پایگاه خبری تحلیلی فولاد (ایفنا)- بیزینساینسایدر در مقاله ای به عواملی
که سبب تضعیف اقتصاد چین شده است، اشاره کرده و عواملی همچون کاهش میزان صادرات
تضعیف ارزش یوان، رکود اقتصادی چین، تاثیر قیمتهای جهانی کالاهای اساسی بر چین را
از عوامل موثر بر کاهش رشد اقتصادی قلمداد کرده است.
در حال حاضر وضعیت نامطلوب اقتصادی در چین بر اقتصاد جهان
سایه افکنده و عاملی شده تا رشد اقتصادی در دنیا تحت تاثیر چین کاهش یابد.
اما چه
عواملی سبب شده که وضعیت اقتصادی در چین به طور ناباورانه ای کاهش یابد؟ بیزینساینسایدر
در مقاله ای به عواملی که سبب تضعیف اقتصاد چین شده است، اشاره کرده و عواملی
همچون کاهش میزان صادرات، تضعیف ارزش یوان، رکود اقتصادی چین، تاثیر قیمتهای
جهانی کالاهای اساسی بر چین را از عوامل موثر بر کاهش رشد اقتصادی قلمداد کرده
است.
در این
مقاله دلایل متوقف شدن رشد اقتصادی در چین اینگونه عنوان شده است؛ علت اول
تغییرات جمعیتی است: چین یک تغییر جمعیتی نامطلوب در دهههای آینده تجربه خواهد
کرد. اعمال ۳ دهه قوانین تکفرزندی، تعداد بزرگسالان در سن
کار را کاهش داده است. هرچند سیاستهای تسهیل اخیر و پیشرو، به علاوه کاهش در مرگ
و میر نوزادان، باعث افزایش تعداد کودکان شده است. افراد سالمند به کمک بهبود نظام
سلامت و کاهش فقر، عمر طولانیتری دارند. با این حال میزان متوسط کودکان و افراد
سالمند به طرز قابل توجهی در حال افزایش است.
پایینبودن
سرانه تولید ناخالص داخلی: میزان سرانه جیدیپی چین پایینتر از امریکا و دیگر
کشورهای توسعهیافته است. نمودارهای بانک جهانی برای سال ۲۰۱۴
سرانه تولید ناخالص داخلی چین را ۲۴درصد
امریکا نشان میدهد. در قرن بیستم، تنها ۵ کشور
برای رشد سرانه تولید ناخالص داخلی از ۲۴ درصد به
بیش از ۶۰درصد جیدیپی امریکا برنامهریزی کردند. این
کشورها ژاپن، تایوان، کرهجنوبی، سنگاپور و هنگکنگ بودند. چین هنوز راه زیادی
برای رفتن دارد.
ضعف
دموکراسی؛ در حالیکه شواهدی وجود دارد که نشان میدهد دولتهای استبدادی با بهبود
زیرساختها و صنایع اصلی در مراحل پایینتر توسعه، میتوانند به توسعه اقتصادی کمک
کنند، شواهد قدرتمندی نیز وجود دارد که نشان میدهد دولتهای دموکراتیک برای توسعههای
سطوح بالاتر بسیار مناسبتر خواهند بود.
ضعف در
میزان آزادی؛ دولت دموکراتیک یکی از بخشهای مجموعه نهادهای حیاتی است. همانطور که
برنده نوبل داگلاس نورث و فوگل اعتقاد دارند، اقتصادهای پویای مدرن نیاز به بررسی،
تعادل و قدرت همسنگ برای به حداقل رساندن مصادره خودسرانه از سوی دولت دارند.
سیستمهای قانونی با استقلال از نخبگان سیاسی باید بهطرز قابل توجهی توسعه یابند.
در کتاب مفهوم سرمایهداری، نشان داده شده که میزان مطلق سرانه جیدیپی در ۹۷
کشور دنیا با حذف فساد و آزادی دولت به شدت اصلاح شده است. چین خارج از این آزمایش
بوده است.
مشکلات
حقوق مالکیت و زمین؛ جمعیت چین به ۲ دسته
تقسیم میشود. شهروندان چینی، وابسته به محل تولدشان با طبقهبندی شهری و روستایی
ثبت میشوند. ثبتشدههای شهری از خدمات سلامت و آموزشی بهتری برخوردار خواهند
بود.
با این
وجود، بسیاری از ثبتشدههای روستایی، حقوق استفاده از زمین را دارند. اما بعد از
دریافت رشوه مقامات حزبی داخلی از تاجران و فروش زمینها برای کسب سود بیشتر، اغلب
این حقوق لغو شد. نتیجه این موضوع، اعتصابهای محلی متناوب بود. با این اوصاف، کل
سیستم استفاده از زمین نیاز مبرم به یک اصلاح رادیکال خواهد داشت.
کمبود
استعدادها در داخل؛ در حالی که کارخانههای کوچک بسیاری در چین وجود دارند، شرکتهای
بزرگ وطنی بسیار کمی به ثبت رسیدهاند. بری نوتون در یادداشتی اعلام کرد که از ۱۰
شرکت صادرکننده محصولات با فناوری پیشرفته چین، ۹
شرکت خارجی هستند. ثبت شرکتهای خارجی قابل درک است، چراکه ترس از جداسازی دولت در
کشوری که حقوق مالکیت خصوصی در قانون اساسی آن تا سال ۲۰۰۷
به رسمیت شناخته نمیشد، همچنان ادامه دارد.
طبق این
مطلب چین زمانی میتواند موفق باشد، که دست به اصلاحات در نهادهای اقتصادی و سیاسی
خود بزند.
منبع:
اقتصادپرس