پایگاه خبری تحلیلی فولاد (ایفنا)- به نظر می رسد اقتصاد چین در آستانه فروپاشی قرار دارد،
اما واقعیت فراتر از این پیش بینی هاست. فرصت اقتصادی در چین فراوان است، اما نه
به شیوه سنتی که در گذشته وجود داشت.
در پایان
سال ۲۰۱۴ رشد اقتصادی چین به کمترین میزان در ۱۰ سال
گذشته رسید و اینطور به نظر می رسید که اقتصاد چین در آستانه فروپاشی قرار دارد. در
ماه ژوئن، بازار سهام شانگهای شروع به سقوط کرد و در ماه اوت، دولت بهشدت ارزش
یوآن را کاهش داد.
با این
حال، اقتصاد چین فاصله زیادی با بحران دارد و برعکس، در آستانه یک تحول اقتصادی
بزرگ قرار دارد. پکن آگاهانه در حال کاهش تولید صنعتی، آزادسازی اقتصاد، دور شدن
از رشد ناشی از صادرات ناپایدار و درعوض، تمرکز بر نقش واردات در بخش خدمات است.
هر دوره
تحول اقتصادی با آشفتگی هایی مانند بیکار شدن مردم، ورشکست شدن شرکت ها و وضعیت
مبهم اقتصادی همراه است. دیدگاه دولت این است که با زیان های اقتصادی باید بعنوان
یک موضوع امنیت ملی برخورد شود.
وسعت
اقتصاد چین بدان معناست که اثرات داخلی این تغییر، به فراتر از مرزهای این کشور
نیز کشیده شده است. کشورهایی مانند استرالیا و مغولستان که پیش از این با افزایش
تقاضای خرید فلزات و مواد معدنی از سوی چین مواجه شده بودند، بشدت از شرایط موجود
زیان دیده اند.
درحالیکه
کاهش رشد اقتصادی چین، جهان را تحت تأثیر قرار داده است، چهار عامل می تواند توضیح
دهد که چرا این کشور می تواند همچنان مقصد مهمی برای سرمایه گذاری باشد:
۱. اهمیت بخش خدمات چین
بخش خدمات
چین درحال گسترش کامل است؛ این مسأله به همراه افزایش قدرت خرید مصرف کنندگان چینی
بدان معنی است که چین همچنان یک بازار جذاب برای شرکت ها است.
توافقنامه
تجارت آزاد (FTA)
استرالیا با چین، این روند را پیش بینی کرده و درنتیجه، شرکت های استرالیایی اکنون
در موقعیت مناسبی برای استفاده کامل از این بخش درحال رشد هستند.
۲. پتانسیل عظیم چین برای رشد بیشتر
بسیاری بر
این باورند که اقتصاد چین بشکل ناپایداری رشد کرده و اکنون به نقطه کاهش رشد
اقتصادی رسیده است. باتوجه به تولید ناخالص داخلی (GDP)، چین دومین اقتصاد بزرگ جهان محسوب می شود.
با این حال، در زمان مقایسه نسبت به سرانه تولید ناخالص داخلی، چین در رتبه ۷۹ قرار
می گیرد (۷۵۸۹ دلار در برابر ۵۴۵۹۷ دلار آمریکا).
تحلیلگران
اغلب فراموش می کنند که اختلاف درآمد بین استان های ساحلی و داخلی بسیار زیاد است
و این مسأله نشان می دهد که هنوز پتانسیل عظیمی برای ثروتمندتر شدن و افزایش قدرت
خرید مردم چین وجود دارد. شرکت ها اکنون می بایست برای بازار این جمعیت در حال رشد
در مناطق ساحلی رقابت کنند.
۳. افزایش هزینه های تولید در چین، حتی برای شرکت
های چینی
افزایش
دستمزدها و استاندارد زندگی در چین، بطور مستقیم مسئول کاهش تولید بوده است. این
بدان معنی است که جمعیت چین درحال ثروتمندتر شدن هستند که آنها را به مصرف کنندگان
بزرگتر و بهتری تبدیل می کند.
با افزایش
دستمزدها، تولیدکنندگان چینی درحال انتقال فعالیت های خود به کشورهای همسایه مانند
ویتنام و کامبوج با هدف فروش در بازار چین هستند. هزینه های تولید نیز برای بسیاری
از شرکت های خارجی در داخل چین افزایش یافته است و بنابراین، این شرکت ها می بایست
بدنبال فروش بهترین محصول خود در بازارهای چین باشند.
کنترل
پایدار وضعیت اقتصادی از سوی دولت چین
کاهش رشد
اقتصادی چین نباید به یک شوک تبدیل شود؛ در دوازدهمین برنامه پنج ساله دولت (۲۰۱۵-۲۰۱۱)،
دستیابی به رشد پایدار حدود ۷ درصد هدف
گذاری شده است.
پیش از
این نیز پکن موفق به هدایت و خروج کشور از شرایط اقتصادی آشفته شده بود؛ اصلاحات
اقتصادی در زمان دنگ شیائوپینگ، بطور کامل ساختار اصلی چین را بازنویسی و تحول
بسیار بزرگی در این کشور ایجاد کرد.
بنابراین،
باوجود تأثیرات کاهش رشد اقتصادی چین، همچنان فرصت برای رشد پایدار و برای شرکت ها
برای بهره مندی از این شرایط – بخصوص در بخش خدمات وجود دارد.
منبع:
اقتصاد ایرانی