پایگاه خبری تحلیلی
فولاد (ایفنا)-صندوق
بینالمللی پول در نقش نجاتدهنده اقتصاد جهانی عمل میکند؛ اما اخیرا چین تلاش میکند
تا این جایگاه را از آن خود کند.
وام های
چین به دولت های در حال ورشکستگی، چالشی برای صندوق بین المللی پول محسوب می شود،
اما اصلی ترین خطر متوجه خود چین است.
صندوق بین
المللی پول در نقش نجات دهنده اقتصاد جهانی عمل می کند؛ اما اخیرا چین تلاش می کند
تا این جایگاه را از آن خود کند. نخست، وامی را در اختیار آرژانتین قرار داد تا
کاهش ذخایر ارز خارجی خود را جبران کند. در مرحله بعد، اعتباری را به روسیه تخصیص
داد؛ ونزوئلا نیز برای حل مشکل بودجه دست به دامان چین شد. منافع استراتژیک تعیین
می کنند که چین منابع مالی را به کدام سمت سرازیر کند: کشورهایی که نفت و
موادغذایی چین را تأمین می کنند. اما اگر دولتی در آستانه ورشکستگی قرار داشته
باشد، می داند که جایگزینی برای صندوق بین المللی پول وجود دارد.
در شش ماه
گذشته چین به جریان توسعه دیگر نهادِ بزرگ موسسه برتون وودز، یعنی بانک جهانی حمله
کرد. نخست، چین به همراه برزیل، روسیه، هند و آفریقای جنوبی، بانک توسعه جدیدی را
راه اندازی کردند؛ سپس از طرح بانک سرمایه گذاری زیرساختی آسیا رونمایی کرد. در
نهایت اقدام به راه اندازی صندوق جاده ابریشم با حمایت یک بانک توسعه دیگر کرد.
فعالیت هیچکدام از این موسسات عملیاتی نشده اند، اما چین متعهد شده که ۱۴۰
میلیارد دلار در اختیار نهادهای جدید قرار دهد.
در مورد
نفوذ چین نباید بیش از حد مبالغه کرد؛ یوآن هنوز بطور کامل قابل تبدیل نیست و تا
چند سال آینده هم این وضع تغییر نخواهد کرد که نفوذ یوآن را محدود می کند. اما
رهبران چین با آماده کردن پول نقد و استراتژی لازم، بدنبال تبدیل شدن به یک
بانکدار جهانی هستند.
این مسأله
با استقبال مواجه شده است، چراکه دسترسی به پس انداز عظیم چین به نفع همه بوده و
بهتر از مدت زمان طولانی انتظار برای اوراق قرضه دولتی کم بازده آمریکا است. برای
کشورهای فقیر که نیاز به جاده ها و بنادر جدید دارند، سرمایه چین یک نعمت بزرگ
محسوب می شود.
اما
نگرانی اصلی مربوط به نحوه اداره کردن این قدرت است. بانک جهانی و صندوق بین
المللی پول بدلیل الحاق شرایط متعدد به وام های خود با انتقاد مواجه هستند؛ در
مقابل چین با تسهیل شرایط (پرداخت وام)، نگرانی دیگری ایجاد کرده است. مبلغ ۵۰
میلیارد دلاری که بانک های چین از سال ۲۰۰۷ به
ونزوئلا وام داده اند، فرصت لازم را برای تخریب اقتصاد، در اختیار رهبران این کشور
قرار داده است. این نگرانی وجود دارد که همزمان با رشد استفاده بین المللی از
یوآن، چین ابزاری را در اختیار کشورهای طرد شده قرار خواهد دهد تا از تحریم های
غرب فرار کنند و از این طریق، نظم دیپلماتیک و مالی جهان به هم می ریزد.
شواهد
نشان می دهد که اهداف چین از این اقدامات چندان پلید نیست؛ این کشور بدنبال
جایگزین شدن با نهادهای چندجانبه موجود نیست، اما در پی کسب قدرتی در شأن اقتصاد
این کشور است. همچنین بخشی از این فعالیت های چین، پاسخی به تصویب برخی اصلاحات
توسط آمریکا و لابی گری با متحدان برای اعمال فشار به بانک زیرساختی جدید چین است.
ناکامی
بزرگ چین
اما بی
پروایی چین در پرداخت وام به کشورهای دیگر، خطر جدی برای خود این کشور محسوب می
شود. چین تصویری از یک قهرمان در کشورهای در حال توسعه از خود به نمایش گذاشته
است. (اقدام چین در پرداخت وام) اتلاف سرمایه های ملی است؛ هدف اصلی از ورود به
بخش توسعه سرمایه گذاری، استفاده بهتر از ذخایر ارزی بود، نه اتلاف سرمایه در
کشورهای درحال ورشکستگی. اکنون زمان مناسب برای درست کردن این اشتباه فرا رسیده
است، پیش از آنکه چین به یک بانکدار جهانی تبدیل شود. دور شدن از مدل موسسات برتون
وودز، بهترین نقطه برای شروع است.
منبع:
اکونومیست