پایگاه خبری تحلیلی
فولاد (ایفنا)- مکانیزمهای کنترلی بازار نفت، موضوعی
نیست که با رویکردهای یکجانبه و غیرتخصصی و فارغ از اصول و فرمولهای مبتنی بر
واقعیتهای زمان بتوان آن را تحلیل کرد.
در حقیقت،
هر پدیده ای را در اقتصاد باید با عوامل مختلف تاثیرگذار بر آن سنجید و ارزیابی
کرد. آنها که صورت مسئله ها را پاک می کنند تا پدیده ای را تحلیل کنند، در حقیقت
دیکته غلطی می نویسند که اگر به آن تن دهیم، هرگز به راه حل نمی رسیم. با توجه به
روند کاهشی قیمت نفت برخی جریانهای مخالف دولت می کوشند در تحلیلهای خود گناه
پایین آمدن قیمت نفت را متوجه دولت کنند و به بهانه های واهی، اتهام کم کاری را به
ارکان تصمیم گیرنده و اجرایی دولت تدبیر و امید بچسبانند. در حالی که مراجعه به
تاریخ خود گواهی است بر خالی بودن دست مخالفان در طرح ادعاهایشان.
دوران
نخست فعالیت بیژن زنگنه در وزارت نفت در سال ١٣٧٦ مصادف بود با شوک چهارم قیمت نفت
که به دنبال رکود اقتصادی جنوب شرق آسیا و ناهماهنگی اعضای سازمان کشورهای صادر
کننده نفت (اوپک) در کنترل تولید نفت به وقوع پیوسته بود. در سال ١٣٧٧ قیمت نفت به
رقم بی سابقه هفت دلار برای هر بشکه نیز رسید و دولت وقت را با بحران درآمدهای
ارزی مواجه کرد.
زنگنه که
به دنبال راه حلی برای عبور از این بحران بود در اجلاس محرمانه اعضای اوپک در
آمستردام هلند، سیاست لبخند و آغوش باز را دوره روابط سرد ایران و عربستان پیاده
کرد و نتیجه آن بلافاصله و به صورت معجزه واری موثر از کار درآمد. پس از لو رفتن
محل برگزاری اجلاس آمستردام و حضور خبرنگاران، زنگنه در یک اقدام زیرکانه دست علی
النعیمی، وزیر نفت عربستان را در دست گرفت و همراه وی لبخند زنان از جلو دوربینهای
خبری گذشت. همین حرکت وی کافی بود تا سیگنالهایی از توافقهای ایران و عربستان برای
کنترل حجم نفت ارسالی به بازارهای جهانی بفرستد و در کمتر از چند ساعت نخستین
تغییرات قیمت نفت آغاز و روند افزایشی در پیش گرفت.
همین
هماهنگی میان اعضای اوپک سبب شد تا در فاصله کمتر از هشت سال از بحران قیمتها،
قیمت نفت خام صادراتی ایران با هفت برابر رشد ٤٩ دلار برای هر بشکه در سال ٢٠٠٥
معامله شود و اینگونه زنگنه توانست در سال ١٣٨٤ و در پایان ٢ دوره فعالیتش در وزات
نفت، قیمت نفت خام و سهم ایران را در بازارهای جهانی به بالاترین سطوح خود پس از
پیروزی انقلاب اسلامی برساند و اندوخته ارزی قابل توجهی برای دولت نهم فراهم کند.
امروز هیچ
کارشناس اقتصادی نیست که اذعان نکند قیمت نفت در بازارهای جهانی معلول علتهای
متنوعی است که هیچیک به تنهایی نمی تواند به عنوان عامل پایین آمدن قیمتها در جهان
معرفی شود.
توجه به
عوامل بنیادین در بازار از جمله مازاد عرضه از مهمترین فاکتورهای تاثیرگذار برای
درک نوسانهای قیمت نفت است. در حالی که در بازارهای جهانی براساس برآوردهای اوپک و
نهادهای ناظر بر بازار بیش از یک میلیون و ٥٠٠ هزار بشکه نفت مازاد بر نیاز عرضه
می شود، نمی توان انتظار داشت که بازار به تعادل قیمتی برسد.
بر اساس
گزارشهای ماهانه دبیرخانه اوپک، تقاضای جهانی برای طلای سیاه، امسال نسبت به سال
گذشته میلادی رشد یک میلیون و ١٨٠ هزار بشکه ای خواهد داشت و از ٩١ میلیون و ٣٢٠
هزار بشکه به ٩٢ میلیون و ٥٠٠ هزار بشکه در روز خواهد رسید که عمده این میزان
افزایش عرضه، از سوی کشورهای غیر عضو اوپک که به هیچ روی از سیاستهای این سازمان
پیروی نمی کنند، خواهد بود؛ این در حالی است که رشد اقتصادی چین پایین تر از
سطح توقعات است و تولید نفت شیل آمریکا در کنار تولید نفت روسیه به تنهایی بخش
اعظم میزان عرضه بازار را دربر می گیرد.
این در
حالی است که بیشتر اعضای اوپک هریک به دلایل داخلی حاضر نیستند از سهم خود در
بازار صرف نظر کنند. زیرا پایین آمدن قیمت نفت بودجه این کشورها را تحت فشار قرار
می دهد و آنها برای جبران کسری بودجه های خویش ناگزیر از افزایش تولید و پذیرش
صادرات نفت خام به هر قیمتی هستند.
اوپک هم
اکنون سازوکاری اجباری برای فشار به اعضا در راستای کاستن از میزان تولید و عرضه
در اختیار ندارد. برخی اعضا هم اعتقاد دارند که نابسامانی بازار ناشی از تولید نفت
کشورهای غیر عضو اوپک است و به همین دلیل کاستن از میزان تولید و عرضه آنان، تنها
به رقیبان این شانس را می دهد که سهم آنها را از بازار صاحب شوند. در چنین اوضاعی،
سخن گفتن از این که ایران می تواند با اتکا به دیپلماسی نفتی بازار را مدیریت کند،
سخن غریبی است، زیرا از اساس، نظام مدیریت بازار متکی به نظر یک کشور عرضه کننده
که رقم صادراتش هم عدد تاثیرگذاری نیست، نخواهد بود و این خام اندیشی و تخفیف دادن
مسائل پیچیده بازار نفت در سطح خواهش و تعارف میان بازیگران آن است.
در حالی
که اداره اطلاعات انرژی آمریکا، یکی از زیر مجموعه های وزارت انرژی ایالات متحده
در تازه ترین گزارش چشم اندازه کوتاه مدت انرژی پیشبینی خود را درباره میزان
تولید نفت این کشور برای سالهای ٢٠١٥ و ٢٠١٦ کاهش داد، اوپک در گزارش ماهانه خود
پیشبینی کرد: بهرغم رشد سریعتر از انتظار مصرف جهانی نفت، به دلیل تولید فراتر
از انتظار آمریکا و دیگر کشورهای غیرعضو اوپک، امسال هیچ افزایشی در تقاضای نفت
این سازمان وجود نخواهد داشت.
پیشبینی
اداره اطلاعات انرژی آمریکا نشان میدهد که کاهش ٦٠ درصدی قیمت نفت از تابستان
گذشته تاکنون، احتمال می رود سرانجام به کاهش عرضه شیل اویل منجر خواهد شد که برای
اوپکیها و تولیدکنندگان این طلای سیاه، خبر خوبی محسوب میشود.
این در
حالی است که اداره اطلاعات انرژی آمریکا پیشبینی رشد تولید شیل اویل ایالات متحده
را در سال ٢٠١٥ روزانه با ١٠٠ هزار بشکه کاهش نسبت به گزارش پیشین خود، به ٦٥٠
هزار بشکه در روز تنزل داده است. با این حال به نظر میرسد تغییرات بسیار سریعتر
از آن چه انتظار میرود در حال رخ دادن هستند؛ زیرا در این میان، اوپک نیز در تازه
ترین گزارش خود، پیشبینی ماه گذشته این سازمان را از افزایش تقاضای جهانی نفت در
سال ٢٠١٥ تغییرداد و آن را به ٩٠ هزار بشکه در روز رساند. اوایل امسال اوپک پیشبینی
خود را درباره عرضه نفت تولیدکنندگان غیر عضو این سازمان در سال ٢٠١٥ کاهش داد و
پیشبینی کرد که پایین آمدن قیمتها به کاهش تولید آنها منجر شود. اما به نظر میآید
که این اتفاق حداقل در کوتاهمدت همانند پیشبینیهای انجام شده نباشد و تنها به
کاهش سرعت تولید شیل اویل تا اندازهای کمک می کند.
در همین
حال شرکتهای انرژی آمریکایی نیز در هفتههای اخیر، بهرغم کاهش قیمت نفت، به تعداد
دکلهای حفاری خود افزودند و این موضوع سبب شد اوپک در گزارش خود پیشبینی درباره
عرضه نفت آمریکا در سال ٢٠١٥ را روزانه ٢٠ هزار بشکه افزایش دهد.
به نظر می
رسد کاهش ملایم قیمت نفت در طول یک سال گذشته سبب شده است قیمت نهاده های موثر در
تولید نفت نیز متناسب با این کاهش قیمت، تنزل یابد و اکنون نفت ارزان کم کم آثار
خود را بر ایجاد رونق در دیگر بخشهای اقتصادی نمایان می کند.
در جمع
بندی نهایی می توان نتیجه گرفت که نفت ارزان آن قدر که صادرکنندگان عمده نفت را
تحت تاثیر قرار می دهد، بر اقتصاد کشوری مانند ایران که در بیش از سه سال گذشته
تحت شدیدترین تحریمها برای فروش نفت خود بوده است، تاثیر ویرانگر نخواهد گذاشت،
اما سبب خواهد شد تا دیگر حاضران در بازارهای جهانی، خود را با ورود نفت ایران به
بازار تطبیق دهند. با این حساب تعابیری مانند مفت فروشی نفت خام به همان اندازه بی
پایه و اساس است که ادعا شود ایران می تواند به تنهایی و یک شبه قیمت نفت را به
اوج خود برساند!
منبع: شانا