پایگاه خبری تحلیلی فولاد (ایفنا)- گزارشها نشان از آن دارد که رکود به وضعیت هشداردهندهای
رسیده است.
اینکه این
رکود را چگونه میتوان درمان کرد هنوز یک مساله جدی محسوب میشود چراکه تا وقتی
برآورد درستی از درد وجود نداشته باشد نمیتوان نسبت به درمان آن اظهارنظر کرد.
دولت هم در این راستا سعی کرده موانعی که سالها در مقابل کسب و کار وجود داشته را
بردارد اما به نتیجه دلخواه نرسیده است. تناقضی که ممکن است به ذهن بعضیها خطور
کند این است که سالهای زیادی این موانع وجود داشته اما اقتصاد رشد مثبت و رونق
را هم تجربه کرده است. نکته اینجاست که اقتصاد ایران به طرز جالبی به حدی از اشباع
نسبت به راهحلهای فوری و سطحی رسیده است و دیگر با تصمیمهای سابق نمیتوان آن
را اداره کرد.
این
اتفاق برای دولت یازدهم که از اقتصاددانان پرشمار و برجستهیی بهره میبرد هم یک
تهدید و هم یک فرصت است. فرصت آنجاست که یکبار برای همیشه پایههای کج و معوج
اقتصاد را براساس علم روز و تجربیات جهانی از نو بنا کرد؛ اما اگر نتوان اقتصاد را
از مهلکه فعلی نجات داد یک تهدید بزرگ برای همه است. در عین حال که دغدغه خروج
ساختاری از رکود همچنان وجود دارد و هنوز راهحل مشخص یا حتی یک مسیر روشن وجود
ندارد، بحث زمان هم حایزاهمیت است. اینکه چگونه میتوان در همین امسال با ظرفیتهای
به وجود آمده پس از توافق هستهیی و اشراف بیشتر تیم اقتصادی دولت به رکود اقتصادی
پایان داد باید به عنوان یک پروژه جدی در دستورکار دولت قرار گیرد. چراکه هنوز
دولت نمیتواند ادعا کند ریشههای بازدهی و کارایی پایین اقتصاد ایران را یافته
است. یکی از مقررات اضافی، آن یکی از تنگنای مالی و یکی دیگر از حضور ناجوانمردانه
دولتیها در اقتصاد گله میکند اما کسی نه این مشکلات را دستهبندی کرده و نه
اولویتبندی خاصی وجود دارد و از درجه تاثیر هر کدام اطلاعی در دست نیست. همانطور
که گفته شد البته زمان هم بسیار مهم است چراکه بازارها یکی پس از دیگری در حال از
دست رفتن هستند. بازارهای داخلی به دلیل قفلشدگی نقدینگی و قدرت خرید پایین مردم
به هیچ عنوان برای صنعتگران جای خوبی برای احیا نیستند و از طرف دیگر اقتصادهای
همسایه هم وضعیت خوبی ندارند. از بین رفتن تقاضای موثر باعث میشود که توانایی طرف
عرضه نیز بیش از پیش تحلیل رود. طرف عرضه در اقتصاد برخلاف بخش تقاضا به کندی به
اتفاقهای واقعی واکنش نشان میدهد و این باعث خواهد شد که بازیابی اقتصادی که از
طرف عرضه ناکارآمدی برخوردار است به شدت سخت و زمانبر باشد.
نتیجه
اینکه، زمان به سرعت برای اقتصاد ایران در حال سپری شدن است و اینکه نجات واقعی
برعهده کدام بازیگر این عرصه است و او چگونه میتواند این مشکل را حل کند، هنوز
سوالات دشوار و بیجوابی هستند.
هوشیار رستمی