پایگاه خبری تحلیلی
فولاد (ایفنا)- بدون مدیریت واصلاح ساختار اقتصاد ایران، نمیتوان تنها با
کاهش ارزش پول صادرات تولید را تقویت کرد زیرا نتیجه دو دهه اخیر نشان داده که
تنها صادرات پتروشیمی و میعانات گازی با تکیه بر انرژی و کارگر ارزان زیاد شده و
ازسوی دیگر موج شدید واردات در شرایط تزریق ارز ارزان را شاهد بودهایم و مصرفگرایی
را تقویت کرده است
احسان شمشیری- وقتی ساختار و توان اقتصاد ضعیف و مشکلدار
باشد، کاهش ارزش پول بلافاصله نمیتواند باعث رشد صادرات و اشتغال و درآمد شود. به
عنوان مثال در یونان کاهش ارزش پول نتوانست بلافاصله باعث رشد صادرات شود.
از سال۲۰۱۲، این
زمزمه شنیده میشود که بهتر است یونان از منطقه یورو خارج شود و پول جدید و ضعیف
دراخما را به جریان بیندازد و از صادرات و گردشگری بهره ببرد. اگرچه یونان
نتوانسته است سیاست پولی خود را برای ثبات بخشیدن به اقتصاد تنظیم کند، اما براساس
تحقیق جدید بانک مرکزی اروپا، این امر از نظر افزایش صادرات به نفع یونان تمام
نخواهد شد. هرچند که شاید گردشگری بتواند به آن کمک کند.
سناریوی متحملتر برای یونان شامل رشد اندک و هزینهگری به
سبک دولت کینزی و گسترش گردشگری است. صادرات فورا تقویت نخواهد شد، بهخصوص باتوجه
به اینکه بازار کار کشور وضع ضعیفی دارد. سنجش این استدلال که خروج یونان از منطقه
یورو از وضعیت فعلی بهتر است، آسان نیست. علاقه مخالفان به خواندن غزل خداحافظی
یونان با یورو و کاهش ارزش پول بیشتر بر پایه احساس و انتقامجویی است تا نتایج دادههایی
که در بالا ذکر شد. در واقع، این تحقیق نشان میدهد چقدر نتیجهگیری از عقاید
عمومی در سیاستگذاری میتواند خطرناک باشد. اقتصاد بسیار پیچیده است و همیشه از
منطق یک ناظر عادی پیروی نمیکند.
یکی از کارشناسان در این زمینه معتقد است: باندهای فرصتطلب
و دولتهای بدهکار، برای خالی کردن جیب مردم توجیهات غیرعلمی مثل کاهش ارزش پول
ملی باعث افزایش صادرات خواهد شد را به کار میبرند یا در یک تفسیر دیگر وقتی
مدیریت ندارند، قدرت پول ملی را ثابت نگه دارند و دایما با کاهش روبهرو میشوند
با چنین سخنانی بار گناه عدم کفایت خود را ظاهرا سبک میکنند. اگر به کل
صادرات ایران توجه کنیم میعانات گازی و پتروشیمی را جزو سبد کالاهای غیرنفتی وارد
کرده و سپس ادعا میکنند صادرات غیرنفتی افزایش یافته است. درحالی که صدای بیتدبیری
و ضعف مدیریت مشاهده میشود، خصوصیسازی، بانکداری، بورس، تجارت خارجی، فروش نفت و
قراردادهای نفتی، بحث بودجه و... نیز گاهی با توجیهات غلط مطرح میشود.
درمجموع کاهش ارزش پول ملی به نفع دولت بدهکار نیز هست
زیرا از این طریق هم فشار هزینهیی را کاهش میدهد و هم راحتتر میتواند بدهی خود
را پرداخت کند. اما در نهایت زمانی صادرات رشد میکند که توان مدیریت و
اقتصاد ملی و صنعت نیز رشد کند و با کاهش ارزش پول ملی تنها مزیتهای خامفروشی یا
صادرات شناخته شده مانند فرش و پسته و فرآوردههای پتروشیمی و نفتی و... رشد میکند
و در کوتاهمدت اثر زیادی بر رشد صادرات صنعتی که نیاز به سرمایهگذاری بلندمدت
دارد، نخواهد داشت. یک صاحبنظر اقتصادی نیز در این زمینه گفت: اقتصاددانان
بانک مرکزی در ایران نیز باید شهامت بیان واقعیت را پیدا کرده و اعلام کنند که
کاهش نرخ ارز در 3سال اخیر واقعا تا چه حد بر رشد صادرات اثر گذاشته و چه نوع صادراتی
را افزایش داده و آیا بر سایر بخشها نیز در آینده اثرخواهد داشت یا خیر؟
شاید سریعترین نتیجه را باید در بخش گردشگری شاهد باشیم
زیرا با ارزان شدن پول توریست خارجی سریع تصمیم میگیرد که به ایران سفر کند اما
آیا باید دید که زیرساختها برای جذب جهانگردان بیشتر آماده بوده است.
واقعیت این است که حفظ سهم بازار، برند، سلیقه مصرفکننده
و کیفیت کالا و خدمات و غیره نیز نقش دارند.یک کارشناس شرکتهای صادرات نیز گفت:
اینکه کاهش قدرت پول ملی به تنهایی به هیچ عنوان باعث افزایش صادرات نمیشود که
اظهر منالشمس است حداقل برای یک اقتصاد خوانده، ولی اینکه چرا در ایران مسوولان
بانک مرکزی و آمار ایران و وزارت بازرگانی اعلام سوال مهم است. چه منظور
ایران باشد و چه نباشد موضوع افزایش صادرات آخرین متغیر مورد توجه کاهش ارزش پول
ملی است و دهها متغیر دیگر که باید اصلاح شود. این متغیر در دهههای70 و اوایل 80
که غرب صنعتی کالاهای نهایی صادر میکرد و رقابت داخلی داشتند بیشتر مورد توجه بود
و در سالهای اخیر به ندرت از این روش استفاده شده است و کاهش ارزش پول خیلی مورد
توجه نیست.
البته درچین همچنان سعی میکنند که با کاهش ارزش یوان صادرات
رشد کند اما در سایر نقاط جهان چنین کاری خیلی مورد توجه نبوده است.
اثر نامتقارن ارزش پول بر صادرات
براساس اطلاعات جدید که بانک مرکزی اروپا منتشر کرده است و
برخلاف عقیده عمومی، پول ضعیف باعث افزایش صادرات نمیشود، زیرا بسیاری از شرکتها
نمیتوانند به موقع از مزایای نوسان نرخ ارز استفاده کنند، انتشار این خبر در
روزنامه تعادل و در ادامه آن در نشستهای تخصصی کارشناسان و فارغالتحصیلان
دانشکدههای اقتصاد با واکنشهای مختلفی همراه شد.
عدهیی معتقدند که کاهش ارزش پول همچنان باید مشوق
تولید و صادرات باشد و با تنظیم واردات قدرت رقابتی تولید داخلی را بالا ببرد و
صادرات را تشویق کند.
اما برخی دیگر از کارشناسان میگویند که بدون مدیریت و
اصلاح ساختار اقتصاد ایران، نمیتوان تنها با کاهش ارزش پول صادرات و تولید را
تقویت کرد زیرا نتیجه دو دهه اخیر نشان داده که تنها صادرات پتروشیمی و میعانات
گازی با تکیه بر انرژی و کارگر ارزان زیادشده و ازسوی دیگر موج شدید واردات در
شرایط تزریق ارز ارزان را شاهد بودهایم و مصرفگرایی را تقویت کرده است.
در نتایج پژوهشی اروپا آمده است: افزایش ارزش دلار در سال
گذشته سبب شده است که مصرفکنندگان و شرکتهای امریکایی کالاهای خارجی را با قیمت
ارزانتری بخرند. این امر ظاهرا به صادرکنندگان کشورهایی مانند چین کمک کرده است.
اما تحقیقات جدید بانک مرکزی اروپا این اعتقاد عمومی را زیر سوال برده است که کاهش
ارزش پول باعث افزایش صادرات میشود.
به نوشته گلوبالریسک، یک دلیل این امر آن است که شرکتها
نمیتوانند به سرعت به شکل معنادار از مزایای این تغییر استفاده کنند.
«کالین ولاد دمین» و «فیلیپو دی مائورو» اقتصاددانان بانک
مرکزی اروپا با تحقیق روی دادههای مربوط به بخشهای مختلف اقتصاد، آنان به این نتیجه
رسیدند که کاهش ارزش وجه رایج هیچ تاثیر چشمگیری روی افزایش دادن صادرات ندارد.
جالب این است که این ارتباط بهطور معکوس همچنان صادق است، یعنی پول قویتر باعث
کاهش صادرات میشود. کشورهایی که توزیع گستردهتری از نظر بهرهوری شرکتها دارند،
صرفنظر از جهت نوسان ارزش پول، نتیجه ضعیفتری دارند. نتایج این محققان چندان
باعث تعجب صادرکنندگان امریکایی نشده است. رشد اندک تولید ناخالص داخلی در خلال ۲
فصل گذشته عمدتا ناشی از کاهش صادرات بوده است. شاخص دلار که دلار امریکا را نسبت
به 6 واحد پول عمده اندازه میگیرد، از 82.7 در ابتدای 3ماه چهارم سال۲۰۱۴
در پایان 3ماه اول سال۲۰۱۵ به 100.3 رسید. این
افزایش با هشدار درباره درآمد شرکتهایی که گسترده بینالمللی دارند، همراه شده
است. اکنون شاخص دلار تا حدی پایین آمده است، هرچند که بسیار بالاتر از بخش اعظم
سال۲۰۱۴ است. در مقطعی در آینده نزدیک، فشار دایمی
نرخ ارز به فشار سیاسی بر کنگره، دولت اوباما و بانک مرکزی امریکا تبدیل میشود تا
کاری بکنند. اما زرادخانه آنها ضعیف است.
انرژی و کارگر ارزان عامل رشد صادرات
یکی از شهروندان نیز در این زمینه میگوید: واقعا جای تاسف
دارد که این همه سال به بهانه صادرات کاهش ارزش دادهاند و چه تاثیرات مخربی در
زندگیها داشته است و توان خرید مردم را کاهش داده اما در عمل صادرات در حد مورد
انتظار رشد نکرده است. در ایران نیز واقعیت این است که انرژی و کارگر ارزان عامل
رشد صادرات بوده است نه توان صنعتی و مدیریتی و حرفهیی...
هرچند نرخ ارز، تنها عامل صادرات نیست ولی باتوجه به
ساختار غلط کشور ما باید اذعان کرد تا حد بسیار بالا صادرات غیرنفتی به ارز وابسته
شده است.
اقتصاد ایران به علت وجود دلارهای نفتی، به خود اجازه چاپ
پول میداد. اگر کسی به دولت انتقاد میکرد به مواد ۴
تا ۹ قانون پولی بانکی مصوب ۵۱
ارجاع داده میشد. در واقع دولت معتقد بود که با پشتوانه لازم اقدام به چاپ میکند.
رشد داراییهای خارجی بانک مرکزی
درحالی که فرق چندانی بین چاپ پول بیمورد با چاپ پول
مبتنی بر ارز نفتی و رشد داراییهای خارجی بانک مرکزی نیست. اتفاقا آقای طهماسب
مظاهری به همین نکته مهم در سازمان مدیریت اشاره کرد و قویا به دولت تذکر داد که
اگر پول میخواهد، چاپ کند بیجهت دستاندازی به صندوق نکند زیرا در این صورت هم
ارز را از دست میدهد و هم پول را چاپ کرده یا ایجاد اعتبار جدید کرده است.
تجربه دولت احمدینژاد پیشروی همه ماست. تصور دولت قبلی
در افزایش نقدینگی این بود که پشتوانه دلارهای نفتی خلق اعتبار جدید میکند و علیالقاعده
باوجود پشتوانه نباید اتفاق بدی برای اقتصاد بیفتد. هرچند در زمان احمدینژاد عملا
صادرات از مرز مزمن ۴ تا ۷میلیارد
دلار تکان خورد و به ۵۰میلیارد دلار هم رسید
ولی با هزینه زیاد تورمی انجام شد و تحت تاثیر انرژی و کارگر ارزان در شرایطی که
قیمت نفت بالای 100دلار بود اتفاق افتاد و نتیجه آن تورم و چند برابرشدن نقدینگی و
هزاران مشکل مدیریتی دیگر ازجمله تهدید تولید ملی و واردات فزاینده بود.
ارزانفروشی دلار فراوان در بازار به دو مساله دامن زد که
بروز آن دو عملا نقیض هم به نظر میرسند. از یک طرف گروهی در جامعه توانستند به
مدد کالاهای سرمایهیی ارزان و یکسری امتیازات دولتی به جایگاههای صادراتی خوبی
برسند. و از طرف دیگر بازرگانان از تولیدکنندگان درحوزه صادرات پیشی گرفتند و با
دلارهای ارزان به ورود کالاهای مختلف چینی اقدام کردند. در واقع این دولت نبود که
وارد میکرد بلکه بازرگانان وقتی میدیدند با دلار ارزان میتوان اجناسی پرسود
وارد کنند، به سود هنگفت رسیدند و تولید ملی را تهدید کردند.
دولت با نادیده گرفتن اختلاف نرخ ارز حقیقی و نرخ ارز
واقعی و با اتکا به فراوانی ارز عملا ناخواسته زمینهیی را هموار کرد که سبب تلف
شدن منابع کشور شد. اگر صادرات هم افزایش پیدا کرد، باید بررسی کرد با چه فشاری بر
منابع این کار صورت گرفت.
ارزانی و فراوانی ارز
عوامل دیگر اهمیت بیشتری دارند ولی دولتمران با رفتار خود
سبب شدند، نرخ ارز سهم بیشتری در صادرات پیدا کند. در زمان احمدینژاد ارزانی ارز
ولی فراوانی آن سبب شکلگیری رشد صادرات شد. اگر نگاه سرمایهیی به ارز
بیندازیم و برای آن ارزش قایل شویم، تولید ارزش خود را مییابد و با ارزشی که
ایجاد میکند، کاری میکند که نرخ ارز حقیقی در صحنه واقعی اقتصاد به رشد صادرات
نیز کمک کند. اگر یک سبدی از کالاهای شاخص و استاندارد را با مقدار پولی در
ایران تهیه کنید و با معادل ارزی آن پول به خارج بروید و سبد بزرگتری عایدتان شود
یعنی اینکه نرخ ارز شما پایین است و باید بالاتر برود تا امکان آربیتراژ بیمورد
فراهم نشود.
20 سال کاهش نرخ ارز
یکی دیگر از کارشناسان نیز در این زمینه گفت: این راه
پیشنهادی 20ساله که پیگیری میشود و نتایج آن اثر زیادی نداشته و لذا نشان میدهد
که در کنار کاهش ارزش پول باید توان فنی و تخصصی و مدیریتی تقویت شود.
همیشه سیاستهای سوبسیدی و قیمت غیرواقعی بودند که شکست
خوردهاند والا چین چندین سال است که عمدا با سیاست کاهش ارزش پول و با اتکا به
فعالیت زیاد اقتصادهای بزرگ را میبلعد.
شوک درمانی در اقتصاد ما و سایر اقتصادها روش خوبی نیست.
ما باید تلاش کنیم با ایجاد سایر مسائل درحوزه کسبوکار زمینه فعالیت درست و منطقی
و به اندازه را فراهم کنیم تا کمکم نرخ ارز حقیقی کاهش یابد که البته زمانبر است
ولی از شوک بهتر است.
منبع: خبر اقتصادی