پایگاه خبری تحلیلی فولاد (ایفنا)- «تد آر. بروموند» در مطلبی در اندیشکده هریتیج می نویسد:
موفقیت در زندگی این نیست که پاسخ ها را بدانید: موفقیت این است که سئوالات درستی
بپرسید. در پایان سال ۲۰۱۴ میلادی من ۳ سئوال
درباره ۲۰۱۵ میلادی پرسیدم که معتقد بودم در این سال شکل
می گیرد. ستون نویسان به ندرت مسئولیت کارهای خود را بر عهده می گیرند، به اسم
پاسخگویی، در اینجا سئوالات من برای سال ۲۰۱۵ میلادی
است و سئوالات جدیدی برای ۲۰۱۶.
نخستین
سئوال سال گذشته من این بود که آیا تولید ارزان قیمت نفت عربستان می تواند استخراج
نفت آمریکا را نابود کند. آمارهای منتشر شده تا ژوئن نشان می دهد که آمریکا روزانه
۲.۸ میلیون بشکه نفت بیشتر از عربستان تولید کرده
است. پایین بودن قیمت نفت موجب شده تا تولید کنندگان نفت ناکارآمد از بازار خارج
شوند ولی آنها را نابود نکرده است. حتی اگر تولید بیشتر از این نیز کاهش یابد، شما
نمی توانید جلوی ضرر را بگیرید. می خواهم این را یک پیروزی برای آمریکا بدانم.
سئوال دوم
من این بود که آیا خشونت اسلام گرایی رادیکال در سوریه موجب بیگانه شدن تروریست
های خارجی در اروپا خواهد شد، همان طور که در افغانستان این اتفاق افتاد. تاکنون
نشانه های کمی از این مساله وجود داشته است. تمایل گروه موسوم به داعش برای اینکه
یک کشور شود، من را نگران می کند چرا که داعش ممکن است بیشتر از آن چیزی که من
تصور می کردم، در قدرت باقی بماند.
سئوال
نهایی من این بود که آیا دیکتاتورهای جهان از اولویت های آشکار باراک اوباما برای ترجیح
دادن نظم دیکتاتوری بر آزادی، سود بیشتری خواهند برد. این یک بله بزرگ است: از
توافق هسته ای ایران گرفته تا اتحاد تاکتیکی ما با روسیه علیه داعش.
در سال ۲۰۱۶ میلادی،
سئوالات آشکار و واضح مرتبط با این مساله خواهد بود که چه کسی در انتخابات ریاست
جمهوری آمریکا پیروز خواهد شد. ولی طیف نااطمینانی کوچک است: کمتر از ۱۰ نفر
در جهان ممکن است رئیس جمهور بعدی باشند و این چیزی است که ما هم اکنون درباره آن
فکر می کنیم.
ما به جای
آن شاید درباره اقتصاد جهانی فکر می کنیم. بحران های اقتصادی زمانی آغاز می شوند
که همه تصور می کنند اوضاع خوب پیش می رود. اقتصاد آمریکا به سختی در حال رونق
است، ولی رونق فعلی اقتصاد آمریکا سومین رونق کوتاه مدت در تاریخ پس از جنگ جهانی
خواهد بود. این رونق دیر یا زود به پایان خواهد رسید.
در خارج
از کشور، اوضاع بدتر به نظر می رسد. بحران یورو هنوز به پایان نرسیده، کشورهای
بریکس شامل برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی در بهترین حالت در لرزش قرار
دارند و میزان ذخایر خارجی نیجریه آنقدر کاهش یافته است که کارت های ATM
این کشور دیگر در خارج نیجریه کار نمی کند. در شرایطی که آمریکا افزایش نرخ بهره
را آغاز کرده، این بازارها جذابیت کمتری خواهند داشت. سئوال من این است: این مساله
چگونه در سال ۲۰۱۶ ایفای نقش خواهد کرد؟
من از این
مساله نگران هستم که در بازارهای نوظهور بحرانی در حال شکل گیری باشد. جهان نوظهور
به طور کلی و چین به طور خاص، طی دهه گذشته بیشترین رشد اقتصادی جهان را در اختیار
داشته اند. ولی این کشورها به واسطه رونق قیمت کالاها و هزینه کردن پول در روش های
غیر سودآور، این کار را انجام داده اند. البته همه رشد اقتصادی این کشورها جعلی
نبوده است، ولی فساد موجود در سیستم به اندازه کافی هست که بتواند نظام اقتصادی
جهان را با یک سقوط دیگر روبرو کند.
سئوالات
دیگر من درباره خاورمیانه است. عقل متعارف امروز این است که ما به همکاری روسیه
برای مقابله با داعش نیاز داریم. این یک نمونه از توانایی ولادیمیر پوتین است تا
خود را به عنوان یک متحد برای غرب جلوه دهد. وی این کار را پس از ۱۱ سپتامبر
انجام داده است.
سئوال
نهایی نیز این است که توافق هسته ای با ایران وجود دارد. ایرانی ها ظاهرا می
توانند چیزهای زیادی قبل از اینکه اوباما از قدرت کنار برود، به دست بیاورند: هر
چه اجرای این توافق طولانی تر شود، دستیابی ایران به منافع توافق سخت تر خواهد شد.
من شک دارم که ایران رویکرد خود را تغییر دهد. اگر امسال بخواهیم بار دیگر یاد درس
رونالد ریگان بیفتیم باید به این مساله توجه کنیم که قراردادها را باید بر اساس
راستی آزمایی پایه گذاری کنیم نه فقط اعتماد و این مساله بی شک می تواند در سال ۲۰۱۶ میلادی
به خوبی نمایان شود.
منبع:
اقتصاد ایرانی