پایگاه خبری تحلیلی فولاد (ایفنا)- اگرچه همکاری چین و روسیه از پشتوانه بسیار بالایی
برخوردار است اما ملاحظات اقتصادی چین نسبت به آمریکا و اینکه آمریکا بزرگترین
شریک چین در حوزه تجارت است و همچنین رقابتی محکم که بین چین و روسیه در آسیای
مرکزی وجود دارد، باعث میشود که همکاری چین و روسیه دارای عمق زیادی نگردد.
روسیه
و چین ازجمله قدرتهای بزرگ سیستم بینالملل محسوب میشوند. چین ازجمله اقتصادهایی
است رشد اقتصادی پیوستهای را تجربه کرده است و از طریق همین رشد اقتصادی توانسته
است جایگاه مهمی در نظام بینالملل کسب کند. چین از زاویه شاخص تولید ناخالص داخلی
مبتنی بر برابری قدرت خرید در سال 2014 تقریباً برابر 17.600 میلیارد دلار و همین
شاخص برای روسیه تقریباً برابر با 3.600 میلیارد دلار بود که نشان میدهد وزن
اقتصادی چین تقریباً 5 برابر اقتصاد روسیه است.[1] باوجوداین، روسیه نیز از
توانمندیهای نظامی، سیاسی و ظرفیتهای بالایی در حوزه انرژی برخوردار است که
اهمیت خاصی به این کشور میدهد.
با
توجه به اینکه هر دو کشور خواهان نظام چندقطبی در سطح بینالمللی میباشند که در
آن رأی و نظر آنها از اهمیتی برابر با ایالاتمتحده آمریکا برخوردار باشد و
نیازهایی که چین در زمینهی انرژی و تسلیحات به روسیه دارد باعث شکلگیری همکاری
بین این دو کشور میشود. باوجود زمینههای بسیاری که درزمینهی
همکاری بین دو کشور وجود دارد، بهمنظور داشتن تحلیلی واقعبینانه نیاز است تا به
زمینههای رقابت و بیاعتمادی این دو کشور هم توجه داشت. بیشتر تحلیلها درزمینهی
همکاری و شراکت راهبردی دو کشور نگاشته میشوند، نگارنده در این پژوهش تلاش میکند
تا با استفاده از دادهها و واقعیتهای موجود به مسئله رقابت و همکاری دو کشور
بپردازد.
2.
زمینههای همکاری و رقابت چین و روسیه
در
بین کشورها زمینههای رقابت و همکاری متفاوتی وجود دارد که آنها باعث همکاری و
رقابت بین دو کشور میشود. در ادامه فهرستی از زمینههای رقابت و همکاری دو کشور
چین و روسیه ارائه میگردد؛ ذکر این نکته ضروری است که در برخی از زمینهها بین
چین و روسیه رقابت یا همکاری تقریباً خالص وجود دارد. باوجوداین، در برخی از زمینهها
بین چین و روسیه بهطور همزمان رقابت و همکاری وجود دارد.
2-1.
بیاعتمادی چین و روسیه به یکدیگر
روسیه
نسبت به چین بیاعتماد است. از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی همیشه شاهد کاهش
رشد جمعیت خود بوده است و این در حالی است که با مهاجرت فزاینده و غیرقانونی جمعیت
چینی به سیبری روبرو بوده است. در طول 150 سال گذشته پیشرویهای روسیه
به ضرر چین صورت گرفته است که مردم چین و رهبران این را بهخوبی میدانند. روسیه
از آیندهای نگران است که چین بهمثابه ابرقدرتی ظهور کند و قدرتش را در عرصه
جهانی محدود سازد. مناطق خالی سیبری در آینده با اکثریت جمعیت چینی روبرو
خواهد شد و همین امر در آینده باعث اختلاف دو کشور خواهد شد.
2-2.
نگرانی روسیه از شرق دور خاک روسیه
روسیه
بهطور سنتی از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، از طرف چین در شرقیترین نقطه
کشورش که دارای منابع طبیعی و جمعیت کم است، احساس نگرانی میکرده است. این منطقه
تنها 6 میلیون نفر جمعیت دارد که در مقابل همسایه کناری خود یعنی چین که استانهای
شمال شرقی آن با حدود 110 میلیون نفر، جمعیت
اندکی محسوب میشود. دمیتری مدودوف در بیانیهای اعلام داشت که دولت روسیه باید از
این منطقه در برابر توسعهطلبی دولتهای همسایه حفاظت کند. دولت روسیه حتی وزارت
خاور دور (FAR-EAST) ایجاد کرده است و تلاش کرد تا جلوی مهاجرت
فزاینده چینیها به این منطقه را بگیرد.[2]
2-3.
تفاوت دغدغههای سیاسی، امنیتی و اقتصادی
چین
و روسیه در پیگیری اهداف سیاسی-امنیتی و اقتصادی تفاوت دیدگاه دارند. چین بیش از
آنکه روی اهداف سیاسی امنیتی توجه داشته باشد روی اهداف اقتصادی متمرکزشده است و
این در حالی است که روسیه روی اهداف سیاسی-امنیتی بیشتر تأکید دارد (البته این
تأکید نسبی است). برای مثال، درحالیکه چین در آسیای مرکزی در پی منافع اقتصادی
بیش از منافع سیاسی است. روسیه روی امنیت و نفوذ سیاسی در آسیای مرکزی بیشتر از
مسائل اقتصادی توجه دارد.
با توجه
به سابقه تجاوز روسیه به اکراین (2014) و گرجستان (2008)، کشورهای منطقه آسیای
مرکزی از حضور چین بهمنظور متوازن کنندهای علیه روسیه استفاده میکند. بهعلاوه،
چین ضرورت توجه به ثبات سیاسی و دفاع از آسیای مرکزی بهعنوان ابزاری برای مهار
جنبشهای جداییطلب در استان سین کیانگ را دریافته است، لذا تلاش دارد تا در حیات
خلوت روسیه حضور بیشتری پیدا کند.
2-4.
رقابت چین و روسیه در آسیای مرکزی
دو
کشور چین و روسیه نسبت به نیتهای یکدیگر بیاعتماد میباشند. روسیه نگران خیزش
چین در آسیای مرکزی است. دایره قدرت روسیه در آسیای مرکزی با حضور چین بهویژه در
حوزه انرژی و نفوذ سیاسی محدود میگردد. لذا در این حوزه چین با روسیه در حال
رقابت است. کشورهای آسیای مرکزی در حوزه صادرات انرژی، رقیب بالقوه روسیهاند.
درحالیکه صادرات انرژی منبع درآمد اصلی روسیه محسوب میشود.
2-5.
همکاری چین و روسیه در ایفای نقش قدرت بزرگ در نظام بینالملل
هر
دو کشور چین و روسیه خواهان ایفای نقش در حد و اندازه قدرتهای بزرگ میباشند.
هرچند درزمینهی دستیابی به این جایگاه و ابراز این جایگاه در نظام بینالملل
تفاوتهایی نیز وجود دارد. هرچند با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، گرایش روسیه به
غرب بیشتر شد و مسائل اقتصادی نسبت به قبل پررنگتر شد ولی روسیه در مورد چگونگی
ایفای نقش قدرت بزرگ نشان داد که قدرت نظامی نسبت به قدرت اقتصادی اولویت دارد که
میتوان به جنگ گرجستان و اکراین اشاره داشت؛ اما برای چین مسئله اقتصاد از اولویت
بیشتری برخوردار است. به عبارتی، تلقیای که چین جهانیشدن و وابستگی متقابل دارد
اقتصادی است.
به عبارتی
دقیقتر، چین و روسیه تلقیهای متفاوتی از لوازم قدرت بزرگ بودن دارند. چین بهعکس
روسیه کمتر روی کنترل سیاسی تکیه دارد. چین بهجای اینکه به کنترل سیاسی مستقیم در
شرق آسیا فکر کند به پذیرش برتری خود در شرق آسیا راضی است. این در حالی است که
روسیه خواهان حدی از کنترل و برتری سیاسی بر کشورهای منطقه آسیای مرکزی است. بهطور
خلاصه میتوان بیان داشت که ابزارها و رویکردهای ایجاد رهبری در دو کشور چین و
روسیه با یکدیگر تفاوت دارد. چین بیشتر رویکردی اقتصادی دارد و این در حالی است که
روسیه رویکردی سیاسی-امنیتی دارد.
2-6.
همکاری برای موازنه گری علیه آمریکا و ایجاد جهان چندقطبی
هم
روسیه و هم چین خواهان جهانی چندقطبی بهجای نظم هژمونیک و تکقطبی میباشند. به
عبارتی، چین و روسیه میخواهند از میزان نفوذ و منطقهای (آسیای مرکزی و آسیا
اقیانوسیه) و جهانی آمریکا بکاهند؛ اما تفاوتی ظریف بین چین و روسیه وجود دارد که
قابلتأمل است و آن اینکه علاوه بر اینکه چین رقیب استراتژیک آمریکا محسوب میشود
دارای روابط تجاری گسترده و چشمگیری با آمریکا است که خواهان آسیب رسیدن به این
روابط نیست.
همانطور
که از آمار فوق میتوان فهمد یکی از ده شریک تجاری برتر جمهوری خلق چین، دولت
ایالاتمتحده آمریکا است. با توجه به منفعتی که چین از رابطه تجاریاش با ایالاتمتحده
آمریکا به دست میآورد، از رویارویی جدی با آمریکا اجتناب میکند.
از
طرفی همکاری چین و روسیه در گروه بریکس (BRICS Forum) نشانهای از خواست دو
کشور برای رسیدن به جهان چندقطبی است. این گروه بینالمللی متشکل از کشورهای
برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی است. گروه بریکس باشگاه اقتصادی با گرایشهای
سیاسی است. کشورهای گروه بریکس 30 درصد مساحت جهان و 42 درصد از جمعیت جهان را به
خود اختصاص دادهاند.[3] 40 درصد از منابع مالی جهان، 15 درصد تجارت جهانی و 25
درصد تولید ناخالص داخلی طبق گزارش بانک جهانی در اختیار کشورهای بریکس است.[4] هرچند
نباید از نکتهای که درزمینهی تفاوت در اولویتبندیهای اقتصادی-سیاسی چین روسیه
که در تفاوت دغدغههای دو کشور بدان اشاره داشتیم، غفلت بورزیم. چین و روسیه در پی
ارائه شیوه جدید از رهبری نظام بینالملل میباشند که در آن جهان مبتنی بر چند قطب
اداره شود و هریک از قطبها دارای سهمی از مدیریت نظام بینالملل باشند.
باوجوداین، شیوهای که در آن دو کشور در پی ارائه نقش قدرت بزرگ میباشند متفاوت
از هم است.
2-7.
همکاری اقتصادی دو کشور
از
آغاز قرن بیست و یکم همکاری اقتصادی چین و روسیه بهویژه درزمینهی روابط تجاری
دوجانبه رشد چشمگیری کرده است. حجم مبادلات تجاری میان دو کشور روسیه و چین صد
میلیارد دلار در سال است (حدود یکدهم تجارت خارجی روسیه و یکچهلم تجارت خارجی
چین).[5] در سال 2009، چین اولین شریک تجاری روسیه شد؛ اما نابرابری عمیقی در
همکاری اقتصادی دو کشور مشهود است. یکی از مشکلاتی که در روابط تجاری دوجانبه دو
کشور وجود دارد، ساختاربخشی تجارت چین و روسیه است که بسیار به ضرر روسیه است.
روسیه بیشتر روی صادرات مواد اولیه مثل نفت، ذغال سنگ، چوب و طلا و مانند آن تکیه
دارد (بنگرید به نمودار و جدول زیر که ساختار واردات چین از
روسیه را در سالهای 2008 و 2012 نمایش میدهد)
و این در حالی است که چین روی محصولات فراوریشده، ماشینآلات و نقل و انتقالات
تمرکز دارد. همین امر برای بازار روسیه خطراتی را ایجاد میکند چراکه مانع از رشد
بسیاری از شاخههای صنعتی روسیه خواهد شد و امنیت اقتصادی روسیه را در خطر خواهد
انداخت.[6] نکتهای که باید بدان توجه داشت که روابط تجاری چین و روسیه نشان میدهد
که چین بیشتر از روسیه به تجارت بین دو کشور اهمیت میدهد.
2-8.
همکاری و رقابت چین و روسیه درزمینهی انرژی
انرژی
از حوزههای بسیار مهمی است که چین و روسیه در این زمینه با یکدیگر همکاری و تا
حدودی رقابت دارند. روسیه درزمینهی انرژی خودکفا و صادرکننده است اما چین
واردکنندهی انرژی است. نفت و قدرت اتمی یکی از حوزههای اساسی همکاری دو کشور
محسوب میشود. در سال 2013، شرکت نفت دولتی روسیه روس نفت (ROSNEFT)، با چین به این توافق رسید که عرضه انرژی به
چین را دو برابر کند. در سال 2014، روسیه با چین درزمینهی گاز باهم به توافق
رسیدند. شرکت «گازپروم» روسیه بالاخره در این سال قراردادی به ارزش 400 میلیارد
دلار برای صادرات گاز به چین، امضا کرد. بر اساس این قرارداد، روسیه متعهد شده است
به مدت 30 سال، سالانه 38 میلیارد مترمکعب گاز طبیعی به چین صادر کند. این قرارداد
از سال 2018 وارد مرحله عملیاتی شده و صادرات گاز از طریق خط لولهای در شرق چین،
آغاز میشود.[7]
با توجه
به سیاست متنوع سازی چین در حوزه انرژی، چین سعی دارد تا منابع دریافتی خود درزمینهی
انرژی را متعدد سازد. لذا در آسیای مرکزی با کشورهای منطقه درزمینهی انرژی در
تعامل است و همین امر باعث نگرانی روسیه گردیده است. لذا روسیه ازاینجهت خطری
برای خود احساس میکند یکی ازاینجهت که کشورهای منطقه تا حدی از نفوذ و کنترل
سیاسی روسیه خارج گردند و دیگر اینکه روسیه تفوق خود در حوزه انرژی نسبت به چین از
دست دهد و قدرت چانهزنیاش نسبت به چین کمتر از قبل گردد.
2-9.
همکاری و رقابت چین و روسیه درزمینهی تسلیحات
بعد
از سال 1989، سالی که تحریم بینالمللی علیه چین در پی حادثه «تیان آن من» وضع شد،
فروش تسلیحات روسیه (با دانستن این نکته که اتحاد جماهیر اتحاد جماهیر شوروی تا
1991 وجود داشت) به چین افزایش یافت. اگرچه روسیه با توجه به توان چین در ارتقاء
بخشیدن به تسلیحات نظامی درزمینهی انتقال فنّاوری خاص به چین محتاطانه عمل میکند.
جوزف
نای در تحلیل خود از امکان اتحاد روسیه و چین مینویسد که روسیه درباره برتری
نیروی نظامی متعارف چین نگران است و عدم توازن ساختاری بین چین و روسیه مانع از
ایجاد اتحاد نظامی محکم بین دو کشور میگردد.[8][9]
2-10.
همکاری و رقابت چین و روسیه درزمینهی آسیا-اقیانوسیه
هرچند
چین در آسیا-اقیانوسیه (Asia-Pasific) خواهان قدرت گرفتن
بیشازاندازهی روسیه نیست، اما برای موازنه گری علیه آمریکا خواهان حضور روسیه در
منطقه است. ساموئل لاکلیر، فرمانده نیروهای آمریکایی در منطقه پاسیفیک خطاب به
کمیته خدمات مسلح مجلس نمایندگان اعلام کرد که روسیه فعالیت نظامی خود در این
منطقه را تا حد جنگ سرد افزایش داده است. همچنین وی ادعاها و تحرکات چین در
دریای جنوبی چین را تهدیدی برای هژمونی آمریکا تلقی کرد.[10]
چین در
آسیای مرکزی روی سیاست داخلی کشورهای منطقه تمرکز ندارد بلکه در عوض روی تجارت و
اعطای وام به این مناطق تکیه کرده است که این سیاست موفق بوده است اما روسیه در
عوض در منطقه آسیا-اقیانوسیه روی امنیت سخت و سیاست داخلی کشورهای منطقه تکیه دارد
لذا کمتر از چین موفقیت به دست آورده است.
2-11.
همکاری و رقابت چین و روسیه در سازمان همکاری شانگهای
(SCO) و سازمان پیمان امنیت جمعی
(CSTO)
در
طول سالیان گذشته دو سازمان امنیتی چندجانبه بزرگ در آسیای مرکزی به نامهای
سازمان همکاری شانگهای و سازمان پیمان امنیت جمعی شکلگرفته است. به ترتیب اولی و
دومی در سلطه چین و روسیه است. در بسیاری از جنبهها این دو سازمان مکمل یکدیگر محسوب
میشوند. اما درواقع نوعی رقابت مخفیانهای بین دو گروه در حال جریان است. روسیه
در پی نفوذ نظامی در منطقه آسیای مرکزی است اما بهطور فزایندهای نسبت به سازمان
همکاری شانگهای بیاعتماد گشته است و چینیها از این امر آگاهاند.[11]
چین
تلاش میکند تا از سازمان همکاری شانگهای بهمثابه «اهرم فشار» استفاده کند بهگونهای
که از آن بهعنوان اهرمی برای فشار بر روسیه بهمنظور افزایش حضور خود در منطقه
آسیای مرکزی استفاده کند. درحالیکه روسیه از سازمان همکاری شانگهای بهعنوان
«اهرم اطمینان» بهمنظور نظارت و محدودسازی گسترش چین در آسیای مرکزی
استفاده میکند.
3.
نتیجهگیری
در
این فرصت تلاش شد تا با استفاده از اطلاعات در دسترس به تحلیلی از زمینههای رقابت
و همکاری دو کشور روسیه و چین دستیابیم. با توجه به بررسیهای صورت گرفته در برخی
از موضوعات همکاری تقریباً خالصی در زمینههای ایفای نقش قدرت بزرگ در نظام بینالملل؛
موازنه گری علیه آمریکا و ایجاد جهان چندقطبی و همکاری اقتصادی وجود دارد؛ اما
رقابتهایی هم در آسیای مرکزی، اولویتبندیهای متفاوت به دغدغههای سیاسی، امنیتی
و اقتصادی، شرق دور خاک روسیه و بیاعتمادی تاریخی چین و روسیه به یکدیگر وجود
دارد. از طرفی هم زمینههایی وجود دارد که بین چین و روسیه بهطور همزمان میزانی
از رقابت و همکاری وجود دارد که عبارت از انرژی، تسلیحات، آسیا اقیانوسیه و سازمان
همکاری شانگهای (SCO) و سازمان پیمان امنیت جمعی
(CSTO) است.
اگرچه
همکاری چین و روسیه از پشتوانه بسیار بالایی برخوردار است ولیکن با توجه به
ملاحظات فوق و بهویژه با توجه به ملاحظات اقتصادی چین نسبت به آمریکا و اینکه
آمریکا بزرگترین شریک چین در حوزه تجارت است و همچنین رقابتی محکم که بین چین و
روسیه در آسیای مرکزی وجود دارد باعث میشود که همکاری چین و روسیه دارای عمق
زیادی نگردد.
امید
طاهرنژاد/ دانشجوی دکتری روابط بینالملل
منبع: تبیین