پایگاه خبری تحلیلی
فولاد (ایفنا)- محمد مالجو
اظهار کرد: برای حل بحرانهای شرایط پساتحریم نیاز است که در ایران جریان نهادگرا
با جریانی که اعتقاد به انباشت سرمایه ندارد ائتلاف کند تا بتواند راهکاری برای
خروج از بحران فعلی راه حلی درنظر بگیرد.
به گزارش
خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، محمد مالجو در برنامه سخنرانی خود که بعد از
ظهر امروز (دوم آذر) با موضوع اقتصاد ایران و پساتحریم برگزار شده بود اظهار کرد:
به احتمال زیاد اصطلاح پساتحریم نمی تواند درست باشد. چون ما بنا به دلایل مختلف
هیچ مقطع زمانی را نمی توانیم مشخص کنیم که بعد از آن تحریمهای ایران به طور کامل
برداشته شود. بنابراین اگر سخن از شرایط پساتحریم میگوییم منظورمان زمانی است که
در شرایط تحریمی سهولتی ایجاد شده باشد و از فشار بیشتر علیه اقتصاد ایران جلوگیری
شود.
وی افزود: به
نظرم شرایط اقتصادی ایران در سالهای پیش رو متفاوت است از شرایط اقتصادی ای نیست
که ایران در سه دهه گذشته گذرانده است.
این پژوهشگر
حوزه اقتصاد همچنین اظهار کرد: در زنجیره انباشت سرمایه اقتصاد ایران 6 حلقه کلیدی
قابل بررسی است که هرکدام یک بحران را در اقتصاد، سیاست و جامعه ایران پدید آوردند
و درواقع این 6 حلقه 6 بحران ایجاد کردند.
وقتی که اقتصاد یک کشور قرار است در
سطح ملی شرایط را برای انباشت سرمایه فراهم کند باید 6 شرط را شکل دهد و بیشتر آیا
اقتصاد ایران در پسا تحریم نجات میابد؟ و دعواهای اقتصادی کشور در این 6 شرط قابل
بررسی است.
مالجو همچنین
گفت: ایران هم جزو کشورهایی است که طی دهههای اخیر به دنبال انباشت سرمایه گام
برداشته است و طبعا با 6 حلقه انباشت سرمایه مواجه است.
برای محقق شدن انباشت سرمایه در ابتدا
باید اقلیتی برخوردار از منابع اقتصادی شکل بگیرد و در مقابل آن اکثریت
نابرخورداری قرار خواهند گرفت. در تاریخ سرمایهداری یک پیشاتاریخ وجود دارد که از
رهگذر شکلگیری انباشت تولید سرمایه دارانه شکل گرفته است پس از آن شکلهای غیر
سرمایهدارانه امروزی پدید آمدند که با دزدی، اجحاف و ... ادامه حیات میدهند که
در این شکل انباشت سرمایه عدهای به معنی سلب مالکیت از تودههای مردم است. در
ایران هم چنین روندی از دهه های اخیر شکل گرفت با این تفاوت که انباشت سرمایه در
ایران نه از طریق تولید سرمایهدارانه بلکه به طریق سلب مالکیت از تودهها شکل
گرفت.
این استاد
پیشین رشته اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی بیان کرد: در جریان خصوصی سازی به معنی
ثروتی که دولت به نمایندگی از مردم در دست دارد و آن را به هویتهای حقیقی و حقوقی
غیر دولتی واگذار میکند که طی سال های 70 تا 92
صورت گرفت حدود 1000 تریلیون ریال به
عدهای واگذار شد و درواقع در توضیح آن میتوانم بگویم وقتی میبینیم یک عده اقلیت
وابسته به اشخاص سیاسی، صاحبان سرمایه میشوند حاصل همین خصوصی سازی است.
مالجو اظهار
کرد: بحرانی که در کنار حلقه اول شکل میگیرد نابرابری در الگوی ثروت اقتصادی،
نابرابری در درآمد و نابرابری در مصرف است که در ایران نیز ما با هر سه شکل این
الگو مواجهیم.
او درباره حلقه
دوم توضیح داد: اگر قرار باشد سلسله زنجیری باشد که انباشت سرمایه را پدید آورد
صاحبان سرمایه به نیروی کار مطیع و ارزان نیاز دارند که به نظرم در ایران از رهگذر
«کالاییتر» سازی نیروی کار اتفاق افتاد.
نیروی کار در 100 سال گذشته کالایی
شده است. در ایران قبل از جنگ نیز کالایی شده بود ولی در شرایط بعد از جنگ با
تغییراتی که در حوزه کار و کارفرما به وقوع پیوست نیروی کار بیش از پیش کالاییتر
شد و کارگران را در برابر کارفرمایان دولتی،شبه دولتی و خصوصی مطیعتر کرد. به
نظر میرسد که این روند را در موارد مشخصی میتوانیم جستجو کنیم.
او افزود: اگر
نگاهی به نرخ مشارکت اقتصادی زنان در 25 سال گذشته بیاندازیم متوجه میشویم که
اکنون زنان بیشتری در بازار کار مشغول به کار هستند. با وجود اینکه این موضوع
دلایل متعددی دارد ولی یکی از علل آن این است که زنانی که اکنون مشغول به کار
هستند نقش نانآور را برای خانه خود ایفا میکنند چون میان درآمد و هزینه خانوار
تعادلی وجود ندارد. اگر به نسبت زنان شاغل به زنان خانهدار توجه کنیم متوجه میشویم
که افزایش این موضوع به ویژه در طبقات فرودست جامعه رخ داده است.
مالجو همچنین
گفت: یکی از شاخصهایی که در این بخش باید به آن توجه کرد افزایش حضور کودکان به
منظور کار در خیابان است و همچنین افراد سالمندی که علی رغم بازنشسته شدن همچنان
در بازار کار باقی ماندهاند. اینها بیانگر این است که نیروی کار در بازار کار به
سبب نیاز مالی بیشتر افزایش پیدا کرده است. از دیگر مواردی که باید به آن توجه کرد
تغییرات در خرده بورژووازی شهری است. خرده بورژووازی شهری که زمانی قدری سرمایه
داشت که نیازی نبود به استخدام دیگران دربیاید به نظر میرسد که بنا به دلایل
متعددی بخشی از سرمایه خود را از دست داده است و اکنون به استخدام دیگران درآمده
است. همچنین زندگی روستایی دچار انقباض شده است.
او در توضیح
انقباض زندگی روستایی گفت: کسانی که به دلایل مختلف از روستا به شهرها مهاجرت کردهاند
در مقام یک نیروی کار به شهر آمدهاند و به تقاضای کار در شهر افزودهاند. علاوه
بر این ما میتوانیم به رشد جمعیت اشاره کنیم. به این ترتیب که هر کارگر فرزندان
کارگری به دنیا میآورد که آنها هم وارد بازار کار میشوند و درنتیجه این موضوع
نیز به تقاضای کار میافزاید.
مالجو اظهار
کرد: گفتنی است که اینها روندهایی هستند که طبیعی نیست و معلول سیاستگذاریهای
حاکم بر هر کشوری است. وقتی عرضه از تقاضای کار بیشتر میشود امکان چانه زنی برای
کارگران کمتر میشود. این موارد منجر شدهاند که شرایط کار در ایران برای کارگران
سختتر شود و ما هر روز شاهد این باشیم که شاغلان در برخی بخشها از شمول چتر
قانون کار خارج میشوند و تشکلهای آنها نیز محدودتر میشود و نیروی کار مطیعتر
و کالاییتر میشود. درواقع در این حلقه دوم اختلالی در بازتولید اجتماعی نیروی
كار به وجود میآید و در نتیجه آن این میشود که امروزه دیگر خانوادهها نمیتوانند
با شرایط متناسب بهداشتی، آموزشی و ... نیروی کار توانمندی بازتولید کنند.
این پژوهشگر
اقتصاد اجتماعی همچنین گفت: درباره حلقه سوم باید به محیط زیست اشاره کنم که با
اجزای گوناگونش ظرفیتهای متفاوتی دارد که در شرایطی که انباشت سرمایه صورت میگیرد
باید ارزانتر و در دسترستر در اختیار صاحبان سرمایه قرار بگیرد و به این ترتیب
منجر به کالاییشدن ظرفیتهای محیط زیست میشود. منازعه در این زمینه میان واجدان
مالکیت خصوصی و نابرخورداران صورت میگیرد.
وی گفت: این سه
حلقه که مطرح شد در اقتصاد ایران مطابق با اقتصادهای سرمایهدارانه شکل گرفته است
و ما در هر سه موضوع با منازعه طبقاتی روبرو هستیم و درواقع یک رابطه عمودی وجود
دارد که در آن اقلیت مالک توانسته است برنامههای خود را به اکثریت غیر برخوردار
تحمیل کند ولی سه حلقه دیگر در ایران متناسب با منافع سرمایه دارانه شکل نمیگیرد
چون به هر حال این اقلیت برخوردار با استفاده از منابع موجود تمایل دارند که به
سوی توسعه و ارزش افزوده بروند و در مواردی ممکن است که این توسعه به ارزش افزوده
اتفاق نیفتد و زمانی که صاحبان سرمایه به سمت فعالیتهای سوداگرانه حرکت میکند و
درواقع به جای تلاش برای فعالیتهای مولد اقتصادی به سمت فعالیتهای غیر مولد میرود.
مالجو افزود:
در ایران صاحبان سرمایه به سمت فعالیتهای سوداگرانه رفتهاند و درواقع میتوان از
رشد سرطانی سرمایه نامولد در مقایسه با رشد سرمایه مولد یاد کرد. درواقع ما در
ایران در این حلقه چهارم با ضعف در تولید در اقتصاد ملی مواجه هستیم و این موضوع
باعث میشود که در حلقه پنجم آن بخشی که خدمات و کالا تولید میکنند و به بازاری
برای فروش محصولاتش نیاز دارد با کمبود تقاضا مواجه شود و دچار رکود و کسادی شود.
در این جا هم منازعهای بین سرمایه تجاری و تولید به وجود میآید. طبیعتا در ایران
سرمایه تجاری بر سرمایه تولیدی غلبه یافته است. این موضوع را ما در دولت یازدهم به
خوبی میبینیم که بحران تقاضا به وجود آمده است چون بازارهای داخلی در تسخیر واردات
است و به دلایل مختلف برای کالای ایرانی بازار خارجی نیز نمیتوانیم پیدا کنیم.
این پژوهشگر
حوزه اقتصاد اظهار کرد: حلقه ششم مربوط به سود و مازاد تولید است. در ایران ما با
فرار سرمایه مواجه هستیم و عملا انباشت سرمایه به بیرون از مرزهای ملی میروند و
درواقع خروج سرمایه از ایران به مراتب بیشتر از سرمایه گذاری مازاد در کشور و جلب
سرمایه خارجی است. و درواقع اینها عواملی است که وضعیت را غیرقابل کنترل کرده و
در ایران در سه حلقه دومی که مطرح شد زنجیره انباشت سرمایه شکل نگرفته است. در
نتیجه یک رابطه افقی میان صاحبان کسب و کار شکل گرفته است.
مالجو اظهار
کرد: در اقتصادهای سرمایه دارانه سه حلقه دوم یعنی تولید و انباشت سرمایه به گونهای
است که توانسته سه حلقه اول را تامین کند. البته باعث حل مساله نشده است ولی برای
مقاطعی بحرانهای موجود در سه حلقه اول را تامین کرده است. ولی در ایران به دلیل
ضعف در حلقه سوم بحران ایجاد شده منجر به تشدیدشدن بحرانهای اول شده است.
او درباره
شرایط پساتحریم اظهار کرد: باید دید که آیا پروژهای برای ممانعت از کنترل ناپذیری
اقتصاد ایران وجود دارد؟ همان طور که میدانید در عرصه اندیشه سه راه حل وجود
دارد. یکی از این راهحلها توسط افراد طرفدار بازار باز مطرح میشود که اصطلاحا
به آنها جریان نئولیبرال گفته میشود. راه حل ارائه شده از سوی این افراد
بحران نابرابری ثروت را ایجاد میکند و همچنین راهحل های ارائه شده از سوی این
نئولیبرالها باعث میشود که سرمایه نامولد به سرمایه مولد چیره شده و خروج سرمایه
شدت بیشتری بگیرد. نئولیبرال ها معتقد بر منطبق کردن 6
حلقه موجود با کشورهایی هستند که انباشت سرمایه به صورت کامل در آنها صورت گرفته
است. البته به نظر میرسد که این جریان به دولت یازدهم بسیار نزدیک است.
نهادگرایان معتقدند که باید به سه حلقه اول بی توجه بود و بحران موجود در سه حلقه
سوم را ساماندهی کرد. صرف نظر از اینکه چقدر این اقدام عملی
است به صرف عملی شدن هم تازه راه آغاز میشود.
مالجو گفت:
البته دو راه حل دیگر هم وجود دارد که یکی از آنها از سوی سوسیال دموکراتها مطرح
میشود که در ایران به عنوان نهادگرا از آنها یاد میشود. سوسیال دموکراتها در
ایران جاپای مناسبی ندارند و دسترسی به سیاستگذاری ندارند. بنابراین آنها فاقد
پروژه مکمل برای رفع موانع سیاسی پیش روی خود هستند. به نظر آنها میتوانند با
دسته سوم که معتقدند باید کار را در سه حلقه اول یکسره کرد و انباشت سرمایه را
انحلال کرد ائتلاف کنند چون همان گونه که طرفداران سوسیال دموکراسی فاقد پروژه
مکملی هستند گروه سوم هم فاقد نقشه راه برای تقویت مواضع خود هستند. بنابراین به
نظر میرسد که در شرایط کنونی اقتصاد ایران ائتلاف این دو بتواند موثر باشد.
گفتنی است که
این سخنرانی قرار بود به صورت مناظره ای با سعید لیلاز اقتصاد دان برگزار شود که
به گفته مسئولان برگزار کننده این برنامه سعید لیلاز به دلیل تذکرات خارج از
دانشگاهی از شرکت در این جلسه منع شد.
منبع:
ایسنا