پایگاه خبری تحلیلی
فولاد (ایفنا)- دستاوردهای بن کارسون در زمینه پزشکی باید دلیلی خدشهناپذیر
بر هوش وی باشد اما به اندازه کافی در مورد افکار وی در مورد مخارج دولت و اقتصاد
خواندهایم و باید در این مورد از خود سوال کنیم.
این
دکتر خوب، بهطور مداوم کمبود درک خود از موضوعات اقتصادی را نشان داده است و این
موضوع در مصاحبهاش با «مارکت پلیس» در اوایل اکتبر به اوج فاجعه رسید. کارسون
نشان میدهد که برداشت اساسا نادرستی از موضوعاتی که یک رئیسجمهور باید بداند،
دارد.
سقف
بدهی
از
مصاحبه مشخص نیست که آیا حتی کارسون متوجه میشود که سقف بدهی چیست یا خیر؟ کای
ریسدل در مصاحبه خود میخواهد در مورد بدهی با کارسون حرف بزند و از او در مورد
گزارش وزیر خزانهداری سوال میکند. از او در مورد کسری بودجه در آمریکا میپرسد و
میگوید آیا نباید نخست کنگره و سپس رئیسجمهوری سقف بدهی را افزایش بدهند؟ کارسون
در پاسخ میگوید: «اگر من رئیسجمهور بودم، افزایش بودجه را امضا نمیکردم. روشن
است که این کار نباید انجام شود. آنها میتوانند راهی برای کاهش هزینهها بیابند.»
ریسدل
میپرسد اگر بخواهیم واضح حرف بزنیم، سقف بدهی است که افزایش مییابد و نه بودجه و
برای اطمینان از درک منظور خود توسط کارسون میپرسد که آیا کارسون میخواهد ایالاتمتحده
را در وضع نکول نگه دارد یا محدودیت بدهی را بالا ببرد؟ کارسون در پاسخ به نوع
رهبری خود اشاره میکند و میگوید هرجا لازم باشد مخارج را کاهش میدهد و نمیخواهد
محدودیتهای مخارج را افزایش دهد. ریسدل به کارسون یادآور میشود که این بدهیای
است که قبلا ایجاد شده است و از او درباره افزایش سقف بدهی برای پرداخت بدهیهایی
که قبلا ایجاد شدهاند، سوال میکند. کارسون پاسخ میدهد چیزی که میخواهد انجام
دهد بازسازی راهی است که بدهی از آن طریق ایجاد میشود. وی میگوید منظورش این است
که اگر به این طریق (افزایش بدهی) ادامه دهند، هرگز این کار متوقف نمیشود و سپس
تکراری بودن این سوال در طول سالها و خستگی مردم از این بحثها را مطرح میکند.
سقف
بدهی یکی از ویژگیهای عجیب روند بودجهریزی آمریکا است. از آنجا که قانون اساسی
میگوید که تنها کنگره میتواند بدهی را به نمایندگی از طرف مردم آمریکا تصویب
کند، ابتدا باید اجازه مخارج را صادر کرده و سپس اجازه اخذ بدهی برای تامین مالی
تمام تعهدات را نیز بدهد. بنابراین، افزایش سقف بدهی یک بازی سیاسی خطرناک است که
دولت آمریکا هرچند سال یکبار انجام میدهد و در آن حزب مخالف دولت (اپوزیسیون)،
حزب حاکم را به بیمسوولیتی مالی متهم میکند اما در نهایت اجازه میدهد تا سقف
بدهی افزایش یابد زیرا نکول کردن بیدلیل بدهی، خود احمقانه است.
حزب
جمهوریخواه نوین با این نوع تفکر موافق نیست. بسیاری از افراد این حزب معتقدند که
بهتر است نکول کنند تا اینکه به هر صورتی بدهی را بیشتر کنند و این چیزی است که
ریسدل میخواست بفهمد که آیا کارسون با آن موافق است یا خیر. اگر کارسون در واقع
مفهوم سقف بدهی را درک میکرد، پاسخ سادهای به این سوال وجود داشت. فقط لازم بود
بگوید: «سوال شما قابل بحث است زیرا وقتی من رئیسجمهوری شوم اکثریت کنگره را
جمهوریخواهان تشکیل میدهند، بنابراین سقف بدهی را همزمان با توازن بودجه بالا
خواهیم برد.» در عوض، وی بهطور مداوم بر تلفیق وضع مخارج جدید با افزایش سقف بدهی
تاکید میکرد.
بودجه
فدرال
بنکارسون
گفته است که میخواهد مالیات ثابتی بر درآمد تمام آمریکاییها وضع کند که مقدار آن
بین 15 تا 20 درصد است. او در مصاحبهاش با ریسدل بیان کرد که این نرخ در ابتدا
نزدیک به 15 درصد خواهد بود. اما حتی وضع مالیات ثابت 15 درصدی نیز کسری بودجه را
در مدت 10 سال آینده بین یک تا 3 تریلیون دلار بالا خواهد برد. گمان میرود که
کسری انباشته شده در طول 10 سال آینده تقریبا 2/7 تریلیون دلار باشد. به عبارت
دیگر، کارسون مجبور است در طول 10 سال آینده با 10 تریلیون دلار کسری روبهرو شود
تا به بودجه متوازنی دست پیدا کند. کارسون در مورد طرح خود به ریسدل گفت که 3 تا 4
درصد بودجه هر سازمان دولتی را کاهش میدهد. این به آن معنی است که برای اینکه به
این حفره 10 تریلیون دلاری نزدیک شود، 4 درصد این رقم مربوط به تامین اجتماعی (که 24
درصد بودجه فدرال را تشکیل میدهد) و پرداختهای مراقبت پزشکی (مدیکر) و
نیز مخارج نظامی (که 18 درصد بودجه فدرال را دربرمیگیرد) خواهد بود. هرچند،
کارسون پیشتر گفته بود که کاهش مخارج نظامی «ساده لوحانه» است.
نرخ
بهره و بدهی فدرال
کارسون
نهتنها این ایده بیاعتبار شده که بدهی بیش از 90 درصد تولید ناخالص داخلی رشد را
کند میکند تکرار میکند، بلکه عقاید عجیبی نیز در مورد بالا و پایین بردن نرخ
بهره توسط فدرالرزرو دارد. او به ریسدل میگوید: «میدانید، یکی از چیزهایی که در
این سطح از بدهی اتفاق میافتد، این است که برای فدرال رزرو بسیار دشوار است تا
نرخ بهره را بالا ببرد.» وی استدلال میکند که این محیط با نرخ بهره پایین مشکلساز
است زیرا به گفته وی «اکنون فقرا و افراد طبقه متوسط واقعا مکانیزمی برای رشد پول
خود ندارند.»
اندازه
بدهی فدرال هیچ ربطی به تصمیمات مربوط به نرخ بهره در فدرال رزرو ندارد و دشوار
است که با یک حساب پسانداز پول درآورد زیرا اقتصاد امروز جهان ضعیف و پر از پسانداز
است. سرمایهگذاران سعی میکنند که به دولت آمریکا در نرخ بهره منفی پول قرض بدهند
زیرا جاهای زیادی وجود ندارد که پول خود را در آن به کار بگیرند و مولد باشد. مقصر
این امر سیاستهای دولت آمریکا نیست و خوب است اگر رئیسجمهور بعدی نیز این موضوع
را درک کند.
منبع: نشریه فورچون