پایگاه خبری تحلیلی
فولاد (ایفنا)- کریستوفر وود»، تحلیلگر و استراتژیست موسسه تحقیقاتی CLSA با اشتباه
خواندن ارزیابیها درباره نقش برنامههای انبساط پولی در افزایش تورم، این سیاست
پولی را عامل اصلی کاهش تورم و شکلگیری تورم منفی اعلام کرد.
بهگزارش اقتصادنیوز، آیا میدانید چرا مخالفان تورم
درباره سیاستهای انبساط پولی موسوم به «تسهیل کمّی» در اشتباه بودند؟ چرا چاپ اینهمه
پول، بازهم باعث نشد تا قیمت کالاهای اساسی سر به فلک گذارد؟
یکی
از پاسخها به سوالات اینچنینی این است: درحالیکه ذخایر پولی بانکها افزایش
یافت، اما در مقابل، میزان وامدهی آنها متناسب با این افزایش ذخایر پولی افزایش
نداشته و هیچ چشمانداز مثبتی در سرعت گردش پولی، یعنی سرعتی که در آن سرمایه از
طریق اقتصاد افزایش مییابد، به چشم نخورده است. با فقدان شتاب پولی، تسهیل کمی اقدامی
غیرموثر یا در واقع عامل اصلی در ایجاد بستر تورم منفی قلمداد میشود که در آن
سرمایه احتکار میشود و تقریبا همه نسبت به خطراتی که این تسهیلات کمی بر فعالیتهای
مولد ایجاد میکند، سردرگم میشوند.
بهگزارش بیزنساینسایدر، «کریستوفر
وود»، تحلیلگر و استراتژیست سرمایه در موسسه تحقیقاتی CLSA در توصیف قانون ترس و
طمع (Greed and Fear)، میگوید: در قانون فوق، بهترین شیوه برای
متوجه شدن عدم کارآیی سیاستهای انبساطی یا تسهیل کمّی، افت شتاب پول است که منجر
به فقدان چاپ کننده پول از زمان معرفی نظام نامتعارف پولی شده است. در آمریکا،
ژاپن و حوزه یورو، شتاب پولی از زمان بحران مالی سال 2008 ببعد رو به کاهش
گذاشته است. بنابراین، نرخ شتاب پولی ایالات متحده، ژاپن و حوزه یورو بهعنوان
تولید ناخالص اسمی نسبت به نقدینگی (M2) از 1.94، 0.7
و
1.29 به ترتیب در سهماهه نخست سال 1998 به 1.5، 0.55 و 1.05 در سهماهه دوم سال
2015 کاهش یافته است.
در
عوض، شتاب پولی آمریکا درحال حاضر، در پایینترین سطح 60 سال اخیر خود قرار دارد.
این همان چیزی است که باعث شده تا پیشبینیهای آن دسته از افرادی که طی سالهای
اخیر انتظار داشتند با چاپ پول ازسوی فدرالرزرو، نرخ تورم به شدت افزایش یابد،
تاکنون اشتباه از آب در آمده باشد. در واقع تورم، طبق تعریفی که اقتصاددانان سنتی
نظیر «بن برنانکی» از آن ارائه کردهاند، افزایش نخواهد یافت مگر آنکه گردش
معاملات پولی افزایش یابد. این همان مشکل اساسی مرتبط با کوتهفکری پولگرایان
بدون اندیشه و طرفدار اندیشههای «میلتون فریدمن» است.
وود،
در ادامه به این نکته اشاره میکند که سیاست انبساط پولی خاصیت ضدتورمی دارد زیرا
با محدود کردن بازدهی اوراق قرضه خزانهداری، سود خالص بانکها را کاهش میدهد.
تسهیل کمّی همچنین، با افزایش ارزش داراییها، ثروتمندان حال حاضر را غنیتر میکند
درحالیکه آنها در پاسخ به این افزایش ثروت، مصرف خود را افزایش نمیدهند زیرا
دیگر نیازی به خرید کردن ندارند چون کاملا اشباع شدهاند. در نهایت، این مساله
منجر به ظهور بازخرید سهام در مقابل سرمایهگذاری میشود زیرا سود و بازگشت سرمایه
ناشی از مهندسی پولی، بسیار راحتتر و سریعتر است.
منبع: اقتصادنیوز