پایگاه خبری تحلیلی فولاد (ایفنا)- دولت ما در شرایط حساس کنونی که همه دنیا چشم به اقتصاد
ایران و شکوفایی آن دارند، نباید این چنین از نیاز خود به فروش نفت که سرمایه
حیاتی این کشور است، سخن بگوید. آیا ما محتاج فروش نفت خود هستیم یا بیگانگانی
همچون انگلیس و ایتالیا و فرانسه به نفت باارزش ما نیاز مبرم و حیاتی دارند؟
چند
سالی است که موضوع صادرات نفت ایران همیشه یکی از پرتکرارترین موضوعات و کلمات در
لسان دولتمردان محترم در دورههای مختلف بودهاست. رویکرد اولیه دولت فعلی در رفع
وابستگی بودجه به نفت که بارها از زبان وزیر اقتصاد بیان شده بود، حکایت از یک
حرکت جدی برای حل مشکلات ساختاری اقتصاد کشور را نوید میداد. لزوم جایگزینی درآمدهای دیگری غیر از
نفت برای ادارهی کشور، امری بود که رهبری معظم انقلاب بارها از آن یاد کرده و حتی
در مقام عمل، جایگزینهای پیشنهادی خویش مثلاً حمایت از شرکتهای دانشبنیان را
مطرح ساختند.
جایگاه
صادرات نفت خام در سیاستهای کلان
در
بند 13 سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی ابلاغی رهبری معظم بر مقابله با ضربهپذیری
درآمدهای حاصل از صادرات نفت و گاز تصریح شدهاست و راههای هفت گانه
-
انتخاب
مشتریان راهبردی
-
ایجاد
تنوع در روشهای فروش
-
مشارکت
دادن بخش خصوصی در فروش
-
افزایش
صادرات گاز
-
افزایش
صادرات برق
-
افزایش
صادرات پتروشیمی
-
افزایش
صادرات فرآوردههای نفتی
پیشنهاد
شدهاست. همانطور که پیداست در هیچیک از موارد مصرح در این بند و یا دیگر بندهای
این سیاستهای کلان، اشارهای به افزایش صادرات نفت خام نشدهاست و البته به
افزایش صادرات گاز و صادرات فرآوردههای نفتی تأکید شدهاست. همچنین در خوانش
سیاستهای کلی برنامه ششم توسعه نیز وضعیت همین گونه است.
رویکرد
وزارت نفت به عنوان متولی امر صادرات نفت
با
این حال اگر نگاهی به مواضع و بیانات و عملکرد وزارت نفت بیندازیم شاهد اشتیاق
عجیب و بیسابقه برای افزایش صادرات نفت خام کشور هستیم. در آخرین اقدامات و
مواضع، وزیر محترم نفت با بیان شرایط بیثبات اعضای اوپک در تصمیمگیری برای کاهش
تولید نفت در جهت مقابله با کاهش بیسابقه قیمت نفت و جلوگیری از ضرر اعضا و در
پاسخ به اینکه آیا افزایش تولید نفت ایران با توجه به قیمت پایین جهانی آن، منطقی
و باصرفه است بیان کرد: «ما به هر قیمتی تولید نفت مان را افزایش می دهیم و راهی
جز این نداریم». اولاً تأکید شدید ایشان با عبارت به هر قیمتی جای بسی تأمل دارد
که وزارت نفت را چه شدهاست که حاضر است به هر قیمتی، فروش سرمایه ملی و رگ حیاتی
اقتصاد این کشور را افزایش دهد؟ علاوه بر این ایشان در ادامه تأکید کرد که این
موضع تنها سیاست وزارت نفت نیست و بلکه سیاست دولت است.
آیا
واقعاً مجموعه وزارتخانهها و دستگاههای اجرایی کشور به این جمعبندی رسیدهاند؟
وی در چرایی این سیاست چنین استدلال کرد « اگر افزایش تولید نفت ایران به موقع
انجام نشود ما برای همیشه سهم خود را در بازار از دست خواهیم داد و برای فروش هر
١٠ هزار بشکه باید خواهش کنیم» (خبرگزاری ایرنا، 1/6/1394). سؤال اساسی از وزیر
محترم نفت این است که آیا بازپسگیری سهم ایران از بازار نفت اوپک آنقدر اهمیت
دارد که دولت ایران حاضر شود با هرقیمتی و به هر قیمتی تن به افزایش تولید نفت
بدهد در حالی که در هیچ کدام از سیاستهای کلان و اسناد بالادستی چنین تأکید و
اهمیتی بر این موضوع اصلاً مشاهده نمیشود.
سیاستهای
برنامه ششم چه میگوید
اگر سیاستهای
برنامه ششم توسعه را مرور کنیم به مواردی برمیخوریم که دقیقاً و صراحتاً مخالف
این موضعگیری و در تقابل با آن است از آن جمله بند 10 امور اقتصادی که بر تغییر
نگاه به نفت و گاز و درآمدهای حاصل از آن، از منبع تأمین بودجه عمومی به «منابع و
سرمایههای زاینده اقتصادی» تأکید میکند. آیا برخوردی که ما با سرمایههای خود
داریم این است که آن ها را بفروشیم و از آن بدتر اینکه آن را به ثمن بخس در اختیار
بیگانگان قرار دهیم. هرگز یک فرد عاقل چنین عملی با سرمایهی خود نمیکند. بلکه
سعی میکند با سرمایه خود به تولید و کسبوکار بپزدازد.
همان
چیزی که در مورد صنعت نفت و گاز تحت عناوینی چون «تکمیل زنجیره ارزش صنعت نفت و
گاز و کاهش شدت انرژی» (بند 11 امور اقتصادی)، «افزایش ارزش افزوده از طریق تکمیل
زنجیره ارزش صنعت نفت و گاز و توسعه تولید کالاهای دارای بازدهی بهینه (براساس
شاخص شدت مصرف انرژی)» (بند 16 امور
اقتصادی)، «دانش بنیان نمودن صنایع بالادستی و پاییندستی نفت و گاز با تأسیس و
تقویت شرکتهای دانشبنیان برای طراحی، مهندسی، ساخت، نصب تجهیزات و انتقال فناوری
به منظور افزایش خودکفایی» (بند 17 امور اقتصادی) به صراحت از آن یاد شدهاست.
بنابراین
به نظر میرسد که دولت ما در شرایط حساس کنونی که همه دنیا چشم به اقتصاد ایران و
شکوفایی آن دارند، نباید این چنین از نیاز خود به فروش نفت که سرمایه حیاتی این
کشور است، سخن بگوید. آیا ما محتاج فروش نفت خود هستیم یا بیگانگانی همچون انگلیس
و ایتالیا و فرانسه به نفت باارزش ما نیاز مبرم و حیاتی دارند؟ مقام معظم رهبری
فرمودند باید اقتصاد در جهتی حرکت کند که اگر کشور اراده قطع شیر نفت و صادرات نفت
خود را نمود، بتواند با کمترین معونهای این اقدام را انجام دهد. آیا عملکرد
وزارت محترم نفت و مجموعه دولت در راستای این رهنمود دلسوزانه و خیرخواهانه و
البته بسیار ضروری برای سرزمین ایران بودهاست؟
کلام
آخر
بنابراین
میتوان این نکته را مطرح کرد که در شرایط فعلی آنچه که بیش از همه کشور بدان نیاز
دارد، نگاه سرمایهای به منابع نفتی و به ویژه نفت خام کشور است تا با این سرمایه
در جهت رشد و شکوفایی صنایع خود حرکت کند. بنابراین فارغ از اینکه از منابع حاصل
از فروش نفت خام کشور چگونه استفاده میشود، بحث جدی برای اقتصاد ایران این است که
این منابع اساساً نباید اینچنین خامفروشی شود.
به
نظر میرسد برای اینکه بخواهیم اقتصادی مقاوم و روبه رشد و متکامل و قوی داشته
باشیم، بیش از آنکه به بازیابی سهم خود در بازار نفت اوپک نیاز داشته باشیم، به
سرمایهگذاریهای عمده در جهت ایجاد شرکتهای دانشبنیان و ایجاد ارزش افزوده
فراوان از نفت خام و تکمیل صنایع تبدیلی پاییندستی نیاز داریم تا بتوانیم از این
طریق نه تنها مشکل اشتغال کشور را حل نماییم بلکه با صادرات محصولات با ارزش
افزوده بالا و کارا، اهمیت صادرات نفت خام را در اداره کشور، کاهش دهیم و زمینه را
برای قطع وابستگی از نفت فراهم آوریم. بنابراین کشور به صادرات غیرنفتی نیاز دارد
و نه صادرات نفت خام. اما متأسفانه سیاستهای اتخاذ شده از سوی وزیر محترم نفت، نه
تنها در این راستا نبوده بلکه در راستای مواضع دیگر دولتمردان نیز نمیباشد.
علی
اکبر کریمی/منبع: رصد، پایگاه تحلیلی دفتر پژوهش