پایگاه خبری تحلیلی
فولاد (ایفنا)- مدیرامور مالی بین
المللی مرکز تحقیقات اقتصادی جهانی چین در مقاله تحت عنوان بحران مالی و سرمایه
گذاری مالی به بررسی سرمایه گذاری سودمند در بحران مالی پرداخت.
به گزارش خبرگزاری اقتصادایران
به نقل از خبرگزاری چین،چرا باید در مورد بحران مالی تحقیق کنیم؟دو دلیل وجود دارد اول اینکه
اگر به تاریخ نگاه کنیم بسیاری از کشورهای مهم جهان بحران مالی را تجربه کرده اند
در حقیقت بحران مالی یک وضعیت معمول است دوم بحران مالی به چه معناست؟ بحران مالی
به معنای شکست است و نیز شکست سیستم نظارتی،شکست سازمان های مالی و نیز شکست
انسان است اگر بخواهیم به طور اساسی بررسی کنیم بحران مالی شکست انسانی است و شکست
باعث رشد انسان می شود
در زمان موفقیت یک شخص به سختی رشد می کند چون با تکیه بر شانس ثروت پیشرفت
کرده و نیز از کارهایی که فرد موفق انجام داده کپی کرده و چیزی که حقیقتا
باعث رشد انسان می شود شکست است کسی که بتواند در شکست مشکلات را جست وجوکند و رشد
کند یک کارآفرین حقیقتا موفق است در واقع در دیگر زمینه ها نیز وضع بدین منوال است
بنابراین اگر بحران مالی را تجربه نکنیم یک جامعه به سختی رشد می کند اگر یک شخص
در سرمایه گذاری مالی به اشتباه برنخورد این شخص نمی تواند یک سرمایه گذار بزرگ و
نامی شود.
ویژگی عمده بحران مالی چیست؟
بحران های مالی عمدتا دو ویژگی دارند:اول، قیمت سهام و املاک به شدت کاهش پیدا می
کند؛ دوم، ورشکستگی بسیاری از صنایع و سازمان های مالی. این در واقع بسیار ساده
است اما در این فرایند از ویژگی های خاص خود برخوردار است و همین که این ویژگی
بروز کرد یک سرمایه گذارمالی خوب با مغتنم شمردن این قانون سود کسب می کند در حال
حاضر ممکن است بسیاری بر این باورباشند که در زمان سرمایه گذاری باید تفکر مستقل
خود را داشت و از اکثریت پیروی نکرد آیا این درست است؟ بله درست است اما اگر
ما معتقدیم بازار غیرمنطقی است یکی از موثرترین روش های سرمایه گذاری این است که
وقتی سایر اشخاص آشفته هستند باید از استراتژی مومنتوم (این استراتژی ادعا می کند
بازدهی مثبت و منفی گذشته در دوره مشخصی از آینده نیز همچنان تداوم خواهد داشت)
استفاده کرد.
دلیل عدم موفقیت بازار سهام چین چیست؟
بازار سهام چین در حال حاضر خوب نیست و یک از دلایل آن این است که خرده فروشی زیاد
است و سرمایه گذاران جز حرفه ای نیستند و اینکه چرا حرفه ای نیستند به این دلیل
است که سرمایه گذاران جز چین استراتژی مومنتوم را در تمام مسائل به کار می گیرند و
استراتژی مومنتوم آنها صحیح نیست البته اگر از نگاه تنظیم بازار سهام بخواهیم صحبت
کنیم استراتژی مومنتوم گله ای قطعا مشکلات زیادی خواهد داشت که می تواند منجر به
نوسانات در بازار سهام شود.
استراتژی مومنتوم
اما اگر یک سرمایه گذار واقعا باهوشی باشد او به احتمال زیاد از این استراتژی
مومنتوم استفاده خواهد کرد و در این استراتژی مومنتوم شرکت خواهد کرد اما تفاوت او
با سرمایه گذاران عمومی که از استراتژی مومنتوم استفاده کردند چیست؟ تفاوت در زمان
وارد شدن آنهاست او هم با استراتژی مومنتوم وارد می شود اما او می داند کی از آن
خارج شود. به عنوان یک سرمایه گذاری که به قدر کافی در بلند مدت موفق عمل کرده است
مهم ترین مهارت در زمان شکست استراتژی سرمایه گذاری شما کجاست؟ چگونه می توانید
کمترین زیان را داشته باشید؟ این چیزی است که شما باید بدانید چه زمانی توقف کنید
و دو نوع توقف کردن را داریم در یک نوع شما پول کسب می کنید و به موقع بیرون میایید
و به اینکه بازار سهام اوج می گیرد یا نه فکر نمی کنید باید در بالاترین نقطه خارج
شوید در زمان سود نیز،شما باید به موقع سود خود را تعیین کنید دوم اینکه مهم ترین
مسئله این است که اگر زیان و توقف سود خود را تعیین کنید و توقف سود همان تعیین
زیان است و تعیین زیان نسبت به تعیین سود مهم تر است.
اگر از استراتژی مومنتوم به خوبی استفاده کنید این روش در بحران مالی یک ابزار کسب
پول است و اگر به خوبی استفاده نشود پول خود را از دست خواهید داد
سرمایه گذاران ماهر قابل کپی برداری نیستند
خلاصه روش سرمایه گذاران آمریکایی این که یک شخص بتواند در سرمایه گذاری بلند مدت
موفق شود به سه نوع تقسیم می شود یک نوع، سرمایه گذاران موفق مبتدی، شما می
توانید یک تاجر موفق شوید می توانید به یک موسسه اعتباری و مالی بروید و مدیریت
مالی آنجا را برعهده گیرید این چنین سرمایه گذاران عادی نسبتا با صلاحیت چه ویژگی
باید داشته باشد؟ باید به مهارت های سرمایه گذاری آشنا باشد این مسئله مهمی است.
اگر این استانداردها را دارید به یک سرمایه گذار حرفه ای بدل می شوید در غیر این
صورت پیشنهاد می کنم خودتان سرمایه گذاری نکنید و این استاندارد های تنها برای یک
سرمایه گذار مبتدی با صلاحیت است در مورد سرمایه گذاران با سطح متوسط، ممکن است در
طی 5 الی 10 سال به موفقیت نسبی برسد اما او نمی تواند به اشخاصی چون جورج سوروس
یا وارن بافت و یا داریو ناهاریس بدل شود انها از چه ویژگی برخوردار هستند اول
اینکه شما باید به یک مهارت سرمایه گذاری بسیار مسلط باشید دوم اینکه به
فلسفه سرمایه گذاری بسیار وارد باشید. این فلسفه سرمایه گذاری است و فلسفه سرمایه
گذاری فلسفه زندگی است کسی که به طور اساسی به این سطح برسد و به یکی ازاستعدادهای
ممتاز چرخه مالی یک کشور بدل می شود اما هنوز یک سرمایه گذار متوسط است.
بر طبق
دانسته های من هنوز یک درجه برتر نیز وجود دارد این افراد نه تنها می توانند در
بلند مدت به موفقیت دست یابند بلکه این موفقیت به طور اساسی قابل کپی برداری نیست
آیا سوروس و یا بافت قابل کپی برداری هستند؟این نوع موفقیت های بزرگ اصلا قابل کپی
برداری نیست اگر بخواهید به این نوع افراد بدل شوید چه وِیژگی را باید داشته
باشید؟ ویژگی روانشناسی و البته می توان نکته دیگری را افزود و آن شانس ثروت است
که ما این را در نظر نمی گیریم به دلیل اینکه شانس ثروت در محدوده علم قابل حل و
فصل نیست.
تنها چیز مشخص در بازار سرمایه نامشخص بودن آن است
در زمان مطالعه روش سرمایه گذاران آمریکایی چند اصل قابل توجه است یک اصل مهم این
است که در بازار سرمایه تنها چیز مشخص نامشخص بودن آن است به همین دلیل تمام
طراحان نظریه های سرمایه گذاری،استراتژی سرمایه گذاری،تکنیک های سرمایه گذاری
درعمل درشرایط نامشخص به وجود آمده اند بنابراین تمام سرمایه گذاران موفق در زمان
درستی دقیق استراتژی سرمایه گذاری پول زیادی کسب نکرده اند بلکه در زمان شکست
استراتژی های سرمایه گذاری موفق شده اند واین که شما چگونه کمترین زیان را داشته
باشید این بسیار اهمیت دارد در بین اصول سرمایه گذاری که مطالعه کرده ام تقریبا دو
اصل وجود دارد یک اصل به کارگیری تمام زمینه ها است نه فقط سرمایه گذاری مالی،
بلکه برخورد تخصصی با سرمایه گذاری مالی است.
اصل اول، زندگی آنجاست که امید آنجاست یعنی اگر سرمایه گذاری مالی را مطالعه کنید
خواهید فهمید همین که به روش درست سرمایه گذاری مسلط شدید شما می توانید تقریبا
قانون وضع کنید کافی است تا روش شما درست باشد از منظر احتمالات شما تنها کافی است
به مدت طولانی در این بازار بمانید شما قطعا خواهید توانست پول کسب کنید اما پیش
شرط آن این است که روش نسبتا درست سرمایه گذاری را بیاموزید در واقع این روش
سرمایه گذاری در داخل کشور و جامعه بین المللی نیز وجود دارد اما کسانی که این روش
را آموخته اند به طور قطع پول کسب نمی کنند و در این زمینه هسته اصلی ریسک مدیریتی
شما است و اینکه پول از دست بدهید اهمیتی ندارد چیزی که من باید تضمین کنید این
است که من رها نخواهم کرد و من می توانم همواره در این زمینه بمانم و این اصل اول
است و این اصل نه تنها در سرمایه گذاری مالی بلکه حتی در زندگی نیز کاربرد دارد
گاهی اوقات لازم است در بعضی شرایط ریسک کنید اما این ریسک باید یک خط انتهایی
داشته باشد این خط انتهایی آنجاست که وارد نشوید و اگر وارد شدید به مشکل اساسی
برخورد می کنید و فرصت چندان بزرگ نیست بنابراین این اصل خط انتهایی است
قرض کردن ریسک بزرگی سرمایه گذاری مالی
اصل
دوم، این اصل تنها در زمینه سرمایه گذاری مالی کاربرد دارد آن هم اینکه شما می
توانید سرمایه گذاری کنید اما در قرض گرفتن پول باید محتاط باشید قرض گرفتن به چه
مفهومی است؟ در زمینه سرمایه گذاری یک کلمه تخصصی موسوم به اهرم وجود دارد نرخ
اهرم بسیار بالاست بر اساس دانسته های من، در مورد سرمایه گذاران عادی باید
در زمان سرمایه گذاری مالی باید دقت کنند که شما می توانید معاملات پرخطر کنید ولی
بهتر آن است که قرض نکنید.
معاملات پرخطر چیست؟
درک
نوع اول آن براي همه آسان است و آن هم اینکه یک دوستی پیدا کنید و یک میلیون قرض
کنید و این قطعا مناسب نیست به دلیل اینکه نه تنها شما کسری پول خواهید داشت باعث
کسری پول دوستتان نیز خواهید شد و این بدهکاری بزرگی است
یک نوع دیگر نیز وجود دارد یکی از تاجران با اظهار پشیمانی معتقد بود اگر خانه ای
رهن میکرد و یک خانه جدید دیگر نیز می خرید وضعیت او بهتر بود چون خانه او در
اطراف دریا است اما به نظر من این ریسک بزرگی است چون اهرم مورد استفاده شما قرض
کردن پول است و این یک سرمایه گذاری واقعی است و حتما باید از پول خودتان استفاده
کنید ما به قمار نمی رویم به دلیل اینکه بخشی از بحران وام های بدون پشتوانه
آمریکا نیز به این دلیل به وجود آمد.
بنابراین دو اصل بسیار مهم مدیریت ریسک محسوب می شود اول اینکه از دست دادن پول
مسئله ای نیست دوم اینکه معامله پرخطر مسئله نیست بلکه مشکل معامله پرخطر با قرض
کردن است
پول را به کسی بدهید که روشمند است
مهم ترین مسئله این است که شما در نهایت چگونه بحران مالی را بشناسید و اینکه
چگونه در بحران مالی سرمایه گذاری سودمندی داشته باشید در بین چهار سرمایه گذار
بزرگ جهان یکی از آنها سیمونز ریاضیدان است که سرمایه گذاری کوانتومی انجام داده
است در حال حاضر در چرخه مالی چین، سرمایه گذاری کوانتومی یک مسئله بسیار شیک
محسوب می شود و در سرمایه گذاری کوانتومی در واقع کامپیوتر به جای انسان
برای انجام استراتژی سرمایه گذاری مورد استفاده قرار می گیرد.مزیت این روش با
پارامترهای روانشناسی مرتبط است زمانی که روحیه خوبی ندارید نباید معامله انجام
دهید به دلیل اینکه در این زمان انحراف و اختلال غیرمنطقی شما بسیار بالاست و
نوسانات روح شما زیاد است و بسیار سخت قابل کنترل هستید اما کامپیوتر این مشکل را
ندارد بنابراین معاملات مکانیکی این چنینی بسیار رایج است و کامپیوتر به خودی خود
اختلالات ساختار شناختی بشر را ندارد.
زمانی که میلیارد ها دلار در دست دارید شخصیت شما بسیار متزلزل هستند و در بین 100
تاجر 95 نفر از آنها سرمایه گذاری نمی کنند و سرمایه گذاران خرده فروش چینی نیز
اساسا به این شکل هستند از نگاه تخصصی این شکست بزرگی است شما الان صدها هزار دلار
دارید حتی وقتی که چند میلیارد دارید باز متزلزل هستید چه زمانی که تمام پول خود
را از دست می دهید و چه زمانی که پیشرفت بزرگی کسب می کنید.
اثر اینرسی بازارسهام
و در آخر، اثر اینرسی یا خاصیت جبری که یک رفتاری مالی است یک کشف بسیار مهم است
تحقیقات در بازار سهام هریک از کشورهای جهان به این نکته دست یافته است که
بازار سهام یک ویژگی دارد آن هم اینکه اگرافزایش یافت باز می تواند افزایش پیدا
کند و اگر سقوط کند باز هم می تواند سقوط کند اگر می خواهید این گونه از تحقیقات
را انجام دهید به مقدار زیادی از اطلاعات برای بررسی نیازمندید نقطه کلیدی این است
که اگر معتقدید که بازار سهام نوروپاتی یا اختلال اعصاب دارد شما چه استراتژِی
سرمایه گذاری خوبی می توانید داشته باشید؟ آن استراتژی مومنتوم است به دلیل اینکه
اگر بازار سهام افزایش پیدا کند باز هم می تواند افزایش یابد بنابراین وقتی متوجه
شدید که بازار سهام افزایش داشت باید به درون آن روید چون بازهم افزایش خواهد داشت
این نوع سرمایه گذاری اصولی با نوع عملی متفاوت است اگر از روش سرمایه گذاری اصولی
استفاده کنید شما اغلب نمی توانید در زمان افزایش وارد سرمایه گذاری شوید
برای همین به عنوان یک سرمایه گذار معتقد به اصول، به محض اینکه متوجه شد بازار
سهام تا حد معینی افزایش یافت قطعا از آن بیرون خواهید آمد و اگر معتقد باشید که
بازار سهام غیرمنطقی است شما ممکن است وارد آن شوید.
و بر طبق این خاصیت جبری، یک روش سرمایه گذاری دیگر توسعه یافت و ان ردیابی روند
است و این روش ردیابی روند کاملا با اکثر نظریات اقتصادی استاندارد در تضاد است.
روش سرمایه گذاری مورد حمایت اکثر اقتصاددانان روش اصولی است روش اصولی به شما می
گوید که در زمان که بازار سهام افزایش می یابد قطعا ممکن است سقوط کند و شما نمی
توانید دوباره وارد آن شوید اما ردیابی روند به شما می گوید زمانی که بازار سهام
افزایش یافت ممکن است سقوط کند در این موقع شما باید با شجاعت وارد آن شوید اما
نیمه دیگر روش ردیابی روند را نمی دانند و ان زمان بیرون آمدن از آن است که بیرون
آمدن ازآن نسبت به رفتن به درون آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است
نیازی به خواندن اخبار و روزنامه ها نیست
و اگر می خواهید به یک سرمایه گذار حرفه ای بدل شوید نیازی نیست که بروید اخبار را
بخوانید نیازی نیست که بروید روزنامه ها را بخوانید بلکه با جدیت بر طبق روش
خودتان آن را تحلیل کنید و نباید به اخبار افراد دیگر گوش کنید چند دلیل وجود دارد:
یک، خبر ممکن است اشتباه باشد؛ دوم، حتی اگر خبر درست باشد آن خبر تنها می تواند
به شما بگوید که کی وارد بازار شوید درحالیکه در عمل خروج از آن نسبت به ورود به
ان مهم تر است.
استراتژی ردیابی روند چیست؟
به طور ساده می توان گفت که استراتژی ردیابی روند، خرید اولیه سهام افزایش
یافته و فروش کوتاه مدت سهام اولیه سقوط کرده است اما شما نمی دانید که چه زمانی
باید بازار را ترک کنید در واقع ورود به بازار و ترک بازار استاندارد های سختی را
دارد اما یک روش ریاضی بسیار ساده دارد که در عمل بسیار آسان است هرکسی که به علم ریاضی
آشنا باشد می تواند به این روش ها مسلط شود اگر در کل سیستم سرمایه گذاری روشی
وجود نداشت پیشنهاد من این است که پولتان را به کسانی که روشمند هستند بسپارید.
منبع:
اکونیوز