پایگاه خبری تحلیلی فولاد (ایفنا)-ظرفیتهای گازی ایران اهرمی برای وادار کردن اتحادیهی اروپا به تعامل
بیشتر با ایران است و از همین رو، تهران میتواند از کارایی گزینهی تحریم احتمالی
انرژی در برابر این اتحادیه استفاده کند.
تحولات
سیاسی در یک کشور توان اثرگذاری بر دیگر کشورها را نیز دارد. هنگامی که مقامات
منطقه یا کشوری خاص نسبت به وقوع تحولات در منطقه یا کشوری دیگر اظهارنظر کرده و
یا هشدار میدهند، در واقع غیرمستقیم به این نکته اشاره میکنند که در این تحولات،
آنها ذینفع هستند. تداوم این تحولات میتواند کشورهای دیگر را وادار به تغییر
رفتار خود کرده و یا برگ برندهای برای کشورهای دیگر جهت اعمالنفوذ بیشتر شود.
تحولات سیاسی در اوکراین که منتهی به جنگ داخلی در این کشور شد و غرب آسیا بهویژه
در کشورهای عربی که به بهار عربی موسوم گشت، بهویژه از 2011 به بعد گویای چنین
امری برای جمهوری اسلامی ایران و کشورهای اروپایی است. چه اینکه صرفِ وقوع بحران
سبب واکنش نمیشود، بلکه افزایش یا کاهش نفوذ برخی کشورها در این بحرانها، واکنش
دیگر کشورها را در پی دارد. تغییر حکومت در کییف، اقدامات نظامی روسیه در کریمه و
واکنش دیپلماتیک کشورهای غربی، اروپا را در مقابل یکی از بزرگترین تأمینکنندگان
انرژی خود، روسیه قرار داد. همین تحولات سیاسی در لیبی، تونس، عراق و بحرین که
بیشترین مراودات بهویژه در زمینهی انرژی با غرب را داشتند، غربیها را در تأمین
منابع انرژی خود با چالش مواجه کرد. در چنین شرایطی کشور ایران با ظرفیتهای انرژی
و موقعیت ژئوپلیتیک خود میتواند از این تحولات در جهت جذب اروپا و حتی تحریم
انرژی این منطقه استفاده کند. بنابراین نخست با بررسی تحولات اوکراین
و غرب آسیا و تأثیر آن بر تأمین انرژی اروپا میپردازیم، سپس به ظرفیتهای انرژی و
موقعیت ژئوپلیتیک ایران میپردازیم که چه نقشی را در دیپلماسی انرژی و خطوط لوله
با غرب میتواند ایفا کند؟
تحولات
غرب آسیا و اوکراین:
منطقه
خاورمیانه و شمال آفریقا از 2010 به بعد درگیر موجی از ناآرامیهایی شدند که
همچنان ادامه دارد. خودسوزی جوان تونسی مبدأ این تحولات بود. لیبی باوجود دارا
بودن ذخایر نفتی و گازی که خریدار و سرمایهگذار عمده آن، کشورهای غربی بوده، نیز
درگیر تحولات منتهی به قتل قذافی شد. عراق بهعنوان پنجمین دارنده ذخایر نفتی و
یازدهمین دارنده ذخایر گازی جهان (1)، پس از اشغال آمریکا، از 2006 به بعد درگیر
گروه تروریستی دولت اسلامی عراق و شام موسوم به داعش شده است. شاهراه حیاتی این
گروه تسلط بر منابع انرژی عراق و فروش آن بهویژه در منطقه موصل بوده است (2). و
اکنون یمن نقطه تمرکز این تحولات است. پس از ناکامی هادی منصور در برابر انقلابیون
انصارالله و فرار از این کشور، عربستان، دژ ارتجاع منطقه، وادار به دخالت نظامی در
این کشور شده است. کشورهای غربی نیز اقدامات عربستان را تأیید کردند. در واقع
منابع انرژی و موقعیت ژئوپلیتیک این کشورها در کانون توجه کشورهای غربی بوده است. کشورهای
درگیر این تحولات، مهمتر از منابع انرژی برای غرب، فاقد امنیت پایدار هستند و
برای سرمایهگذاری غربیها، بهویژه اروپا در بخش منابع انرژی چشمانداز دوربردی
ندارند.
از
سوی دیگر اوکراین در اروپای شرقی از دیرباز اهرم روسها برای فشار بر اروپا بوده
است. تحولات سیاسی این کشور چه در سال 2004 که منجر به انقلاب نارنجی پس از
تظاهرات در میدان استقلال کییف شد و چه در پاییز 2013 نقش روسیه را در این زمینه
بارزتر کرد. در واقع مخالفت ویکتور یانووکویچ رئیسجمهور اوکراین با امضای پیمان
تجارت آزاد با اتحادیه اروپا و تلاش برای تعمیق مناسبات اقتصادی و تجاری با
فدراسیون روسیه سبب شروع اعتراضات مردمی شد که حاکمیت اوکراین را دستخوش نابودی
کرد. و بازی جدید قدرتهای بزرگ در این کشور شروع شد. جدایی شبهجزیره کریمه و
الحاق آن طی رفراندومی به روسیه، اروپا و آمریکا را نسبت به وضعیت اوکراین حساستر
کرد. بحران اوکراین به مناطق شرقی کشور نیز کشیده شد و دولت مرکزی به نیابت از غرب
و مخالفان به نیابت از روسها در برابر یکدیگر قرارگرفته و به جنگ داخلی منجر شد
که تاکنون ادامه دارد (3).
استراتژیهای
سهگانه اروپا در برابر واردات انرژی
تحولات
سال 2004 که منجر به روی کار آمدن حکومت غربگرای تیموشنکو شد، زنگ خطری مداوم
برای اروپا نبود. اما بحران 2013 بحث جایگزین انرژی برای اروپا را مجدداً به کانون
توجه آورد. زیرا در این برهه غربیها برای متوقف کردن تمایلات روسها در اوکراین
ناچار از اعمال تحریم ضد آن بودند. روسها سالهای قبل، بارها با اهرم افزایش قیمت
گاز، فشارهایی را هم بر اوکراین بهعنوان کشور واقع در مسیر خط لوله گاز روسیه به
اروپا و هم بر کشورهای غربی وارد کردند. مسکو خواهان حفظ حکومت مورد حمایت خود در
اوکراین برای تثبیت وابستگی اروپا به انرژی گاز روسیه است (4). در 2014 گاز پروم
روسیه صادرات گاز به اوکراین را در ژوئن قطع کرد و کشورهای اروپایی جایگزینهای
انرژی از کشورهای ایالات متحده آمریکا، آذربایجان، ترکمنستان و قزاقستان را مورد
بررسی قرار دادند تا وابستگی به گاز صادراتی روسیه را به حداقل ممکن برسانند (5).
در
نتیجه سه استراتژی برای مقابله با بحران انرژی پیش اعضای اتحادیه اروپا بود.
نخستین
استراتژی در اجلاس سران اتحادیه اروپا و آمریکا 2014 در بروکسل از سوی باراک
اوباما ریاست جمهوری آمریکا مطرح شد. اوباما در این اجلاس قول گسترش همکاری با
اتحادیه اروپا در حوزه انرژی در قبال کاهش وابستگی به انرژی روسیه را داد. با این
حال اوباما این واقعیت را کتمان نکرد که صادرات گاز مایع از کشورش به اروپا هزینه
گزافی برای طرفین دارد. زیرا که در این مسیر موانع قانونی، تجاری و فنی بسیاری
وجود داشت. این تصمیم زمانی صورت گرفته بود که پوتین طی نامهای به 18 کشور عضو
اتحادیه اروپا اعلام کرده بود روسیه گاز وارداتی به اوکراین را قطع میکند. در
واقع اتحادیه اروپا یکسوم گاز خود را از روسیه وارد میکرد. روسیه 61.7 درصد گاز
خود را به اتحادیه اروپا صادر میکند. پس از بحران اوکراین، مسکو، چین را جایگزین
اروپا در صادرات گاز کرد و در می 2014 بزرگترین قرار داد تاریخ بخش گاز خود را با
پکن امضا کرد (6).
استراتژی
دوم از سوی نخستوزیر لهستان، دونالد توسط مطرح شد که طی آن اعضا، اتحادیه انرژی
را تأسیس کنند تا از جانب همه اعضا در زمینهی قیمتگذاری و واردات گاز برای کاهش
آسیبپذیری اعضا به مذاکره بپردازد. وی معتقد بود با تشکیل این اتحادیه قدرت انرژی
روسیه در اروپا شکسته میشود. با این حال اجرای چنین طرحی نیازمند
بازه زمانی طولانی برای قانونگذاری در اتحادیه اروپا بود.
استراتژی
سوم اعمال تحریمهای بیشتر بر روسیه بود تا بخش انرژی این کشور آسیب بیشتری متحمل
شود(7). با توجه به هزینهبر بودن دو استراتژی نخست، اجرای مدل سوم نیازمند یافتن
جایگزین انرژی آسانتری است. با توجه به تحولات غرب آسیا، به نظر میرسد ایران
ایمنترین کشور برای جایگزین انرژی است. اما دو مسئله در این مسیر وجود دارد. نخست
اینکه ایران خود تحت تحریم کشورهای غربی است و دوم اینکه ممکن است ایران در چنین
شرایطی از ظرفیت اقتصادی و انرژی خود برای فشار بر اروپا استفاده کند.
شرایط
سیاسی اوکراین و فشارهای روسیه بر این کشور و اروپا از یکسو و تحولات غرب آسیا از
سوی دیگر فرصتی است تا ایران جایگاه واقعی خود را در بازار انرژی گاز جهان و منطقه
به دست آورد و اکنون بازار اروپا بهترین فرصت است. استفاده از این ظرفیت برای
اعمال فشار بر اروپا در راستای حل مسائل دیگر از جمله برنامه هستهای ایران و کاهش
تحریمهای بینالمللی میتواند ابزار خوبی باشد
موقعیت
گازی ایران
خط
لوله مطرحشده جنوبی بدون حضور اوکراین و روسیه توان رساندن گاز صادراتی ایران به
اروپا را از مسیر ترکیه یا آذربایجان دارد. در این زمینه ظرفیتهای انرژی گازی
ایران حائز اهمیت است. میزان ذخایر ثابتشده نفت ایران تا 2014 حدود 154.6 میلیارد
دلار برآورد شده است که چهارمین کشور دارنده و تولیدکننده این انرژی در جهان است
که روزانه سه میلیون و ششصد هزار بشکه تولید دارد. همچنین پس از فدراسیون روسیه،
ایران بزرگترین دارنده ذخایر گازی جهان است که 33.61 تریلیون مترمکعب برآورد شده
است. ایران چهارمین تولیدکننده گاز با میزان 162.6 میلیارد
مترمکعب است که در میان کشورهای حوزه خزر و خلیج فارس در مجموع دست بالا را دارد
(8).
با
این حال اعمال تحریمهای بینالمللی از سال 2006 این توان اقتصادی ایران را کماهمیت
کرده است. تحریمهای چندجانبه بینالمللی و سازمان ملل اغلب از سال 2006 به بعد
بروز کرده است. در اواسط دهه 1980 تحریمهای آمریکا با هدف اجبار ایران به توقف
حمایت از گروههای مقاومت اسلامی و کاهش نفوذ خاورمیانهای این کشور اعمال میشد.
از اواسط دهه 1990تحریمها روی متقاعد کردن ایران در محدود کردن برنامه هستهای
خود و تضمین صلحآمیز بودن آن متمرکز بود. از سال 2006 و بهویژه از 2010 به بعد
آمریکا جلوه جامعه بینالمللی به این تحریمها داد. با توجه به تحولات اوکراین و
تلاش غرب برای فشار بر روسیه، اعراب و در رأس آنها عربستان با عرضهی بیش از حد
انرژی قیمت نفت را به نازلترین حد ممکن رساندند تا فشار تحریمها را بر ایران
بیشتر کنند (9). این در حالی است که ایران عضو سازمان اُپک و عضو ناظر سازمان
همکاری شانگهای است که بزرگترین مصرفکنندگان انرژی دنیا را در خود دارد. همچنین
طرح اُپک گازی از سوی روسیه و پیوستن ایران به آن ممکن است ظرفیت ایران در تحریم
گازی اتحادیه اروپا را کم کند.
همچنین
در مسیر استفاده از ظرفیتهای اقتصادی ایران بهویژه در حوزه گاز موانع دیگری نیز
وجود دارد که به نظر میرسد بهتر است اروپا و ایران در این شرایط دیدگاه انعطافپذیرتری
داشته باشند. دو مانع مذاکرات مداوم راجع به برنامه هستهای ایران و تلاش کشورهای
عربی برای فشار بر اقتصاد ایران با عرضهی فراوان نفت به بازار جهانی و کاهش شدید
بهای آن است. درحالیکه انرژی بهویژه نفت و گاز در بودجه سالانه ایران جایگاه
مهمی دارد.
نقش
ایران در بازار انرژی، برجسته است و از این رو تحریمها در صنعت گاز و نفت ایران
با هدف کاهش تولید و سپس تحریم نفت ایران و معافیت برخی کشورها به شرط کاهش واردات
نفت از ایران به معنی کاهش وابستگی و قطع وابستگی بازار جهانی انرژی از نفت و گاز
ایران تلقی میشود که دو جنبه را در بر میگیرد. از یکسو تحریم ایران را از بازار
انرژی و وابستگی کشورهای واردکننده انرژی از ایران را به این کشور کاهش و راه را
برای تحریم همهجانبه باز میکند و از نگاه دیگر خروج ایران از بازار صادرات
انرژی، زمینه را برای حمله به ایران بدون نگرانی از شوک نفتی حاصل از آن فراهم میکند.
نگاه معطوف به زمینهسازی جنگ، معمای امنیت را در داخل جمهوری اسلامی ایران موجب
میگردد. حاکم شدن نظریه آمادهسازی برای جنگ، باعث تقویت سیستم دفاعی کشور میشود
و نیازمند افزایش بودجه نظامی است و کاهش بودجه رفاهی کشور و تحت تأثیر قرار گرفتن
مردم میگردد که احتمال بروز ناآرامی را افزایش خواهد داد. از این رو مقابله با
تحریم در حوزه امنیتی کشور قرار میگیرد (10). تحولات غرب آسیا و اوکراین
اکنون فرصتی برای ایران فراهم کرده است که از ظرفیتهای اقتصادی خود بهویژه نفت و
گاز بهعنوان برگ برنده در تعامل با غرب حداکثر استفاده را کند.
اهرم گازی
ایران
اهرم صادرات گاز ایران به اروپا میتواند بهعنوان
برگی در تعامل با اتحادیه اروپا باشد. ضمن اینکه صادرات گاز ایران به اروپا، دامنه
تجارت گازی ایران از طریق خط لوله را به فراتر از همسایگان این کشور میبرد. قبلاً نیز
مقامات شرکت ملی گاز ایران اعلام کرده بودند که هدف آنها تصرف سهم دهدرصدی تجارت
گاز در جهان است که به نظر میرسد اروپا با توجه به تحولات ذکرشده مقصد خوبی است.
درحالیکه در 2011 صادرات گاز ایران تنها به ترکیه، آذربایجان و ارمنستان صورت
گرفته است، سه بازار عمده منطقهای آسیا، اروپا و خاورمیانه برای فروش گاز ایران
وجود دارد. ترکیه بهعنوان واردکننده بزرگ گاز از ایران یکی از راههای صادراتی
گاز این کشور به اروپا است. در همین حال اروپا نیز به دنبال تنوعبخشی به واردات
گاز خود است. با این حال تحریمها مانع اصلی صادرات گاز ایران به اروپا است. در
2007 شرکت سوئیسی ایای جی آل قرارداد گازی 25سالهای با ایران امضا کرد که از
2012 انتقال گاز به اروپا را شروع کند و از طریق خط لوله دریای آدریاتیک گاز را
وارد بازار اروپا کند. اما مناقشات بر سر برنامهی هستهای ایران مانع عملیاتی شدن
این قرار داد شد. تحریمهای اتحادیه اروپا در حالی بر ایران تشدید شد که این کشور
تمایلش به صادرات گاز به یونان و اسپانیا را اعلام کرد(11).
شرایط
سیاسی اوکراین و فشارهای روسیه بر این کشور و اروپا از یکسو و تحولات غرب آسیا از
سوی دیگر فرصتی است تا ایران جایگاه واقعی خود را در بازار انرژی گاز جهان و منطقه
به دست آورد و اکنون بازار اروپا بهترین فرصت است. استفاده از این ظرفیت برای اعمال
فشار بر اروپا در راستای حل مسائل دیگر از جمله برنامه هستهای ایران و کاهش تحریمهای
بینالمللی میتواند ابزار خوبی باشد. چراکه انتقال گاز مایع با کشتی به کشورهای
اتحادیه اروپا بسیار هزینهبر بوده و نیازمند سرمایهگذاری زیاد در پالایش آن هم
در کشورهای صادرکننده و هم واردکننده است و رساندن این نوع گاز از ساحل به کشورهای
اروپایی محصور در خشکی زمانبر است. با فرض واردات گاز مایع، اسپانیا به دلیل
موقعیت جغرافیایی خود 38 درصد آن را در کنترل خود میگیرد. درحالیکه تعامل اسپانیا با دیگر
کشورهای اروپایی بسیار کم است(12). همچنین این اتحادیه
تمایلی ندارد به دنبال تنشهای سیاسی روسیه با اوکراین و یا هرجای دیگر، موقعیت
خود بهعنوان بازیگری مستقل و اثرگذار را از دست بدهد. بنابراین ظرفیتهای گازی
ایران اهرمی برای وادار کردن این اتحادیه برای تعامل بیشتر با ایران است و ایران
نیز از کارایی تحریم گازی در برابر این اتحادیه استفاده میکند.*
* محمدرضا
چیتسازیان؛ دانشجوی دکتری روابط بینالملل
منبع:
برهان