پایگاه خبری تحلیلی
فولاد (ایفنا)- روسای جمهور آتی باید از مطرح کردن بحثهای مربوط به «موازنه
مجدد» و «چرخش محور سیاست خارجی» اجتناب کند. مردم آمریکا باید اطمینان حاصل کنند
که آمریکا حوزه خاورمیانه و اروپا را رها نخواهد کرد.
آیا آینده
سیاست خارجی آمریکا در آسیا رقم می خورد؟ این چیزی است که طی پنج سال اخیر بارها
گفته شده است. اما چرا آسیا و جایگاه آن در سیاست خارجی آمریکا در مباحث نامزدهای
ریاست جمهوری مغفول مانده است؟ در پاسخ به این سوال چند نکته را می توان مطرح کرد:
آسیا نسبت
به خاورمیانه و حتی اروپا- با در نظر گرفتن اقدامات روسیه در اوکراین- از ثبات
بیشتری برخوردار است.
مهم ترین
تهدید علیه صلح حاکم بر آسیا، خیزش چین یا به تعبیر بهتر، تلاش چین برای احیای
برتری خود در آسیا است. با این وجود، تهدید چین برای کشورهای شرق آسیا را نمی توان
تهدیدی فوری قلمداد کرد. این مهم به عملکرد حزب کمونیست چین که مایل به تحریک
همسایگان نیست، باز می گردد. مدرنیزاسیون نظامی چین آرام و با ثبات در حال پیشروی
است.
جاه طلبی
های سرزمینی پکن نیز ماهیتی متفاوت با رویکرد پوتین در این زمینه دارد. رفتار
متجاوزانه چین تنها در فضای سایبری قابل ملاحظه است.
یکی دیگر
از تهدیدهایی که از جانب آسیا بر می خیزد، تهدید کره شمالی است. با این که تهدید
کره شمالی می تواند روشن تر و واضح تر باشد، تهدید ایران هسته ای به مراتب فوری تر
است.
به طور
کلی می توان گفت که نظم آسیا بر خلاف نظم در خاورمیانه در معرض فروپاشی قرار
ندارد. پویایی های اقتصادی نیز منطقه شرق آسیا را در شرایط مطلوبی قرار داده است.
بنابراین طبیعی است که سیستم سیاسی آمریکا در مقایسه با تهدیداتی که در آینده دور
ظاهر می شوند، به تهدیدات فعلی توجه بیشتری نشان دهد.
این نکته
ما را به این نتیجه گیری می رساند که آمریکا به تهدیداتی که در حال ظهور و تجلی
هستند واکنش نشان نمی دهد و تنها پس از این که منجر به بحران شدند، درصدد پاسخگویی
به آنها بر می آید.
شواهد
زیادی از تاریخ سیاسی آمریکا نیز این نتیجه گیری را تقویت می کنند. به طور مثال،
تئودور روزولت می دانست که رشد قدرت ژاپن مشکل ساز خواهد شد. اما حادثه پرل هاربر
در 1941 و زمانی که فرانکلین روزولت بر کاخ سفید حاکم بود، به وقوع پیوست.
فرانکلین روزولت راه سختی را برای قانع کردن مردم آمریکا در مورد خطر فاشیسم در
اروپا و تاثیر آن بر امنیت آمریکا پیمود. پس از پایان جنگ جهانی دوم، آمریکا تنها
پس از چندین فقره اقدام خصمانه از سوی شوروری باور کرد که باید خود را برای دوران
جنگ سرد آماده کند. موقعیت جغرافیایی آمریکا این امکان را فراهم آورده است که به
راحتی به دام خوش بینی در مورد جایگاه قدرت خود بیفتد.
صحبت در
مورد سیاست آمریکا در آسیا بسیار دشوار است. تدوین استراتژی برای آسیا و اجرای آن
بسیار سخت است. این استراتژی به همه ابزارها اعم از قدرت نظامی، قدرت اقتصادی و
دیپلماسی نیاز دارد. افزون بر این، همه این موارد پیش از رسیدن به مرحله بحران
باید تدوین گردند.
تدوین استراتژی
برای آسیا همچنین مستلزم درک صحیح جایگاه قاره آسیا در نقشه منافع ژئوپلتیکی
آمریکا است. به طور مثال، خاورمیانه و نظم در حال افول آن به شدت بر آسیا تاثیر
خواهد گذاشت. بسیاری از ستیزه جویانی که هم اکنون در سوریه و عراق در حال جنگ
هستند، چند سال دیگر به کشورهای خود در پاکستان، هند و چین باز خواهند گشت. عمده
کشورهای آسیای شمال شرقی برای تامین نفت و گاز مورد نیاز خود به خلیج فارس وابسته
هستند.
در سطح
سیاست داخلی نیز توضیح و تفهیم سیاست های مورد نیاز در آسیا نزد افکار عمومی دشوار
است. مفاهیمی همچون توازن قدرت، حفظ رهبری اقتصادی یا بازدارندگی برای افکار عمومی
که در معرض ترس و وحشت ایجاد شده بعد از حملات تروریستی 13 نوامبر در پاریس هستند،
غریب و بی معنی است.
بنابراین
هیج جای تعجب نیست که چرا مردم مایل به بحث در حوزه سیاست خارجی آمریکا در آسیا
نیستند. روسای جمهور آتی باید از مطرح کردن بحث های مربوط به «موازنه مجدد» و
«چرخش محور سیاست خارجی» اجتناب کند. مردم آمریکا باید اطمینان حاصل کنند که
آمریکا حوزه خاورمیانه و اروپا را رها نخواهد کرد.
با در نظر
گرفتن این واقعیت ها، یک سوال مهم از نامزدهای ریاست جمهوری مطرح می شود: چگونه می
توان به تدوین استراتژی برای خاورمیانه پرداخت، به گونه ای که موقعیت آمریکا را در
آسیا تقویت کند؟
مطرح کردن
سوالات درست می تواند سطح بحث را به شکل قابل توجهی بالا ببرد. پرسش در مورد آینده
قدرت در خاورمیانه می تواند تاثیر مستقیم بر توازن قدرت در سطح جهانی داشته باشد.
بدون شک، شرکای آسیایی نیز دغدغه های خاص خود را در مورد محور روسیه- ایران- حزب
الله در سوریه دارند. بنابراین، آمریکا باید برای اقدام در خاورمیانه، نظر این
متحدین را نیز جویا شود.
افزون بر
این، در برهه حاضر که افکار عمومی و نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری به روی امنیت
ملی و تهدیدهای برآمده از خاورمیانه متمرکز شده اند، باید تلاش کرد که رهیافت
ژئوپلتیکی آنها را گسترش داد. مواجهه با نظم جهانی که در مناطق مختلف به چالش
کشیده شده، کارویژه کشوری است که قصد دارد تنها ابرقدرت جهان باشد.
منبع: فارن پالسی/ ترجمه: تحریریه دیپلماسی ایرانی/ 25