پایگاه خبری تحلیلی فولاد (ایفنا)- در نظام بازار یک ستارهی سینما از یک استاد دانشگاه رفاه
بالاتری دارد. تبلیغات رسانهها جایگزین کیفیت کالاها شده است. تشکیل
خانواده تبدیل به یک کالا یا خدمت پست شده است و رقابت در بازار کار، سطح دستمزدها
را به حداقل معاش تقلیل داده است.
سرمایهداری
بنا به ماهیت متناقض خود همیشه بحرانزاست و خسارات ناشی از وقوع بحران، بیشتر از
خود کشورهای سرمایهداری دامنگیر کشورهای غیر سرمایهداری میگردد. مطالعه
تاریخ سرمایهداری نشان میدهد که این نظام قادر نیست بر وقوع بحرانهای متعدد
فائق آید و به دلیل تناقضات مختلف درونی، نمیتواند بیکاری، فقر، نابرابری، تضاد
طبقاتی، تبعیض، رانت سیاسی و اقتصادی را ریشهکن نماید و در نهایت دموکراسی را در
تمام عرصههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برقرار نماید. بدین ترتیب سؤال اساسی که
امروز ذهن اقتصاددانان و جامعه شناسان را به خود مشغول نموده است این است که نظام
سرمایهداری تا چه اندازه مسئول استثمار اقتصادی، تحریمهای اقتصادی غیرقانونی و
فشارهای اقتصادی مختلف علیه بیشتر کشورها، جنگهای امپریالیستی، استعمارگرایانه و
ضدانقلابی، نقض حقوق بینالمللی، انحراف فعالیتهای سازمانهای بینالمللی و
همچنین سرکوب کارگران، اتحادیههای صنفی و نسلکشیها است؟
هرناندو
دستو معتقد است در جهان کنونی تنها بازی در شهر نظام سرمایهداری است و کشورهای
مختلف چارهای جز پیروی از اصول این بازی یعنی نظام سرمایهداری ندارند و اگر
سرمایهداری در غرب موفق است اما در شرق موفق نیست، به این دلیل است که کشورهای
ناموفق اصول نظام سرمایهداری را مصادره به مطلوب نمودهاند و در جهت منافع طبقات
خاصی این اصول را نقض نمودهاند. اما با شنیدن این مطلب این سؤال به ذهن
میرسد که موفقیت به چه معنی است؟ چه مسیری را برای نیل به موفقیت مورد نظر سرمایهداری
طی نمود؟ و چرا کشورهای با نظام سرمایهداری به مشکلات متعدد که در ادامه به آنها
اشاره میگردد گرفتار هستند؟
انتقادات
وارده بر نظام سرمایهداری:
انتقادات
وارده بر نظام سرمایهداری را میتوان در چند مورد خلاصه و جمعبندی نمود:
· شکست بازار و لزوم
دخالت دولت
· گرایش به انحصار
· توزیع ناعادلانه
درآمد
· عدم رعایت اصول
اخلاقی
· سیکلهای تجاری و بیثباتی
اقتصادی
· استثمار فرهنگی و
اقتصادی
توزیع
ناعادلانه درآمد
حداکثر
کردن منافع شخصی که ستون نظام سرمایهداری است به معنای عدم رعایت عدالت اجتماعی
در این نظام تغییر حالت داده است. به گزارش سازمان خواروبار جهانی در آغاز قرن بیستویک
بیش از یک میلیارد و یکصد میلیون نفر در سراسر جهان در فقر مطلق به سر میبرند و
از حق دسترسی به غذا، آموزش و مراقبتهای بهداشتی محروماند زیرا درآمد کمتر از یک
دلار در روز دارند.در ایالات متحده سهم «طبقهی متوسط“ از درآمد ملی در سال 1970
حدود 62 درصد و سهم طبقات ثروتمند 29 درصد بود. در سال 2010، سهم طبقهی متوسط به
45 درصد کاهش یافت، و سهم طبقات ثروتمند به 46 درصد افزایش یافت. عدم رشد مناسب
دستمزد و حقوق از یک سو، و کاهش و حذف خدمات دولتی، باعث کوچک شدن طبقهی متوسط و
سهم آن در درآمد ملی شد[1].
در
نظام بازار یک ستاره سینما از یک استاد دانشگاه رفاه بالاتری دارد، تبلیغات رسانهها
جایگزین کیفیت کالاها شده است، تشکیل خانواده تبدیل به یک کالا یا خدمت پست شده
است و رقابت در بازار کار سطح دستمزدها را به حداقل معاش تقلیل داده است، این آمار
نشاندهندهی استحاله نظام بردهداری است.
طبق
گزارش مرکز مطالعات کنگره ایالات متحده، که در 27 سپتامبر 2012 منتشر شد، بیش از
2/46 میلیون نفر در سال 2011 در این کشور زیر خط فقر زندگی مینمایند. بهطوریکه
جمعیت افراد فقیر از 3/12 درصد در سال 2006 به 15 درصد در سال 2010 و 2011 رسیده
است.همچنین در این سالها فقر در بین سیاهپوستان به 6/27 درصد رسیده است. سایر
آمارهای این گزارش نشان میدهد که سایر نژادها مانند سیاهپوستان، اسپانیولی زبانها
(اهالی آمریکای لاتین) و آسیاییها تفاوت بسیاری با سفیدپوستان دارد.
سیکلهای
تجاری و بیثباتی اقتصادی
از
جمله نقاط ضعف و یا قدرت نظام سرمایهداری دورههای بحران (رکود و رونق) در این
نظام است که به نظر برخی همچون مارکس نقطهضعف آن است. بر این پایه او تئوری بحران
را مطرح کرد که سبب فروپاشی نظام سرمایهداری میگردد، از دید برخی دیگر دورههای
بحران سبب تقویت ارکان نظام سرمایهداری میشود، بهطوریکه رکود و رونقهای پی
در پی نشاندهندهی پویایی این نظام است. امروزه اقتصادهای غربی و بخصوص ایالات
متحده آمریکا و اروپا هر روزه شاهد رکود و رونقهای گسترده و مکرری هستند که سایه
رکود آنها دامن کشورهای در حال توسعه را میگیرد و در هنگام رونق نیز مجدداً
کشورهای در حال توسعه و فقیر زیر فشار اقتصادی و تراز تجاری مثبت آنان قرار میگیرند.
نظام سرمایهداری مانند خودرویی است که هر چند وقت یکبار به مشکل اساسی برخورد میکند
اما صاحب این خودرو با حربههای مختلف این خودرو را آماده حرکت مجدد مینماید!
سیکلهای تجاری و بیثباتیهای متعدد به امری طبیعی در نظام سرمایهداری تبدیل شده
است، اما تاکنون ویژگی اصلی این نظام، رفع مشکلهای پیش رو به هر قیمتی و البته با
دخالت دولتها بوده است و همین دخالت دولت نقض اصل آزادی اقتصادی در نظام سرمایهداری
و تناقض درونی در اصول اولیه این نظام است که طبق روششناسی علم ایمره لاکاتوشی در
نهایت این تناقضات درونی در هسته اولیه، منجر به فروپاشی نظام میگردد.
استثمار
فرهنگی و اقتصادی
امروزه
شاهد آن هستیم که کشورهای حامی نظام سرمایهداری با اعمال نفوذ در سازمانهای بینالمللی
همچون سازمان ملل، بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول و سایر سازمانهایی که بعد از
جنگ جهانی دوم و در پی تبانی کشورهای درگیر جنگ تأسیس شدند، سایر ملل و کشورهای
جهان را که همسو با تفکرات سرمایهداری نیستند با ابزارهای مختلفی همچون تحریمهای
اقتصادی، بانکی، بیمهای، اهرم حقوق بشر و دموکراسی، هجوم رسانهای و تهاجم فرهنگی
و در صورت لزوم دخالت نظامی تحت فشار قرار میدهند تا تمام کشورها را با جهانیسازی
نظام سرمایهداری همسو نمایند تا ثروت و منابع طبیعی آنان را به یغما برده و
سرمایه اجتماعی، غنای تاریخی و فرهنگی آنها را نابود سازند.
تفسیر
نظام سرمایهداری از عدالت اجتماعی
عدالت
و در پی آن سعادت از کلمات فلسفی است که بشر در طول تاریخ بیشترین انرژی و زمان را
برای تفسیر آن صرف نموده است. حُسن عدالت به جهت فطری بودن آن، همیشه مورد توجه
مردم و مکاتب الهی و بشری بوده است. تمام بزرگان تاریخ در ادیان و مکاتب مختلف با
شعار برقراری عدالت و نیل به سعادت نظر عامه مردم را جلب نموده و تفکرات و عقایدی
را به میراث نهادهاند. در قرن 21 نظام سرمایهداری بهعنوان
مکتب پیشرو در تأمین رفاه بشری، عدالت را در ارتقاء شاخصهای رفاه و توسعهیافتگی
معنی مینماید. نظام سرمایهداری بهبود شاخصهای اقتصادی در داخل یک کشور را به
معنای عدالت اجتماعی تفسیر مینماید. اما توسعهیافتگی و عدالت اجتماعی مورد نظر
سرمایهداری به چه قیمتی؟ این تفکر نظام سرمایهداری مانند این مفهوم عامیانه است
که پول خوب است اما به دست آوردن پول به چه قیمتی و از چه راهی؟ توسعه به قیمت از
دست دادن فرهنگ، سنت، تاریخ و تمدن؟ توسعه به قیمت تاراج ثروت ملل ضعیف؟
جنبش
ضد جهانیسازی نظام سرمایهداری
جنبش
ضد جهانیسازی جنبشی فعال در سراسر جهان است. این جنبش منتقد جهانیسازی سرمایهداری
است. فعالان ضد جهانیسازی از ماهیت غیردموکراتیک نهادینه شدن سرمایهداری در جهان
انتقاد دارند. آنها مخالف با ترویج جهانی نئولیبرالیسم هستند و معتقدند که
نهادهای بینالمللی همچون بانک جهانی و سازمانهای زیرمجموعه آن و صندوق بینالمللی
پول (IMF) که از مراکز اصلی حمایت از تفکر نئوکلاسیکی
هستند، بدون توجه به فرهنگ، آدابورسوم، مذهب، تاریخ و قوانین داخلی ملتها و
کشورها (در مجموع همان مفهوم سرمایه اجتماعی یک ملت) سعی در ترویج تفکرات سرمایهداری
به هر قیمتی و حتی به قیمت پایمال نمودن موارد ذکرشده، در تمام کشورهای جهان دارند.
نظام
سرمایهداری از بعد تجربی و عملی
در
بعد تجربی و عملی نظام سرمایهداری معتقد است که بشر پیشرفتهای اقتصادی،
تکنولوژیکی و اجتماعی خود در سه قرن اخیر را مدیون تلاشهای نظام سرمایهداری است،
اما بر فرض محال و در صورت صحت این موضوع این نظام باید خود را مسئول تمام مشکلات
ایجاد شده برای بشر در سه قرن اخیر نیز بداند مشکلاتی مانند فقر، گرسنگی و بیکاری
گسترده در مناطق مختلف که مستعمره نظامهای سرمایهداری بودند و هستند، جنگهای
متعدد که اکثراً ماهیت مادی و اقتصادی داشتند، تخریب و تخلیه منابع طبیعی و محیطزیست،
تخریب فرهنگها و سنتهای اجتماعی که بشر در طول قرنها برای تسهیل زندگی اجتماعی
ایجاد کرده بود (مانند بنیان خانواده، حجاب و عفت)، نابودی اخلاق فردی و انحراف
اخلاق اجتماعی، در سایه قدرت نظام سرمایهداری شکل گرفته است و سهم این نظام در
مشکلات بشری بیشتر از سهم آن در پیشرفتهای بشری است.
جمعبندی
و نتیجهگیری
در
نهایت باید به این نکته مهم تأکید نمود که مخالفت با ایدههای سرمایهداری به معنی
مخالف با نظام بازار و اصل خصوصیسازی نیست. زیرا اسلام و قوانین اقتصادی اسلامی
در چارچوب جامعه و با حفظ منافع جامعه موافق نظام بازار و حمایت از مالکیت خصوصی
هستند. در نظام جمهوری اسلامی نیز شاهد ابلاغ اصل 44 قانون اساسی و حمایت از بازار
و کاهش دخالت دولت در اقتصاد هستیم.
مایکل
مور مستندساز معروف آمریکایی و کارگردان مستند"سرمایهداری: یک بازی
عاشقانه" معتقد است که کاپیتالیسم همچون شیطانی که هیچگاه به دام نمیافتد و
بیان میدارد که: اساساً ما قانونی داریم که قماربازی و شرطبندی را
غیرقانونی میداند. اما به والاستریت اجازه میدهیم همین کار را انجام بدهد و با
پول مردم بازی کند. بازار پولی و مالی چیزی فراتر از مقررات نیاز دارد و باید
ساختار آن کاملاً تغییر کند.
و
در نهایت باید اشاره نمود که تا زمانی که جایگزین قدرتمندی برای نظام سرمایهداری
ایجاد و تقویت نگردد، به قول هرناندو دستو، نظام سرمایهداری تنها بازی در شهر
خواهد ماند!*
*سید
پرویز جلیلی کامجو، دانشجوی دکتری اقتصاد
منبع: برهان