پایگاه خبری تحلیلی فولاد (ایفنا)- موسسه جهانی مک کینزی در این گزارش برآنست که کشور چین را
زیر ذره بین قرار داده و میزان نوآوری این کشور را بر اساس الگوهای سنتی و مدرن
مورد ارزیابی قرار دهد.
بر اساس
یافته های جدید موسسه جهانی مک کینزی، جمعیت رو به پیری چین و همین طور بدهی های
روبه افزایش و بازگشت کم سرمایه نشان دهنده آن است که این کشور باید میزان خلاقیت
را ترویج دهد تا بتواند آینده پویا را تضمین کند.
اقتصاد
چین تا چه میزان نوآورانه است؟در نگاه اول، پاسخ این سوال ساده است: براساس مقیاس
سنتی، کشور چین بسیار نوآور می باشد و در آینده ای نزدیک، به رهبر خلاقیت جهان
تبدیل خواهد شد.در سال 2014، برای مثال، این کشور حدودا 200 میلیارد دلار در حوزه
تحقیق و توسعه صرف نموده است که باعث می شود کشور چین به دومین کشور حامی سرمایه
گذاری تبدیل گردد.سالیانه حدود 2/1 میلیون مهندس از دانشگاه هاي چین فارغ التحصیل
می شوند. کشور چین در حوزه حق ثبت اختراع (پتنت) اپلیکیشن ها نیز پیشتاز است.
تعداد حق ثبت اختراع در این کشور در سال 2013 حدود 825 هزار بوده است در حالی که
این تعداد در ایالات متحده 570 هزار عدد می باشد.
اما آیا
این معیارها ابزاری مناسب برای ارزیابی میزان پیشرفت نوآوری در کشور چین هستند؟ به
منظور فهم تاثیرات واقعی نوآوری کشور چین، همان طور که در موفقیت جهانی اش در
صنایع خاص نشان داده شده و همین طور توانایی بالقوه این کشور در جذب و بومی سازی
فن آوری و دانش و تبدیل شدنش به رهبر نوآوری، این مقاله قصد دارد که نگاهی عمیق تر
به وضع موجود این کشور بیاندازد.بسیار مهم است که کشور چین در همه انواع صنایع
نوآور گردد تا بتواند میزان بهره وری خود را بالاتر برده و شغل هایی با ارزش
افزوده بیشتری تولید کند. این شغل ها به علت مهاجرت میلیون ها نفر به شهرها و همین
طور افزایش حقوق اجتناب ناپذیر هستند.
علی رغم
آمار بالا، تاثرات نوآوری بر رشد تولید ناخالص ملی در سال های اخیر کاهش پیدا کرده
است. طی سال های 1990 تا 2010، میزان بهره وری چند عاملی باعث رشد چهل تا چهل و
هشت درصد تولید ناخالص ملی شده است. اما در پنج سال گذشته، این میزان به سی درصد
کاهش پیدا کرده که از سال 1980 تاکنون کم ترین سطح می باشد. برای نگه داشتن رشد
5/5 تا 5/6 تا سال 2025، چین نیازمند تامین 35 تا 50 درصد این رشد از طریق بهره
وری چندعامله است.
رویکردهای
سنتی به منظور ارزیابی نوآوری شامل بررسی ظرفیت نوآوری مردم و سازمان ها، تعداد
فارغ التحصیلان مقطع دکترا،میزان ثبت اختراعات ومقالات تخصصی انتشاریافته می شود.
اما در این مطالعه، موسسه جهانی مک کینزی از روشهای متعدد به منظور تاثیر واقعی
نوآوری استفاده نموده است. مدل این موسسه(MGI) از چهار کهن الگوی نوآوری استفاده
نموده و توانسته است عوامل موردنیاز به منظور نوآوریدر صنایع مختلف را شناسایی
کند. این موسسه بیش از 30 صنعت را مورد تحقیق قرار داده تا تشخیص دهد نوآوری چگونه
در آنها اتفاق می افتد، منبع انگیزه شان چیست و چگونه موفقیت شرکتشان را تعیین می کنند.
در این تحلیل، به همه انواع نوآوری که از لحاظ تجاری موفق بوده اند توجه شده است:
از حوزه های اکتشاف علمی محض گرفته تا یافته های مهندسی و مدلهای تجاری و همین طور
بهبود بهره وری. هر یک از این چهار کهن الگوی نوآوری نیازمند تحقیق و توسعه مجزا،
فهم نیازهای مشتریان و میزان سرمایه گذاری است:
نوآوری
مشتری محور: این الگو در پی حل مشکلات مشتریان از طریق تولیدات تازه
و مدل های تجاری است. صنایع در این الگو شامل لوازم خانگی، تلفن های همراه و
هوشمند، ارائه خدمات اینترنت و کالاهای بسته بندی شده هستند و مقدار سه تا پنج
درصد فروش را شامل می شوند. این صنایع دارای سیکل توسعه کوتاه مدت یک یا دوساله
هستند.
نوآوری
بهره وری محور:بیشتر شامل بهبود روند به منظور کاهش هزینه ها و زمان تولید است تا
کیفیت را ارتقاء بخشد. صنایع بهره وری محور
نوآوری
مهندسی محور: این الگو شامل بهبود روند تولیدات جدید از طریق یکپارچه
سازی فن آوری مابین تولیدکنندگان و شرکاست. صنایعی که متکی به این نوع خلاقیت
هستند شامل هوافضا،خودرو و مخابرات می شود. این الگو دارای تحقیق و توسعه بالاست و
حدود 3 تا 14 درصد از سود فروش خود را صرف تحقیق و توسعه می کند و می تواند سیکل
زندگی 5 تا ده سال و یا بیشتر داشته باشد.
نوآوری
علم محور:این نوآوری شامل توسعه محصولات جدید از طریق برنامه های
تجاری تحقیقی می شود. صنایعی از قبیل دارویی، زیست فن آوری و طراحی نیمه رسانا
همگی وابسته به این نوآوری هستند. این صنایع به میزان 16 تا 33 درصد از درآمدهای
خود را صرف تحقیق و توسعه می کنند و 10 تا 15 درصد از تلاششان صرف به بازار آوردن
نوآوری می شود.
منبع:
اقتصاد ایرانی