پایگاه خبری تحلیلی
فولاد (ایفنا)- با تشدید بیثباتی
در خاورمیانه و تغییر سیاستهای واشنگتن در منطقه که چندان بهمذاق رهبران عربی
خوش نیامده، اعراب بهدنبال جایگزینی برای پر کردن خلأ حضور امریکا هستند.
با تشدید بی
ثباتی در خاورمیانه و تغییر سیاست های واشنگتن در منطقه که چندان به مذاق رهبران
عربی خوش نیامده، اعراب به دنبال جایگزینی برای پر کردن خلأ حضور امریکا هستند. در
این میان به نظر می رسد، چین با توجه به وابستگی نفتی خود به خاورمیانهِ ناآرام
مجبور است تا چرخشی جدی در سیاست خارجی خود داشته باشد.
اکونومیست
می نویسد، برای صدها سال مسافران در کوچه های پرپیچ وخم «خان الخلیلی»، بازار سنتی
قاهره، بر سر قیمت فرش، جواهرات، ادویه جات و ظروف مسی با یکدیگر چانه زده اند.
امروز کالاها به جای اینکه ساخت دست در یک کارگاه محلی باشد اغلب ساخت انبوه کارخانه
های چینی است.
تجارت در نقطه ثقل گسترش روابط چین و خاورمیانه است. این روابط در دهه گذشته با
افزایش ۶۰۰ درصدی به ۲۳۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۴ رسیده
است. بحرین، مصر، ایران و عربستان سعودی بیش از هر کشور دیگری از چین واردات
دارند. همچنین چین مقصد بسیاری از صادرات کشورهای این منطقه از جمله ایران، عمان و
عربستان است. این تجارت با تشنگی چین برای نفت اداره می شود. در سال ۲۰۱۵ میلادی، چین بزرگ ترین واردکننده نفت خام جهان شد که تقریبا
نیمی از این مقدار نفت را (بیش از ۳ میلیون
بشکه در روز) از خاورمیانه وارد می کند. آژانس بین المللی انرژی تخمین زده که
واردات چین از خاورمیانه تا سال ۲۰۳۵ میلادی
تقریبا ۲ برابر خواهد شد. چائولینگ فنگ از
دانشگاه کورنل در این باره می گوید: «این نه یک تغییر تدریجی که چرخشی بزرگ است.«
همچنین بازار کشورهای فقیرتر خاورمیانه بازار مناسبی برای کالاهای ارزان قیمت چینی
است. شی جین پینگ، رییس جمهوری چین، در سال ۲۰۱۳ پیشنهاد احیای جاده ابریشم را مطرح کرد، مسیر تجاری باستانی که
چین را به ایران و جهان عرب متصل می کرد. خودروهای چینی در سرتاسر خیابان های
پایتخت های مصر، سوریه و ایران دیده می شوند. لباس های دوخت چین، اسباب بازی ها و
پلاستیک های چینی همه جا هستند. به گفته انستیتوی صلح در واشنگتن، چین همچنین
تسلیحات کوچک زیادی نیز به فروش می رساند.
همچنان که نگاه چین به غرب است، کشورهای عربی به سوی چین تغییر جهت می دهند. بخشی
از این تحولات به دلیل انقلاب فراکینگ (نفت و گاز شیل) در بازار انرژی است. امریکا
امروز بیشتر به نفت و گاز شیل خود متکی است و سوخت کمتری از خاورمیانه خریداری می
کند. منطقه خاورمیانه در سال ۲۰۰۰،
روزانه دو و نیم میلیون بشکه نفت به امریکا صادر می کرد: این رقم تا سال ۲۰۱۱ به ۱.۹ میلیون بشکه در روز کاهش یافت. اکنون
آژانس بین المللی انرژی پیش بینی کرده که تا سال ۲۰۳۵ امریکا تنها ۱۰۰ هزار
بشکه نفت در روز خریداری خواهد کرد و ۹۰ درصد
نفت خاورمیانه به آسیا سرازیر خواهد شد. رهبران عربی از جمله عبدالفتاح السیسی،
رییس جمهوری مصر، مشتاق هستند که سرمایه گذاران چینی را جذب کنند. آنها برای
بازسازی جاده ها و بنادر خود به پول نقد نیاز دارند.
السیسی و تمام روسای دولت های
کشورهایی عربی از سال ۲۰۱۲ تاکنون به پکن سفر کرده اند. شرکت های
چینی در حال ساخت متروی تهران، ۲ بندر
در مصر و یک خط آهن سریع السیر میان شهرهای مقدس مکه و مدینه هستند. کارخانه های
مستقر در منطقه ویژه اقتصادی در کانال سوئز به صورت عمده در حال تولید پلاستیک،
فرش و لباس تولید می کنند. مصر و ژاپن پانزدهم ژوئن تفاهمنامه پروژه های جدید به
ارزش ۱۰ میلیارد دلار امضا کردند. اکونومیست
می نویسد، بنا بر این همکاری صرفا اقتصادی میان چین و کشورهای عربی تاکنون به خوبی
کار کرده است. برخی اعراب نگران هستند که چین در حال
بهره برداری از منطقه است، احساسی که از جنوب خاورمیانه تا منطقه صحرا شایع است.
اما این رابطه ممکن است که در طول زمان تغییر کند. رهبران بسیاری در خاورمیانه از
درک خروج امریکا از منطقه کج خلق هستند. اگرچه این مقامات متوجه هستند که چین نفوذ
نظامی یا دیپلماتیک امریکا را ندارد، می خواهند تا از این طریق خلأ ناشی از غیبت
امریکا را پر کنند. اعلان حکیم، وزیر لبنانی، معتقد است که چین باید نقش رهبری
سیاسی را در منطقه بازی کند. یک مقام شورای همکاری خلیج فارس گفته است، کشورهای
حاشیه خلیج فارس که برای مدت های طولانی در تامین امنیت خود به امریکا متکی بوده
اند، به دنبال تنوع بخشی در روابط سیاسی خود هستند و چین پیش از هر کشور دیگری در
فهرست این کشورها قرار دارد.
چین با وجود داشتن چندین شبکه تلویزیونی عرب زبان فاقد قدرت نرم امریکا در منطقه
است. با این حال مورد تحسین برخی محافل است. اقتدارگرایانی مانند السیسی که در
جریان یک کودتا در سال ۲۰۱۳ قدرت را به دست گرفت، به دنبال یک مدل
چینی مبنی بر توسعه اقتصادی بدون کثرت گرایی سیاسی است. اغلب حاکمان خاورمیانه از
اینکه چین هرگز درباره مسایل حقوق بشری از آنان عیب جویی نمی کند، خشنود هستند.
عربستان سعودی روابط دیپلماتیک خود را با چین تنها چند ماه پس از سرکوب معترضان در
پکن در سال ۱۹۸۹ میلادی آغاز کرد.
پکن سال های متمادی است که سیاست عدم مداخله در امور داخلی کشورهای دیگر را در پیش
گرفته است. بر همین اساس مخالف حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ به رهبری امریکا بود و به همراه روسیه با اقدام نظامی برای
پایان دادن به حکومت بشار اسد در سوریه مخالفت کرد. چین همچنین تلاش کرده تا روابط
خود با رژیم صهیونیستی و فلسطین را حفظ کرده و با ایران و عربستان (به عنوان رقبای
منطقه یی) روابط دوستانه یی داشته باشد. چین با وجود اینکه منافع نفتی اش در عراق
توسط داعش تهدید می شود، جزو ائتلاف علیه این گروه تروریستی نیست. این در حالی است
که بنا بر اطلاعات تایید نشده نزدیک به ۳۰۰ تکفیری
چینی در گروه داعش هستند. لی وی جیان از انستیتوی مطالعات بین المللی شانگهای در
این باره می گوید: «ما واقعا نه تنها توانایی رهبری حل مسایل خاورمیانه را نداریم
بلکه به آن فکر هم نکرده ایم».
کاملا مشخص است که نه تنها شی جین پینگ، رییس جمهوری چین بلکه لی کی کیانگ، نخست
وزیر این کشور، با وجود بازدید از اقصی نقاط جهان علاقه یی برای سفر به خاورمیانه
ندارند. شی جین پینگ سفر خود به عربستان را در ماه آوریل به تعویق انداخت تا
احتمالا مجبور نباشد درباره حمله هوایی این کشور به یمن اظهارنظر کند.
بیش از اندازه بزرگ برای «خنثی بودن»
این روزها اما برای چین ادامه سیاست عدم مداخله بیش از پیش دشوار شده است. به
عنوان مثال، با رای دادن به قطعنامه سوریه به نظر رسید که چین به عنوان یکی از
قدرت های جهانی از بشار اسد حمایت می کند. زمانی که چین قطعنامه شورای امنیت
سازمان ملل برای کناره گیری اسد از قدرت را وتو کرد، پرچم چین در پایتخت های عربی
به آتش کشیده شد.همچنین با وجود وتوی این قطعنامه در حال گفت وگو با مخالفان اسد
در سوریه است.
واقعیت این است که چین نقش فعال تری را در منطقه آغاز کرده است. چین هم اکنون یکی
از۶ کشوری است که در مذاکرات هسته یی
ایران حضور دارد و همچنین از ناوگان های تجاری در اطراف خلیج عدن در برابر دزدان
دریایی سومالی حمایت می کند. با این حال پس از بهارهای عربی چین بیشتر احتیاط می
کند و به دنبال روابط دوستانه بیشتری در منطقه است. اگرچه تحولات کشورهایی چون یمن
که چین در آنجا سرمایه گذاری کرده باعث نگرانی شرکت های چینی است اما هنوز هم به
دنبال مناطق آرام تری چون دوبی هستند. همچنین نگاه شرکت های چینی به ایران است که
بازارهای آن در صورت به نتیجه رسیدن مذاکرات هسته یی باز خواهد شد. اکونومیست می
نویسد: «همچنان که منافع اقتصادی چین بیشتر می
شود، سیاستمداران این کشور هم چه دوست داشته باشند یا نداشته باشند باید به گودال
مار سیاست خاورمیانه پا بگذارند. باراک اوباما سال گذشته از چین به دلیل مبارزه
نکردن با داعش انتقاد کرده و خواستار مسوولیت پذیری بیشتر پکن در ازای جریان ثابت
نفت خاورمیانه شد، چیزی که رهبران عربی نیز با آن موافق هستند.»
منتشر شده در
روزنامه تعادل