پایگاه خبری تحلیلی
فولاد (ایفنا)- وزیر راه و
شهرسازی دیروز در سخنان بیسابقهای خواستار اعلام وضعیت فوقالعاده برای اقتصاد
ایران شده بود. چرا یک مقام دولتی این چنین درخواستی را مطرح میکند؟ شش کارشناس
در میزگرد وایبری اقتصادنیوز به این سوال پاسخ دادهاند.
عضو کابینه
دولت یازدهم دیروز در سخنان بیسابقهای خواستار اعلام وضعیت فوقالعاده برای
اقتصاد ایران شده بود. در چند سال گذشته اقتصاددانان زیادی نسبت به شرایط کشور
اعتراض و انتقاد کردند اما بهنظر میرسد عباس آخوندی از بیان این اعتراض، تنها
تکرار همان حرفها را مد نظر قرار نداده است. اساس حرف این عضو کابینه شاید حساس
کردن جامعه نسبت به اتفاقاتی است که اقتصاد ایران را آزار میدهد و راه علاجش به
این راحتی و با سیاستگذاری نیست.در همین مورد مباحثی در گروه وایبری اقتصادنیوز
مطرح شده که در آن کارشناسانی چون طهماسب مظاهری، رئیس پیشین بانک مرکزی؛ محمد
مهدی بهکیش، اقتصاددان، فرهاد فزونی، عضو اتاق بازرگانی ایران؛ محمدرضا بختیاری،
معاون امور بینالملل اتاق بازرگانی تهران؛ مرتضی ایمانیراد، اقتصاددان و کاظم
دوست حسینی، مدیر عامل پیشین صندوق ضمانت صادرات اظهارنظر کردهاند.
اقتصادنیوز: شاید از معدود
دفعاتی باشد که یک مقام دولت این چنین خواستار اعلام وضعیت فوقالعاده اقتصادی میشود.
واقعاً علت چه میتواند باشد؟
طهماسب مظاهری: تنها علت شاید این است که آن مقام مسئول متوجه شده که وضعیت
واقعی ایران چگونه است و راهکار اساسی برای این اقتصاد در چه نوع نگرشی میگذرد.
محمدرضا بختیاری: وقتی قیمت نفت
نصف شده و بدهیهای دولت هم سرسام آور شده چطور میتوان انتظار دیگری داشت؟
اقتصادنیوز: جناب مظاهری
این بحث دقیقی است، اعتقاد شما در این خصوص چیست؟ واقعیت اقتصاد ایران ویرانی است
و اکنون دکتر آخوندی به آن واقف شده است که درخواست اعلام وضعیت فوقالعاده میکند؟
طهماسب مظاهری: مشکل جدی است. مسوولان
نمیخواهند قبول کنند، اما واقعیات خود را نشان خواهد داد و تأثیر عملی خود را
خواهد داشت. هر کس زودتر بفهمد و زودتر درصدد علاج برآید، موفقتر خواهد بود.
اقتصادنیوز: تحلیلی هست،
مبنی بر اینکه اقتصاد را با همین ساختار بپذیریم که به صورت حداقلی نظم را در
اقتصاد محافظت کند و اصلاحات ساختاری را در قالب چند پروژه به صورت مداوم پیگیری
کنیم، مثل اینکه وزارتخانه وظایف خود را انجام دهد اما مأموریت ویژه مربوط به حوزه
خاص آن وزارتخانه در جای دیگر و با مأموریت ویژه تعریف شود، آیا این حرف با حرف
دکتر آخوندی انطباقی دارد؟ اساساً با اعلام وضعیت فوقالعاده موافقید؟
فرهاد فزونی: میگویند اگر
مریض قبول نکند که مریض است، نمیتوان او را شفا داد. تصور کنیم که دولت میداند
اقتصاد کشور مریض است، ولی برای جلوگیری از تشویش اذهان عمومی آنرا بیان نمیکند.
آیا واقعاً دولت میتواند بدون آگاهی و همراهی مردم اقتصاد را شفا بخشد؟ امکان
ندارد. مردم باید قبول کنند که دولت برای پرداخت یارانه منابعی در اختیار ندارد.
پس رضایت بدهند تا بخش عمدهای از آن قطع شود.
مرتضی ایمانیراد: به نظر من این
موارد که از قبل هم وجود داشته است و مساله جدیدی نیست، اول اینکه به دلیل بالا
بودن نرخ دلار در بازارهای جهانی، قیمت نفت شدیداً پایین آمده است و چون پیشبینی
میشود که قیمت دلار تا انتهای سال ٩٤ بالا بماند طبیعی است که قیمت نفت پایین
باشد. در نتیجه بخش مهمی از درآمدهای بودجه به نحو قابلتوجهی نسبت به سال گذشته
کاهش خواهد داشت. این رقم برای بودجه دولت بسیار قابل توجه است، ولی هنگام تصویب
بودجه خیلی راحت از کنار آن گذشتند. طبیعی است که با کاهش درآمدهای ارزی،
درآمدهای مالیاتی، درآمدهای ناشی از صادرات غیر نفتی (برای دولتیها و غیردولتیها)
و سایر درآمدها نیز با اشکال مواجه میشود. دوم در اثر افزایش یکباره قیمتها در
دولت قبل و بالا رفتن ارز به شکل بیسابقهای و همزمان افزایش نیافتن درآمدها،
انقباض مهمی در بخش تقاضا به وجود آمد که این انقباض علت اصلی رکود حاکم بر بازار
است. در واقع از معدود مواردی است که جنس
رکود اقتصادی از نوع تقاضا است، البته سیاستهای ضدتورمی دولت را هم به این مجموعه
اضافه کنید.
محمدرضا بختیاری: دکتر نیلی در
گفتاری توضیحاتی در مورد اداره اقتصاد کشور با یک چهارم درآمد قبل را دادهاند.
این خود بیانگر وضعیت بحرانی اقتصاد کشور است و دکتر نیلی هم آن را با این زبان
رسماً اعلام کرده است.
مرتضی ایمانیراد: در ضمن ایستایی
قابل توجهی در اقتصاد ایران ایجاد شده است که معلول مذاکرات هستهای است، این موارد
شرایط اقتصادی ایران را خاص کرده است.
اقتصادنیوز: مرحله پس از
اعلام وضعیت فوقالعاده چیست؟ آیا نیاز به شکلگیری یک نهاد اورژانسی است؟ اگر آری
آن وقت برای این نهاد چه وظایفی باید تعریف کرد؟
مرتضی ایمانیراد: به قول آقای
فزونی تا دولت واقعیات اقتصادی ایران را قبول نکند و با صراحت بیان نکند، هر نهادی
تبدیل به مرکز هزینه جدید و مانع جدی برای رفع مشکلات اقتصادی ایران خواهد شد.
تاریخ نشان داده است که قدرت در صراحت و اقتدار است.
کاظم دوستحسینی: بهنظر میرسد
بحث اعلام وضع اضطراری یک ترفند سیاسی باشد. این موضوع چه دستاوردی قرار است داشته
باشد؟ مدتها است اعلام شده که یارانهبگیران با درآمد بالا (حداقل 10 میلیون نفر)
حذف خواهند شد. چرا دولت انجام نمیدهد؟ آمار اخیر
یارانه بگیران چند میلیون بیش از آمار قبل است.
مرتضی ایمانیراد: بهنظرم تا
مرحله اول انجام نشود، بحث در مورد مرحله دوم نظری و فاقد وجاهت اجرایی خواهد بود.
مثلاً اینکه چه مساله را دولت مشکل میبیند و اینکه این مشکل را تا چه حد جدی میداند،
در شکل سازماندهی برخورد با مشکل تفاوت دارد. به نظرم مساله اساسی فعلی که باید
روی آن تاکید شود و مورد بحث قرار گیرد این است که مشکل اساسی که حالت فوق العاده
پیدا کرده چیست و یا اینکه اساساً چنین مسالهای وجود دارد. به نظر میرسد مشکل
اقتصاد ایران در اساس مفهومی است تا اجرایی. این مشکلات مفهومی هستند که اجرا را
با چالش مواجه ساخته است.
کاظم دوستحسینی: دولت و مجلس
نگران از دست دادن رأی یارانه بگیران هستند. این یعنی ترجیح امور سیاسی به امور
اقتصادی. وضعیت بودجه هم نباید چندان بحرانی باشد. آمارها بیانگر پیشی گرفتن
صادرات غیرنفتی بر واردات است. وصول مالیاتها هم که طبق اعلام سازمان مالیاتی 30
درصد افزایش داشته است. با افزایش قیمت فروش داخلی بنزین و کاهش قیمت جهانی نفت
خام و بنزین وارداتی هم که احتمالاً دولت دیگر سوبسید نمیدهد. هر ساله هم که بانک
مرکزی چاپ و افزایش حجم پول را دارد. ایکاش شفاف اعلام میکردند که کجای
بودجه لنگ است.
طهماسب مظاهری: بعید میدانم
ترفند سیاسی باشد. این دولت از این کارها با مردم نمیکند. در عین حال یک مرحله از
یک کار برنامهریزی شده و دقیق هم نیست، یک احساس مسوولیت و استنباط آقای آخوندی
است.
فرهاد فزونی: اجازه دهید
نگاه دیگری به این مسئله بیاندازیم. دولت هر آنچه که توانسته انجام داده است. ولی
با شرایطی از گذشته روبرو است و مردم نیز، که به خاطر همین شرایط نامناسب دچار
مشکلات اقتصادی شدید شدهاند، خواستههای دائمالتزایدی دارند که دولت قادر به
پاسخگویی این خواستهها نیست. بنابراین باید راههای دولت ساخته و انتظار بیشتر از
دولت را کنار گذاشت. هم ملت و هم دولت باید قبول کنند که دولت به تنهایی قادر به
حل مشکلات نیست. بدون تردید نیاز به ورود مردم در این داستان به چشم میخورد.
اینجا مردم را دو بخش کنیم. مردم عادی و فعالان اقتصادی. مردم عادی باید
مطالباتشان را کاهش دهند. یارانه کمتری بخواهند، آب کمتری مصرف کنند، در مصرف
انرژی از هر نوع صرفه جویی چشمگیر داشته باشند و
...
از سوی دیگر فعالان بخش خصوصی باید
تلاششان را دو چندان کنند. اما این یک پیش شرط دارد. باید روزی صد بار به
دولتمردان بگویند " تو که نوشم نئی نیشم چرائی". دولت, به معنی عام،
باید چشمهایش را بشوید و به بخش خصوصی به چشم گاو شیر ده نگاه نکند. یعنی باید
آزاد سازی اقتصاد را با درک درست از بخش خصوصی آغاز کند. وقتی دولت اعلام میکند
که واردات غیر قانونی معادل واردات قانونی است، چرا یک وارد کننده قانونمدار را که
همه کاری را با توجه به میزان دانش و تجربه خود درست انجام داده، به خاطر یک
اشتباه کوچک به صلابه میکشد؟ وقتی میگویند که روزانه 20 میلیون لیتر یعنی معادل
600کامیون سوخت از کشور قاچاق میشود، چرا به هر بهانهای ترانزیت سوخت را که میتواند
سودآور باشد، متوقف میکنند. بعد در جراید اعلام میکنند که 22 هزار لیتر گازوئیل
قاچاق کشف شده است. در کشوری که به گفته مسوولان نیمی از اقتصاد آن زیرزمینی است و
مالیت نمیدهد، چرا یک شرکتی را که اظهار نامه مالیاتی پرکرده و بسیاری از مدارک
را عرضه میکند، به خاطر این که مدرکی ندارد، جریمههای آنچنانی میکنند؟
مهدی بهکیش: از دیدی دیگر
اقتصاد دچار بحران است. زیرا فعالیتهای اقتصادی به کمتحرکی بسیار خطرناکی دچار
شده است. به معاملات بورس کالا توجه کنید که در حد مصرف بسیار کوتاهمدت است. پول
در بازار نیست و در همین وادی پیشنهاد خریدی را دیدم که متقاضی خرید دو ساله بود.
یک دفتر اسناد رسمی میگفت که در ماه گذشته فقط دو سند صادر کرده است. توقف
معاملات به معنی عدم اطمینان به آینده است. این وضعیت خطرناک، ورشکستگیهای بسیار
به دنبال خواهد داشت، اگر فوراً فکری برای آن نشود.
منبع:
اقتصادنیوز