پایگاه خبری تحلیلی فولاد (ایفنا)- تنشی که اخیراً در روابط روسیه و ترکیه بروز کرده، پیامدهای
بسیاری را درپی داشته است. یکی از این پیامدها مربوط به حوزه اقتصاد و پیوندهای
دوجانبه بلندمدت بین طرفین است؛ اجرای پروژهای که قرار بود گاز طبیعی روسیه را به
ترکیه و سپس به اروپا انتقال دهد، به حالت تعلیق درآمده است. اجرای این پروژه که
بنام ترکیش استریم شناخته میشود، اگرچه با اما و اگرهایی همراه بود، اما همچنان
امکان تحقق آن بیش از دیگر گزینهها بهنظر میرسید. به این ترتیب، پرسشهای
بسیاری مطرح میشود که باید مدنظر قرار گیرد، از جمله اینکه: آیا ترکیه میتواند
بدون واردات از روسیه، منابع انرژی کافی را بدست آورد و مهمتر اینکه، آیا تأمینکننده
محتمل دیگری قادر خواهد بود همکاریهای دوجانبه موجود خود با ترکیه را توسعه داده
و با انتقال انرژی (بهخصوص گاز طبیعی)، به اروپا از مسیر ترکیه، روسیه را که
اکنون تأمینکننده اصلی انرژی اروپا محسوب میشود، کنار زند؟
طی سالهای
اخیر مصرف گاز طبیعی در ترکیه بهطور مستمر افزایش یافته و در سال 2014، به 1.7
تریلیون فوت مکعب رسیده است. تقریباً کل گاز مصرفی ترکیه از طریق واردات و عمدتاً
از روسیه (57 درصد در سال 2013)، تأمین میشود. در واقع، رشد مصرف انرژی در ترکیه
بهطور کلی ناشی از رشد چشمگیر و پایدار اقتصاد این کشور طی چندین سال اخیر بوده
است. اکنون هم بهنظر نمیرسد که دلیل برای توقف این روند وجود داشته باشد. با این
وجود، بر اساس گزارش اداره اطلاعات انرژی ایالات متحده، «به دلیل رشد سریع تقاضا،
میزان مصرف سالانه گاز طبیعی ترکیه در حال نزدیک شدن به سقف ظرفیت زیرساختهای
وارداتی این کشور (خطلوله و پایانه واردات الانجی)، است».
با توجه
به همه این موارد، مذاکره دولت ترکیه با روسها بهمنظور احداث خطلوله ترکیش
استریم، جای تعجب ندارد. در حقیقت، این پروژه برای دولت ترکیه بهمعنای تداوم
همکاری با یک شریک آشنا است و برای دولت روسیه نیز طرحی جایگزین برای پروژه لغوشده
ساوت استریم، محسوب میشود. نکته واجد اهمیت دیگر عبارت است از اینکه روسها
اتحادیه اروپا را متهم میکردند که با فشار روی بلغارستان بهدنبال متوقفکردن
اجرای پروژه ساوت استریم، است. اما در رابطه با پروژه ترکیش استریم، با توجه به
عدم عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا، مقامات اروپایی حرفی برای گفتن نخواهند داشت.
پس از احداث این خطلوله نیز مصرفکنندگان اروپایی میتوانند تصمیم بگیرند که آیا
خواهان خرید گاز روسیه از طریق ترکیش استریم هستند یا نه.
حال باید
کل وضعیت را مورد ارزیابی مجدد قرار داد. پرسش اول این است که دولت ترکیه چه گزینههایی
را برای تأمین گاز مورد نیاز خود، پیشرو دارد؟ اخیراً گمانهزنیهایی در رابطه با
انتقال گاز از اسرائیل به ترکیه و سپس به اروپا، مطرح شده است، اگرچه مقامات ترک
ظاهراً تمایل چندانی نسبت به این ایده، ابراز نمیکنند.
بنابراین،
باید دید کشورهای دیگری که امکان صادرات گاز طبیعی به ترکیه را دارند، کدامها
هستند. عربستان سعودی و قطر با در نظر گرفتن مناسبات سیاسیای که با ترکیه دارند،
میتوانستند بهعنوان گزینههای پیشرو مطرح شوند، اما با توجه به وضعیت جنگی در
سوریه و تسلط دولت شیعی بر عراق، احداث خطلوله در این منطقه میسر نیست و انتقال
الانجی نیز علاوهبر هزینههای بالا، دشواری خاص خود را دارد.
گزینه بعدی،
ایران است. در حالحاضر، روابط دوجانبه بین ایران و ترکیه کمی پیچیده شده است. با
این وجود، ایران همسایه ترکیه است و دومین ذخایر بزرگ گاز طبیعی در جهان را نیز در
اختیار دارد. علاوه بر این، فرایند برچیدهشدن تحریمهای غرب علیه ایران نیز آغاز
شده است. از سوی دیگر، علیرغم مشاجراتی که بین دولتهای ایران و ترکیه وجود دارد،
اتحادیه اروپا و اعضای اصلی آن مشتاق بهبود روابط با ایران هستند. در این راستا،
ترکیه میتواند با تحریک اروپاییها به پلی میان ذخایر غنی گاز در ایران و مصرفکنندگان
در اروپا، بدل شود. این امر با توجه به بحثهای چندین ساله پیرامون نحوه کاهش
وابستگی اروپا به گاز طبیعی روسیه از طریق ایران، مقبول بهنظر میرسد.
البته
تحقق این امر، مستلزم غلبه بر موانع چندی است که وجود دارد. برای نمونه، در حالحاضر
هیچ خطلوله جدیدی (همچنین زیرساختهای انتقال الانجی)، برای انتقال گاز ایران
به اروپا یا حتی ترکیه وجود ندارد. بهعلاوه، این پرسش مطرح است که آیا صنعت گاز
ایران آمادگی انجام چنین وظیفه خطیری را دارد یا نه. واضح است که بهدنبال سالها
تحریم، صنعت گاز ایران فاصله بسیاری با تکنولوژیهای مدرن و کارآمد امروزی دارد.
از سوی دیگر، باید در نظر داشت که در ارزیابی بخش انرژی ایران، ماهیت دولت این
کشور واجد اهمیت بسیاری است.
در گزارشی
که مؤسسه آکسفورد سال 2013 پیرامون دلایل عدمتوانایی ایران در تبدیلشدن به یک
صادرکننده عمده گاز، منتشر کرد، آمده است که «ممکن است تحریمها بهعنوان دلیل
آشکار این امر، تلقی شود، با این وجود، اطلاعات موجود حاکی از آن است که تا سال
2010، تحریمها عمدتاً تأثیر زیادی نداشته است. شرکتهای اروپایی سالها در بخش
انرژی ایران فعالیت داشتهاند. بنابراین، شواهد نشان میدهد که در نظر گرفتن عوامل
داخلی در راستای درک شکست ایران در تبدیلشدن به صادرکننده عمده گاز، ضروری است».
بدونشک،
حل چنین مشکلاتی امکانپذیر است و دسترسی صنعت نفت و گاز ایران به بازارهای جهانی،
ارتقای امنیت انرژی جهانی را درپی خواهد داشت. با این وجود، فعلاً بهسختی میتوان
گفت که ایران قادر خواهد بود، سریعاً و بهآسانی پاسخگوی تقاضای روبهرشد ترکیه
باشد و راه رسیدن به بازارهای اروپایی را نیز برای خود هموار کند.
به این
ترتیب، تنها کشوری که برای انجام وظیفه مزبور، باقی میماند، آذربایجان است.
آذربایجان و ترکیه، دو کشور همسایه با روابط سیاسی حسنه هستند. خطلوله گاز طبیعی
ترنس آناتولی (تاناپ)، با همکاری این دو کشور در حال احداث است که طبق برنامهریزیهای
صورتگرفته، گاز آذربایجان را به اروپا انتقال خواهد داد. تصادفی نیست که همزمان
با آغاز تنشها بین روسیه و ترکیه، دولتهای آذربایجان و ترکیه از تسریع روند
احداث خطلوله تاناپ خبر دادند. این پروژه قرار بود در سال 2018، تکمیل شود. فعلاً
تاریخ جدیدی برای عملیاتیشدن آن، اعلام نشده و خوشبینانه است اگر تصور کنیم که
این پروژه خواهد توانست حضور پررنگ روسیه در بازارهای گاز اروپا را کمرنگ کند.
از سوی
دیگر، این پرسش مطرح است که آیا آذربایجان قادر خواهد به تعهدات خود در قابل
صادرات گاز پایبند بماند؟ در واقع، میدان بزرگ شاه دنیز قرار است منبع اصلی تأمین
گاز در پروژه تاناپ باشد. این در حالی است که اخیراً، انتقال گاز از فاز 2 شاه
دنیز به اروپا بهتعویق افتاد. علاوهبر این، بهدنبال تغییر اولویتهای ژئوپلتیکی
گرجستان طی دهه اخیر، این کشور از روسیه به سمت آذربایجان متمایل شده و خواهان
واردات گاز از این کشور است. البته اخیراً خبرهایی پیرامون مذاکرات احتمالی بین
شرکت گازپروم و دولت گرجستان بهمنظور افزایش واردات گاز گرجستان از روسیه که
اکنون 8 درصد برآورد میشود، منتشر شده است.
علاوهبر
این، وزیر انرژی گرجستان تأکید کرده است در صورتی که آذربایجان عرضه گاز از میدان
شاه دنیز را افزایش ندهد، دولت گرجستان بالاجبار بهسراغ شرکت گازپروم روسیه خواهد
رفت.
همچنین
باید در نظر داشت که توسعه میدان شاه دنیز بهپشتوانه درآمدهای نفتی دولت
آذربایجان صورت میگیرد. بنابراین، سقوط قیمتهای جهانی نفت میتواند به چالش
بزرگی پیشروی گسترش این میدان بدل شود.
عوامل
سیاسی نیز در این رابطه دخیل است. در واقع، علیرغم بحثهای طولانیمدتی که
پیرامون ظرفیت آذربایجان برای تبدیلشدن به رقیب روسیه در اروپا مطرح شده ، روابط
دولتهای روسیه و آذربایجان همچنان دوستانه است و مقامات آذری حتی پس از آغاز
بحران اوکراین، با احتیاط فراوان از امکان افزایش رقابت با روسیه سخن میگویند.
در هر
صورت، کلیه گزینههای پیشروی دولت ترکیه جهت تأمین گاز مورد نیاز خود بدون افزایش
صادرات از روسیه، هزینهبر و چالشبرانگیز خواهد بود. نهایتاً، در آیندهای نزدیک
شاهد انتخاب دولت ترکیه و تأثیر احتمالی آن بر جایگاه روسیه در بازار اروپا خواهیم
بود.
نویسنده:
نیکلای پاخوموف
منبع:
نشنال اینترست