پایگاه خبری تحلیلی
فولاد (ایفنا)- ایران و چین رابطه تجاری و پیوند اقتصادی بلندمدتی را تجربه
کردهاند. در این روزهای پساتحریم بسیاری میپرسند آیا این رابطه به همان شکل سابق
ادامه پیدا خواهد کرد؟ به نوعی این سوال مطرح است که کار چین و ایران در آینده به
کجا میرسد؟ این ناظران بر این باورند که رقابت شرکتهای اروپایی از سهم شرکتهای
چینی در بازار ایران میکاهد. حال آنکه واقعیتهای دنیای تجارت خارجی تابع عوامل
دیگری هم هستند. مزیتهای نسبی ایجادشده برای چین در اقتصاد ایران با لغو تحریمها
محو نخواهند شد و بنگاههایی که خواهان ورود به بازار ایران هستند با رقیب سرسختی
مواجه خواهند بود که در ابعاد مختلف اقتصاد ایران حضور دارد و حضورش تثبیت شده است.
فراز و نشیبهای رابطه
تجاری و اقتصادی ایران و چین
رابطه تجاری و اقتصادی جمهوری اسلامی
ایران و چین فراز و نشیبهای خود را داشته است. با این حال اکثر ناظران، بیشتر این
رابطه را در دهه اخیر اینگونه بررسی میکنند که مبادلات اقتصادی دو کشور وارد فاز
جدیدی شده است. از نگاه این ناظران در دهه اخیر مبادلات اقتصادی ایران و چین به
اوج خود رسیده است. آغاز این رابطه به اسفندماه سال 1357 میرسد، زمانی که اسدالله
عسگراولادی و علینقی خاموشی اولین نمایندگان اقتصادی نظام نوپای جمهوری اسلامی
ایران میشوند که به این کشور سفر کنند. ایران انقلابی هم میکوشید وفادار به
آرمانهایش با کشورهای در حال توسعه ارتباط برقرار کند و هم میخواست برای کشورهای
غربی که آنها را متحد حکومت گذشته میدانست، جایگزینی پیدا کند. در سالهایی که از
آن سفر گذشت رابطه اقتصادی ایران و چین پیوسته در حال گسترش بوده است.
چین تنها یک طرف تجاری نیست
در این سالها، چین از خریدار نفت به
صادرکننده کالاهای مصرفی، تجهیزات صنعتی، پیمانکار پروژههای بزرگ نفتی و فروشنده
لوازم نظامی به ایران تبدیل شده است. در حالی که رابطه تجاری ایران و کشورهای عضو
اتحادیه اروپا و آمریکای شمالی دستخوش تغییر و تحت تاثیر عوامل سیاسی قرار داشته
است، رابطه تجاری ایران و چین با توجه به ویژگیهای اقتصادی و در خلاء حضور رقبای
غربی توسعه پیدا کرده است. چین تنها یک طرف تجاری نیست، بلکه شریک اقتصادی ایران
به شمار میآید و حضوری همهجانبه در بازار و صنایع ایران دارد. با توصیف این
وضعیت، طبیعی است که این شریک مایل نیست منافعش را به نفع رقبای اروپایی از دست
بدهد. ضمن آنکه شرکتهای اروپایی وارد بازاری میشوند که بکر و دستنخورده نیست.
شرکتهای چینی پیمانکار پروژههای بسیاری هستند که تا سالهای آینده در حال اجرا
خواهند بود و رقبای اروپاییشان نمیتوانند وارد این بازارها بشوند.
در سالهای تحریم، رابطه ایران و چین
چندلایه و چندبعدی شده است. اینکه یکی از اولین خبرهای بعد از تحریم اختصاص خط
اعتباری از سوی این کشور به شرکتهای کشتیرانی و حمل و نقل ایرانی بود نشانهای از
عمق این رابطه است. البته امتیازاتی که چین مایل به دادن
هست، تابع شدت رقابت است. این کشور میداند در ایران حضوری قوی و ریشهدار دارد و
با افزایش شدت رقابت نوع رقابت و امتیازدهی این کشور نیز تغییر خواهد کرد. ولی شکی
نیست که در پساتحریم فرصت جدیدی برای توسعه روابط ایران و چین و تقویت موضع ایران
در مذاکره با این کشور میتواند ابعاد جدیدی را به این رابطه اضافه کند ولی از شدت
و میزان آن نخواهد کاست.
رابطه ایران و چین همچنان تابع
نیازهای متقابل اقتصادی و تقاضا برای کالاهای تجاری باقی میماند. ایران همچنان یک
کشور مصرفکننده است. با این تفاوت که ایران برای ایجاد اشتغال نیازمند احیای بخش
تولید و گسترش صادرات خود است. برای رقابتپذیری در بازار گاه شلوغ جهانی، ایران
باید از فناوری بهره ببرد که رقابتی باشد. اقتصاد چین با وارد کردن فناوری از
برترینها به جایگاه فعلی رسیده است. برای وارد کردن فناوری ایران نیز باید متکی
به منابعی باشد که برایش در بازارهای تجاری مزیت نسبی ایجاد کنند نه آنکه از مزیت
او بکاهند.
وقتی رابطه ایران و چین
پیچیده میشود
رابطه ایران و چین پیچیده نیز میتواند
باشد. هر دو کشور به همراه روسیه به آسیای مرکزی بهعنوان بازار آینده و یک قطب
فعالیت اقتصادی مینگرند. هر سه کشور که تاریخشان بیشتر با حمل و نقل زمینی پیوند
خورده است، به رقابت در این منطقه مشغول هستند. پروژه جاده ابریشم یکی از زمینههای
همکاری و رقابت مسالمتآمیز بین دو کشور است. تجربه سالهای اخیر در منطقه نشان
داده است کشورهای منطقه و همسایه ایران اولین بازارهای جدی برای صادرات محصولات
ایرانی هستند و در پساتحریم ایران باید به حجم صادراتش بیفزاید و فراموش نکند که
چین در پروژه راه ابریشم به دنبال افزایش صادرات خود و حذف رقباست.
ایران برای چین یکی از بازارهایی بوده
است که تقاضایش سوخت موتور توسعه اقتصادی این کشور شده است. برای چین، ایران تنها
شریک تجاری نیست ولی برای ایران، چین یک شریک عمده تجاری است. در این عدم توازن
طبیعی منافع و نقشها برد ایران و برد چین در یک قالب تعریف نمیشوند. این دو کشور
منافع مختلفی دارند و بازی برد-برد بین این دو کار آسانی نیست. در شرایطی میتوان
از بازی برد-برد صحبت کرد که دو کشور مشابهتهایی در اندازه بازارها و الگوهای
مصرف داشته باشند. بهترین بازی برد-برد در برابر اژدها جلوگیری از تسلط او بر
میدان است. برای رابطه بهتر و بازی برد-برد با چین فضای اقتصاد ایران باید رقابتیتر
شود.
فصل جدید رابطه اقتصادی
ایران و چین
فعالان اتاق بازرگانی ایران و چین پیش
از این هم گفتهاند که ما به دلیل اخم آمریکا و اروپاییان به سمت چین رفتیم و بهجای
اخم غربیها لبخند چین را برگزیدیم. حالا باید یادآور شد برای آنکه آن لبخند
صادقانه باشد باید نشان داد که از اخم نمیترسیم. ایران سرپل اقتصادی منطقهای
پرآشوب شده است و با راههایش و دسترسی زمینی به بازارهای کشورهای همجوار دیگر فقط
یک بازار 78 میلیوننفری نیست. بلکه راه ارتباطی یک منطقه 350 میلیون نفری است که
آشوبهای منطقهای ثبات آن را تهدید میکنند. نمایندگان ایران باید از این جایگاه
نیز سخن بگویند و فراموش نکنند که ورود به ایران معادل ورود به این منطقه است.
از سوی دیگر هم سلیقه مصرفکنندگان و
هم زیرساختهای تولید در ایران مهم هستند. مصرفکننده ایرانی هرگز ذائقه خود را
برای کالاهای غربی از دست نداده است و با وجود روابط اقتصادی ایران و چین ما هرگز
شاهد راهاندازی واحدهای صنعتی بزرگ در داخل ایران توسط چین نبودهایم. بیشتر
کارخانجات ایران متکی به فناوری غربی هستند. احیای این پیوندها باعث میشود ایران
بتواند صادرات خود را به کشورهای منطقه گسترش بدهد، ضمن آنکه در این نقش جدید فقط
متکی به یک کشور نیست. رابطه ایران و چین ادامه خواهد داشت و فعالان اقتصادی هردو
کشور در فضای ایجادشده از همکاریهای دو کشور به فعالیت خود ادامه خواهند داد. در
این فضا هم فعالیتهای رسمی و فعالیتهای غیررسمی از سوی هر دو طرف ادامه خواهد
داشت. برای آنکه رقابت جدی باشد باید فضای مشابهی هم در روابط اقتصادی با سایر
کشورها ایجاد کرد تا حجم فعالیتها و رقابتهای برخاسته از آن جدی باشد.
فصل جدیدی در رابطه اقتصادی ایران و
چین آغاز شده است ولی با وجود ورود سایر رقبا و احتمال افزایش رقابت به نظر نمیرسد
چین دلیل زیادی برای نگرانی داشته باشد. حال آنکه ایران برای بازگرداندن توازن به
رابطهاش با یک شریک قدیمی باید کینهتوزان قدیمی را به شرکای جدید تبدیل کند.
کاری که آسان نیست و فقدان اعتماد به این کینهتوزان دلیل اصلی روی آوردن ایران به
چین بوده است.
منبع: تجارت فردا