پایگاه خبری تحلیلی فولاد (ایفنا)- یک فصلنامه اقتصادی وابسته به نهادهای حاکمیتی گزارشی
منتشر کرده که نشان میدهد توده اقتصاد زیرزمینی در ایران رشد قابلتوجهی داشته و
در سال92 به 38.5درصد تولید ناخالص داخلی رسیده است.
این
برآورد تازه از اقتصاد ایران نشان میدهد از دهه50 به این طرف که پول نفت به
اقتصاد ایران وارد شده، رفتهرفته بخشی از اقتصاد کشور را هم آلوده کرده است. در
این گزارش اشاره شده که در سال57، اقتصاد زیرزمینی تنها 7درصد از تولید ناخالص
داخلی بوده و دهه80 بدترین دوران از نظر رشد سرطانی این پدیده شوم معرفی شده است.
اینکه اقتصاد ایران در 10سال گذشته با چه آفتهایی روبهرو بوده بر کسی پوشیده
نیست، اما تامل در ریشههای این تاثیر مخرب میتواند راه را برای پاکسازی اقتصاد
هموار کند. مطالعات قبلی در این حوزه که در دورههای مختلف به روشن کردن ابعاد
اقتصاد پنهان در ایران پرداختهاند نیز، همگی از رشد آن خبر میدهند اما باید توجه
کرد این افزایش به تناسب با بزرگ شدن اقتصاد نبوده بلکه سرعتی بیش از آن داشته
است. در سال57 و به قیمت ثابت سال83، تولید ناخالص داخلی در ایران رقمی حدود
100هزار میلیارد تومان بود که به اندازه 7درصد هم، یعنی 7هزار میلیارد تومان تودهیی
خطرناک حمل میکرد. حال اما در فاصله 35سال پس از انقلاب و تا سال92، اقتصاد
ایران دو برابر شده و سهم این توده نیز به طرز چشمگیری افزایش یافته است. به عبارت
دیگر در سال92 اقتصاد حدود 200هزار میلیارد تومانی
ایران (به قیمت ثابت سال83) تودهیی 76هزار میلیارد تومانی هم در کنار خود
دارد. آنهایی که به علم پزشکی اشراف دارند بهخوبی میدانند که تومورهایی
ممکن است در هر جای بدن بهوجود آید اما قابل درمان است مگر اینکه تومور بتواند فرآیند
رگزایی را درون خود فعال کرده و با ایجاد ارتباط با جریان خون بدن، از آن ارتزاق
کند. در چنین وضعیتی است که اعضای اصلی بدن روزبهروز تحلیل رفته و در مقابل
تومور رشد پیدا میکند تا جایی که ممکن است فرد را از پا درآورد، وضعیت فعلی
اقتصاد ایران هم مشابه آن است. تودهیی بهوجود آمده و چون هیچگاه به اندازه کافی
ارادهیی برای مبارزه با آن وجود نداشته، توانسته رگزایی کند و به جریان گردش پول
در کشور به طرز عجیبی در ارتباط باشد.
در این وضعیت است که اقتصاد کشور در طول 35سال دو برابر
شده اما اقتصاد زیرزمینی تقریبا 11برابر شده است، البته این فرض را هم نباید کنار
گذاشت که بخش واقعی اقتصاد کاملا چراغ روشن است ولی چنین فرضی درباره اقتصاد سیاه
صادق نیست و ممکن است ابعاد واقعی آن از برآورد فعلی نیز بالاتر رود. در هر صورت
باید یک تحلیل درست از روند رشد این بخش دراختیار باشد تا درمورد دلایل آن روشنتر
صحبت کرد اما نباید نقش آن هشت سالی که هر نوع تهاجمی علیه بنیانهای هر چند ناقص
اقتصادی شکل گرفت را، دور از نظر نگه داشت. تورمهای سنگین،
افزایش نرخ بیکاری و انفعال کامل در برابر اصلاحات ساختاری مخصوصا در نیمه دوم این
8سال، متهمان ردیف اول برای وضعیت موجود هستند. رشد اقتصادی بادکنکی و عقیم در چندین
سال از دوره مذکور هم، نتوانسته اثر مثبتی درخصوص عقبنشینی اقتصاد زیرزمینی ایجاد
کند، لذا بهتر است یکی از اهداف اصلی دولت فعلی مبارزه با خونآشامهایی باشد که
ادامه حیات آنها به معنی ازبین رفتن تدریجی بنیانهای اصلی اقتصاد شود. این توضیح
هم ضروری است که همه راههای مبارزه با فساد در ایران به نهادهای حاکمیتی ختم میشود
چراکه اداره واقعی اقتصاد در دست این نهادهاست و پول هم با مشارکت نهادهای قانونی
در بدن کشور، جریان دارد.
هوشیار رستمی /*
معاون سردبیر