پایگاه خبری تحلیلی فولاد (ایفنا)- از هر سه بشکه نفت خام صادراتی، همچنان یک بشکه متعلق به
خاورمیانه است. تغییرات قابل توجهی در معادلات جغرافیای سیاسی (ژئوپلیتیکی) نفت
این منطقه در جریان است:
- آمریکا مانند گذشته به نفت این منطقه
متکی نیست و انقلاب صنعت گاز شیل این کشور باعث ایجاد استقلال نسبی آن در
حوزه انرژی شده است.
- ایران می تواند بار دیگر به رقیب قدرتمند
منطقه ای در این بخش تبدیل شود.
- قیمت های انرژی بی ثبات هستند.
- تقاضای چین بطور قابل توجهی متناسب با
شرایط منطقه خواهد بود.
- لیبی و عراق بعنوان دو تولیدکننده بزرگ
سابق، گرفتار بحران عمیق و تولید کمتر از پتانسیل های خود هستند و راه حل
سریعی پیش پای آنها قرار ندارد.
- شورشیان بخش هایی از سوریه و عراق را تحت
کنترل دارند و فروش نفت خام را ادامه می دهند. اگرچه این اقدام تأثیر قابل
توجهی بر بازار جهانی نفت ندارند، اما منابع مالی کافی برای ایجاد ناامنی در
منطقه در اختیار آنها قرار داده و روند توسعه خطوط نفت و گاز را کند می کند.
- عربستان سعودی در شرایط جدید، خود را در موقعیت
سختی می بیند و سردرگمی همپیمانان این کشور درخصوص مسأله داعش، سوریه، ایران
و استفاده از قیمت های (پایین) نفت برای حفظ سهم بازار و موقعیت سیاسی هر روز
بیشتر می شود.
این
تغییرات به چه معناست؟ سیاست های انرژی در انطباق با سیاست های کلی قدرت های منطقه
ای خواهند بود. یک سیاست رو به جلو در حوزه انرژی با پرداختن به شرایط محلی و
منطقه ای، به همان اندازه که برای امنیت ملی حیاتی است، برای دسترسی بی وقفه به
انرژی نیز مورد نیاز است.
این ایده
مطرح بود که دولت های منطقه باید تفکر سنتی که اقدامات امنیتی شدید و کنترل دولتی،
عناصر اصلی تضمین پایداری اجتماعی- اقتصادی هستند را تغییر دهند؛ درعوض، آنها باید
درک کنند که پایداری اجتماعی- اقتصادی و حس ظرفیت اجتماعی، برای ارتقا امنیت منطقه
در اولویت قرار دارد. در آن زمان، دولت های وابسته به نفت با کاهش قیمت ها،
اصلاحات اقتصادی را اعلام می کنند، اما زمانیکه قیمت ها بهبود پیدا می کنند، این
اصلاحات متوقف می شوند.
بزرگترین
مانع در این مسیر، عدم وجود حکومت شفاف، قطعیت حقوقی و امنیت فیزیکی در منطقه است.
شرکت های چندملیتی عملیات مدیریتی را در سطح مطلوبی پیگیری کرده و مناطقی را برای
سرمایه گذاری انتخاب می کنند که برای کار کردن آسان تر باشند؛ درحالیکه کسب و کار
منطقه ای می تواند پیچیدگی های منطقه ای را بهتر هدایت کند.
سیاست های
منسجم انرژی برای اقتصاد اغلب کشورهای منطقه ضروری هستند، اما سیاست زدایی از این
سیاست ها برای پیشبرد ثبات منطقه بسیار مهمتر محسوب می شوند؛ برای انجام این کار،
نقش دولت و بخش خصوصی باید مجددا بازطراحی شود. دولت ها هنوز بخش انرژی را بعنوان
ابزاری برای مدیریت اقتصادهایشان تحت کنترل دارند. دولت ها باید برای شفاف سازی و
عادلانه کردن مقررات، نقش خود را محدود کنند و این کار به بخش خصوصی امکان می دهد
تا عملکرد صنعت انرژی را به حداکثر ممکن برساند. از این طریق، ثروت بیشتری برای
سرمایه گذاری در نهادهای خدمات عمومی و پروژه ها در اختیار دولت ها قرار می گیرد.
پیامدهای
جهانی تحولات در چشم انداز انرژی خاورمیانه قابل توجه هستند و آنچه در سطح جهانی
روی خواهد داد، در آینده خاورمیانه اثر خواهد گذاشت. سیاسی شدن قیمت های نفت بطور
کلی می تواند به رونق صنعت شیل در آمریکا و کانادا لطمه بزند. تقاضای (رو به رشد)
انرژی چین منجر به متعادل سازی کاهش تقاضا ناشی از انقلاب شیل آمریکا می شود؛
بنابراین اگرچه تنوع اقتصادی برای توسعه اجتماعی- اقتصادی در منطقه خاورمیانه و
آفریقای شمالی لازم است، اما بخش عمده ای از ثروت این منطقه همچنان از راه نفت
تأمین خواهد شد.
نیمی از
مصرف انرژی چین مربوط به بخش صنعت است؛ از این رو، زمانیکه تقاضای مصرف کنندگان
چینی افزایش پیدا کند، تقاضا برای انرژی نیز با رشد مواجه خواهد شد. باوجود افزایش
هزینه های تحقیق و توسعه (R&D) چین در حوزه منابع انرژی جایگزین، سیاست های
انرژی جایگزین اروپا نشان می دهد که وابستگی به سوخت های فسیلی یک شبه از بین
نخواهد رفت. علاوه بر این، تقاضای انرژی ژاپن در پی حادثه انفجار نیروگاه اتمی
فوکوشیما بسمت امنیت انرژی تغییر کرده است. عادلانه به نظر می رسد که انتظار داشته
باشیم، وابستگی آمریکا به (نفت) منطقه کاهش یافته و قدرت های آسیایی خود را موظف
به ایفای نقش قویتری در برابر چالش های امنیتی و سیاسی و اروپای میانی ببینند.
باتوجه به
این واقعیت که بخش انرژی به تسلط خود بر منطقه خاورمیانه ادامه خواهد داد، مهم است
که توسعه این بخش، یک مدل شفاف برای همکاری های دولتی- خصوصی باشد. در یک چشم
انداز ژئوپلیتیکی، کشورهای فعال در حوزه انرژی خاورمیانه فرصتی برای ایفای نقش
سازنده و مثبت در تضمین امنیت اقتصادی بیشتر از طریق متنوع سازی و توسعه اجتماعی –
اقتصادی در اختیار دارند. بطور خلاصه، با ایجاد تغییر و تحول در بخش انرژی، سیاست
های انرژی در منطقه باید از تفرقه بسمت توانمندسازی رشد اقتصادی پایدار و فراگیر
تغییر کند که این مسأله برای امنیت منطقه و فراتر از آن حیاتی است.
منبع: مجمع جهانی اقتصاد