجخواهی کند.
نفت ایران
منزوی شده بود و دیگر خواستگاری نداشت و چشمبادامیها مجال آن را یافتند که شرایط
دلخواهشان را به ایران تحمیل کنند و معامله را به نفع خود رقم بزنند. آنها همچنین
با خروج پیمانکاران طراز اول اروپایی، جای خود را در طرحهای زیرساختی کشور
بازگرداند و باز هم امتیاز گرفتند.
اقتصاد
چین با توجه به تحولات گستردهای که در سال 1978 رخ داد، به سوی آزادی گام برداشت.
در پی تحول، آمریکا، اروپا و حتی ژاپن و کرهجنوبی اجازه سرمایهگذاریهای کلانی
را در این کشور یافتند و طی 37 سال گذشته چین به غول بزرگ اقتصادی صنعتی دنیا
تبدیل شد؛ چنانکه رشد متوسط 9.5 درصدی چینیها در هر سال، به طور حتم مدیون این
تغییر نگرش در اقتصاد و دست شستن از سیاستهای سابق مائو، رهبر پیشین چینیها بوده
است؛ سیاستهای بلندپروازانهای که با رویای احراز قطب سوم سیاسی دنیا همراه بود،
اما چین اکنون به سوداگری تبدیل شده که اولویت نخست خود را استفاده از فرصتهای
اقتصادی میداند.
در دوران
برقراری تحریمها، چینیها با فرصتطلبی در ایران حضور یافتند و تلاش بر آن داشتند
که در غیاب شرکت های اروپایی، به طور عمده در قالب تامین کالا برای ایران، منافع
خود را دنبال کنند تا اینکه لزوما سرمایهگذاری مستقیمی در ایران داشته باشند.
به دلیل
نیاز اساسی چینیها به انرژی، با توجه به الزامات رشد اقتصادی آن، در عین حال
ایران یکی از تامینکنندههای اصلی نفت و گاز در خاورمیانه برای این کشور محسوب میشد،
بر این اساس چینیها در شرایط تحریم، جانب ایران را گرفتند و با فرصتطلبی، منافع
قابل توجهی را تاکنون نصیب خود کردهاند. آنها در موضع قدرت
قرار داشته و ایران حق انتخاب دیگری نداشت، بنابراین چینیها با چاشنی عدم ریسکپذیری
بازرگانان ایرانی، کالاهای نامرغوب خود را در ازای خرید نفت به ایران فروختند. طی
چند هفته اخیر و با اجرایی شدن برجام و رفع تحریمهای بینالمللی، برخی پیشبینیها
بر آن است که ایران از بزرگترین شریک تجاری خود فاصله بگیرد و به سوی کشورهای
اتحادیه اروپا و آمریکا برود.
برخی
ناظران بر این باورند که رقابت شرکتهای اروپایی از سهم شرکتهای چینی در بازار
ایران بکاهد. حال آنکه واقعیتهای دنیای تجارت خارجی تابع عوامل دیگری هم هستند.
مزیتهای نسبی ایجاد شده برای چین در اقتصاد ایران با لغو تحریمها محو نخواهند شد
و بنگاههایی که خواهان ورود به بازار ایران هستند، با رقیب سرسختی مواجه خواهند
بود که در ابعاد مختلف اقتصاد ایران حضور دارد و حضورش تثبیت شده است.
این کشور
میداند در ایران حضوری قوی و ریشهدار دارد و با افزایش شدت رقابت، نوع رقابت و
امتیازدهی این کشور نیز تغییر خواهد کرد، ولی شکی نیست که در پساتحریم فرصت جدیدی
برای توسعه روابط ایران و چین و تقویت موضع ایران در مذاکره با این کشور میتواند
ابعاد جدیدی را به این رابطه اضافه کند، ولی از شدت و میزان آن نخواهد کاست.
رابطه
ایران و چین پیچیده نیز میتواند باشد. پروژه جاده ابریشم یکی از زمینههای همکاری
و رقابت مسالمتآمیز بین دو کشور است. تجربه سالهای اخیر در منطقه نشان داده است
کشورهای منطقه و همسایه ایران اولین بازارهای جدی برای صادرات محصولات ایرانی
هستند و در پساتحریم ایران باید به حجم صادرات خود بیفزاید و فراموش نکند که چین
در پروژه راه ابریشم به دنبال افزایش صادرات خود و حذف رقباست.
ایران
برای چین یکی از بازارهایی بوده است که تقاضایش سوخت موتور توسعه اقتصادی این کشور
شده است. برای چین، ایران تنها شریک تجاری نیست، ولی برای ایران، چین یک شریک عمده
تجاری است. در این عدم توازن طبیعی منافع و نقشها برد ایران و برد چین در یک قالب
تعریف نمیشوند.
این دو
کشور منافع مختلفی دارند و بازی برد - برد بین این دو کار آسانی نیست. در شرایطی
میتواند از بازی برد - برد صحبت کرد که دو کشور مشابهتهایی در اندازه و بازارها
و الگوهای مصرف داشته باشند. بهترین بازی برد - برد در برابر اژدها جلوگیری از
تسلط او بر میدان است. برای رابطه بهتر و بازی برد - برد با چین، فضای اقتصاد
ایران باید رقابتیتر شود.
مصرفکنندگان
ایرانی هرگز ذائقه خود را برای کالاهای غربی از دست ندادهاند و با وجود روابط
اقتصادی ایران و چین، ما هرگز شاهد راهاندازی واحدهای صنعتی بزرگ در داخل ایران
توسط چین نبودهایم. بیشتر کارخانههای ایرانی متکی به فناوری غربی هستند.
احیای این
پیوندها باعث میشود ایران بتواند صادرات خود را به کشورهای منطقه گسترش دهد. ضمن
آنکه در این نقش جدید فقط متکی به یک کشور نیست. رابطه ایران و چین ادامه خواهد داشت و
فعالان اقتصادی هر دو کشور در فضای پساتحریم نیز به همکاریهایشان ادامه خواهند
داد. برای آنکه رقابت جدی باشد، باید فضای مشابهی هم در روابط اقتصادی با سایر
کشورها ایجاد کرد تا حجم فعالیتها و رقابتهای برخاسته از آن جدی باشد.
در شریط
موجود ما توانستهایم که فضای بینالملل را به سمت خودمان جلب کنیم و بسیاری از
سرمایهگذاران غربی برای آمدن به ایران لحظهشماری میکنند. در چنین فضایی مدیریت شرایط برعهده
خودمان خواهد بود. این هنر ما خواهد بود که یک فضای رقابتی را بین شرق و غرب ایجاد
کنیم تا برنده نهایی وضعیت موجود، اقتصاد ایران باشد.
منبع:
خبرآنلاین