پایگاه خبری تحلیلی
فولاد (ایفنا)- از منظر پکن،ارزش ژئواستراتژیک ایران بدلیل موقعیت این
کشور بعنوان یکی از دو پل زمینی چین به غرب،افزایش یافته است. ایران خلیج فارس را
به اروپا متصل می کند. بنابراین با توجه به این موقعیت،ایران برای پکن دارای اهمیت
فراوانی است.
از نگاه
چین، ایران عنصر مرکزی در کمربند اقتصادی جاده ابریشم محسوب می شود که هدف آن،
گسترش نفوذ پکن از طریق آسیای مرکزی به خلیج فارس و اروپا است.
اگرچه تا
مدت ها، چین بزرگترین مصرف کننده نفت ایران بود، اما تحریم های بین المللی اخیرا
ایران را از جایگاه سوم به جایگاه ششمین تأمین کننده نفت چین تنزل داده است و در
صدر این فهرست رقیب ایران یعنی عربستان سعودی قرار دارد. میزان تبادلات تجاری چین
با ایران تا اواخر ۲۰۱۴ به رقم ۵۰ میلیارد
دلار گسترش یافت، این درحالیست که حجم تبادلات تجاری چین با آمریکا ۱۱ برابر
این میزان است.
باتوجه به
این آمار و ارقام، چرا ایران چنین نقش مهمی در معادلات منطقه ای پکن ایفا می کند؟
مسأله ای که باعث حیرت شرکای نفتی و تجاری بزرگتر چین در ریاض و واشنگتن شده است.
بدون در نظر گرفتن مسائل دیپلماتیک، پاسخ این سوال را می توان در ارزش
ژئواستراتژیک ایران بعنوان یک مرکز کلیدی در غرب چین جستجو کرد. از نگاه پکن، این
منطقه برای مقابله با تسلط واشنگتن بر شرق و برتری نیروی دریایی آمریکا ضروری است.
پیش زمینه
روابط
بادوام چین و ایران به قبل از امپراطوری هان (Han) و پارت ها (اشکانی) بازمی گردد، زمانیکه دو
تمدن، شرکای تجاری مهمی در جاده ابریشم باستانی بودند. با حمله اعراب به ایرانشهر
در قرن هفتم، پیروز سوم، پسر یزگرد سوم (آخرین پادشاه ساسانی) به امپراطور
گائوزونگ در چین پناه برد. در عصر مدرن، با وجود تفاوت های ایدئولوژیک بسیار اساسی
میان روح الله خمینی و مائو تسه تونگ، رهبران دو کشور با میراث انقلابی که هژمونی
امپریالیستی و استثمار خارجی را نپذیرفته بودند، در برابر آمریکا ایستادند.
با گذشت
زمان، چین به متحد اصلی تاحدودی قابل اعتماد برای ایران تبدیل شد که محور کلیدی
برای ایجاد موازنه در برابر ایالات متحده بود. درطول جنگ هشت ساله عراق با ایران،
پکن تنها قدرت بزرگ برای تأمین سلاح برای تهران محسوب می شد (هرچند که این کار را
برای بغداد نیز انجام می داد). در زمان سفر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس وقت ایران
به پکن، توافقنامه هسته ای محرمانه ای بین دو کشور به امضا رسید. تقویت همکاری
میان دو کشور تا سال ۱۹۹۷ ادامه پیدا کرد تا
زمانیکه فشار آمریکا بر بحران تنگه تایوان، موجب قطع همکاری تسلیحاتی- هسته ای چین
با تهران شد. کمک های فنی چین و کره شمالی طی این سال ها به ایران کمک کرد تا صنعت
داخلی تولید موشک را بعنوان یکی از ارکان کلیدی سیستم دفاعی خود ایجاد کند.
در جبهه
اقتصادی، پکن بدلیل تحریم های آمریکا، میزان واردات نفت از ایران را طی سال های
اخیر کاهش داده است. با توجه به کاهش تحریم ها برضد ایران، پکن به خرید نیمی از
صادرات نفت خام ایران ادامه می دهد. بجز قیمت های کمتر، تأمین کنندگان ایرانی برای
پکن بسیار مهم هستند، زیرا تولیدکنندگان اصلی انرژی در خلیج فارس، شرکای آمریکا
محسوب می شوند.
تأکید بر
قلب اوراسیا
کمربند
اقتصادی جاده ابریشم سپتامبر ۲۰۱۳ توسط شی
جین پینگ، رئیس جمهور چین معرفی شد. این "پیش بسوی غرب" پیش از این در
سال ۲۰۱۱ توسط وانگ جی سی، یکی از نخبگان این کشور با
هدف برخورد و موازنه با محور شرق رئیس جمهور اوباما مطرح شده بود. در دولت شی،
اولویت های جاده ابریشم در سه حوزه دیده می شود:
- تأمین جریان زمینی انرژی از آسیای مرکزی
(و روسیه) برای جبران خطر تحریم دریایی، بخصوص در دو آبراه حساس: تنگه مالاکا
(محل انتقال ۸۰ درصد نفت چین) و تنگه هرمز (محل انتقال
دو پنج واردات نفت چین)
- تقویت پروژه های توسعه برای ساکت کردن
استان غربی ناآرام، اما غنی از انرژی سین کیانگ
- تشویق به یکپارچه سازی و ثبات
منطقه ای بیشتر از طریق اتصال همسایه های غربی چین به یک منطقه با رونق
اقتصادی که تا اروپا گسترش می یابد و پکن در مرکز این پیوند اقتصادی و سیاسی
قرار دارد.
چین
بزرگترین واردکننده اصلی نفت جهان است؛ با توجه به خطرات ناشی از تحریم دریایی،
نیاز به خط زمینی تأمین انرژی بسیار مهم محسوب می شود. براین اساس، دو خط لوله در
سال های ۲۰۰۶ و اواخر ۲۰۰۹ افتتاح
شدند. خط لوله نخست، نفت را از منطقه شمالی آتیرائو در قزاقستان از طریق استان سین
کیانگ به چین منتقل می کند که حدود ۴ درصد از ۶.۲ میلیون
بشکه در روز نفت وارداتی چین را تشکیل می دهد. خط لوله دوم، گاز طبیعی را از حوزه Saman-Depe
ترکمنستان به چین منتقل می کند؛ این حوزه گازی از سال ۲۰۱۲ بزرگترین
تأمین کننده گاز چین است. شرکت ترکمن گاز حدود نیمی از ۵۳ میلیارد
مترمکعب گاز طبیعی وارداتی سالانه و یک ششم میزان گاز مصرفی چین را تأمین می کند.
عشق آباد در نظر دارد میزان صادرات را تا سال ۲۰۲۰ دو
برابر کند.
یک ضرب
المثل چینی می گوید: اگر بدنبال رونق هستید، اول جاده بسازید؛ پکن نیز در حال
نوسازی شبکه گسترده ای از جاده ها و خطوط راه آهن در تلاقی با آسیای مرکزی است.
بانک سرمایه گذاری زیرساخت آسیا و صندوق جاده ابریشم، در تأمین مالی این پروژه ها
مشارکت دارند. در سال ۲۰۱۲ خط راه آهن از Khorgos
چین به Zhetygen
قزاقستان و بعد به سمت غرب روسیه و اروپا تکمیل شد. این کریدور شرق- غرب در نهایت
از طریق ایران به خلیج فارس می پیوندد. پکن بدنبال خنثی کردن برتری نیروی دریایی
آمریکا از طریق احداث راه آهن پرسرعتی است که حاشیه شرقی چین را به اوراسیا متصل
می کند. باوجود چالش های پیوند چین با اوراسیا، ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه
در اکتبر ۲۰۱۴ حمایت خود را با امضای توافقنامه ای شامل
احداث خط آهن ترانس سیبری و BAM در کمربند اقتصادی جاده ابریشم، اعلام کرد.
ارزش
ژئواستراتژیک ایران
تهران یک
بازیگر غالب در آسیای مرکزی محسوب نمی شود که این مسأله تاحدودی در ارتباط با
موقعیت مسکو و همچنین بدلیل احتیاط کشورها درخصوص نفوذ قدرت نرم ایران در منطقه
است؛ حتی تجارت ایران با جمهوری های آسیای مرکزی نسبتا کم است. درعوض، ایران دارای
نقش ژئواستراتژیک بعنوان راحت ترین مسیر غیر روسی دسترسی به آب های آزاد است و در
تقاطع شرق- غرب/ شمال- جنوب برای تجارت آسیای مرکزی قرار دارد. در مه ۱۹۹۶ ایران
و ترکمنستان این ارتباط از دست رفته را از طریق افتتاح خط راه آهن ۳۰۰ کیلومتری
بین مشهد و تجن احیا کردند. در دسامبر ۲۰۱۴،
قزاقستان، ترکمنستان و ایران، خط راه آهن مسیر ژان اوزن به گرگان و در ادامه به
سمت بنادر ایران در خلیج فارس را افتتاح کردند.
درهمین
حال، ترکمنستان و ایران در سال ۱۹۹۷ خط لوله
انتقال گاز کرپجه به کردکوی و در سال ۲۰۱۰ خط لوله
دولت آباد- سرخس- خانگیران را تکمیل کردند. ترکمنستان سالانه حدود ۱۴ میلیارد
مترمکعب گاز مورد نیاز ایران را تأمین می کند و سهم بزرگی در تأمین برق وارداتی
این کشور دارد. شرکت نفت قزاق نیز از طریق دریای خزر، استان های شمالی ایران را که
محروم از هیدروکربن هستند، تأمین می کند و در مقابل، تهران از طرف آستانه همان
میزان را از طریق خلیج فارس به فروش می رساند. علاوه بر کوتاه تر شدن مسیرهای
صادرات از طریق ایران، روابط انرژی با این کشور بسیار وسوسه انگیز است. با این حال
اختلافات بوروکراتیک با تهران بر سر هزینه های حمل و نقل، قیمت سوخت، روش پرداخت
پدید آمده است.
از منظر
پکن، ارزش ژئواستراتژیک ایران بدلیل موقعیت این کشور بعنوان یکی از دو پل زمینی
چین به غرب، افزایش یافته است. پل ارتباطی دیگر، ساحل شمالی دریای خزر از طریق
قزاقستان و جنوب غرب روسیه نزدیک به منطقه قفقاز است، اما ایران مسلما مسیر مهمتری
محسوب می شود، چراکه خلیج فارس را به اروپا متصل می کند. باتوجه به این موقعیت،
ایران برای پکن بیش از اندازه بازار داخلی و یا نقش آن بعنوان تأمین کننده انرژی،
حائز اهمیت است.
گام های
بعدی
اگر توافق
هسته ای با آمریکا، میزان تحریم های اعمال شده علیه تهران را کاهش دهد، چین بدون
شک حضور خود را در اقتصاد ایران تقویت خواهد کرد؛ (در این شرایط چین) با موانع
کمتری در گسترش جاده ها، خط راه آهن و شبکه خط لوله از طریق فلات ایران مواجه
خواهد شد. توافق هسته ای می تواند مسیر را برای عضویت کامل ایران در سازمان همکاری
شانگهای (SCO) هموار کند؛ درخواستی که از سال ۲۰۰۸ و
بدلیل تحریم های سازمان ملل متحد رد شده است. اعضای این سازمان شامل چین، روسیه، و
تمامی جمهوری های آسیای مرکزی بجز ترکمنستان هستند. عضویت کامل ایران موجب برتری
این کشور در برابر تنش های آینده با غرب خواهد شد.
در این
زمینه واشنگتن فضای کمی برای مانور دادن در اختیار دارد. مقابله با ایران در شرایط
همساز بودن با چین - یا بالعکس - می تواند شکاف های عمیق تری در روابط دو کشور
ایجاد کند. خاورمیانه و ایران بطور خاص اولویت های فوری واشنگتن هستند، اما چین
مهمترین چالش سیاست خارجی بلندمدت آمریکا محسوب می شود. نحوه تعامل پکن و تهران،
عواقب قابل توجهی برای استراتژی بزرگ آمریکا در پی خواهد داشت.
منبع: اندیشکده واشنگتن