پایگاه خبری تحلیلی
فولاد
(ایفنا)-در دنیای
الیگاپولی (دنیایی که تعداد کمی تولیدکننده بیشتر تولید را کنترل میکنند) همیشه
این تنش وجود دارد که کدام بیشتر و کدام کمتر تولید کنند و در نتیجه این رقابت
قیمت کالای مورد نظر میتواند کاهش شدیدی را تجربه کند. در بعضی از موارد یکی از تولیدکنندگان
که قدرت تولید بیشتری دارد رهبر میشود و تعادل بازار را کنترل میکند و تنش
رقابتی را در میان اعضا به حداقل میرساند. در بازار نفت این وظیفه را عربستان
سعودی که دارای ذخایر نفت بسیار زیاد و هزینه تولید کمتر است به عهده داشته و دارد.
در
دهههای گذشته عربستان سعودی همیشه با کم کردن تولید، قیمت بازار را افزایش داده و
با افزایش تولید، قیمت نفت خام را کاهش داده است. از طرفی معضل مهمی که در بازار
نفت وجود دارد این است که درصد بالایی از تولید نفت در اختیار شرکتها و کشورهایی
مانند روسیه، نروژ، آمریکا و... است که در خارج از اوپک فعالیت میکنند و به
مقررات اوپک و سهمیهبندیهای آن توجهی ندارند. در نتیجه از مزایای اوپک استفاده
میکنند ولی هزینهای را متحمل نمیشوند. این مساله تا زمانی که تقاضا برای نفت
وجود دارد و رشد متناسبی برای اضافه تولید آنها وجود دارد مهم نیست. اشکال وقتی
است که قیمت نفت آنقدر بالا است که تازهکاران زیادی را به تولید نفت ترغیب میکند
و تعداد تولیدکنندگان آنقدر زیاد میشود که اعضای اوپک را متضرر میکنند یا از سهم
آنها در بازار میکاهد. برای مثال میتوان تولید نفت از شِیل در آمریکا را نام برد
(شِیل نوعی سنگ رسوبی در اعماق زمین است که دارای متان محبوس در داخل خود است و میتوان
آنها را جدا و استخراج کرد). در حال حاضر مقدار معتنابهی نفت و گاز با هزینه بسیار
زیاد در حدود 60-70 دلار برای هر بشکه نفت از شِیل تولید میشود و آمریکا را به
مرحله خودکفایی بسیار نزدیک کرده و احتمالا بهزودی آن را به یک صادرکننده نفت
تبدیل خواهد کرد که مطمئنا رقیب بسیار بزرگی برای تولیدکنندگان نفت خواهد شد.بهطور
کلی درخصوص آینده قیمت نفت به نظر میرسد که حداقل تا سال 2016 قیمت نفت در حدودی
که الان هست بماند و احتمال رسیدن به 70-80 دلار در آینده نزدیک بسیار کم است. احتمالا
موسسات نفتی حاشیهای تولید خود را از چاههایی که حفر کردهاند ادامه خواهند داد
ولی پروژههای جدیدی را آغاز نمیکنند تا قیمت نفت افزایش یابد و مجددا آنها را با
صرفه کند.در این بین تاثیر کاهش قیمت نفت بر اقتصاد ایران را میتوان از دو دیدگاه
داخلی و خارجی بررسی کرد. از دیدگاه خارجی میتوان نوسانات قیمت دلار، رقابت بین
تولیدکنندگان برای تولید بیشتر و سهم هر کدام در بازار و رشد تقاضای نفت که رابطه
مستقیمی با رشد اقتصادی آنها دارد را نام برد. تاکنون قیمت نفت به دلار تعیین میشده
و در نتیجه افزایش/کاهش ارزش دلار مستقیما قدرت خرید تولیدکنندگان نفت را باعث میشود. وقتی قیمت
دلار افزایش یابد قیمت نفت برای کشوری مانند چین و هند که باید دلار بخرند و به
تولیدکنندگان دلار بپردازند افزایش مییابد که در این روند، قدرت خرید دلاری
کشورهای نفتی افزایش مییابد. در این زمان کاهش قیمت نفت را میتوان با افزایش
قیمت دلار توجیه کرد. و برعکس وقتی که قیمت دلار کاهش یابد قیمت نفت برای مصرفکنندگان
کاهش مییابد که در این مقطع افزایش قیمت نفت قابل توجیه است. باید توجه کرد که
چون آمریکا تولیدکننده دلار است افزایش یا کاهش قیمت دلار برای این کشور بیتاثیر
است و فقط تغییرات دلاری قیمت نفت اهمیت دارد. برای مثال میتوان گفت اگر قیمت هر
دلارمعادل یک یورو باشد یک بشکه نفت صد دلاری برای مصرفکننده فرانسوی صد یورو است
ولی اگر قیمت دلار 25/1 یورو شود قیمت بشکه نفت صد دلاری برای مصرفکننده فرانسوی
125 یورو خواهد شد که باید به تولیدکننده نفت پرداخته شود. یعنی تولیدکننده نفت
فقط به خاطر افزایش قیمت دلار 25 یورو بیشتر درآمد دارد. ولی همان بشکه برای مصرفکننده
آمریکایی همان صد دلار است و وابستگی به قیمت دلار به یورو ندارد. اما از دیدگاه
داخلی وضعیت کنونی کشور در برابر کاهش قیمت نفت مصداق این ضربالمثل است: عدو شود
سبب خیر اگر خدا خواهد. باید دولت این نکته را با حقیقت و
درستی به مردم تفهیم کند که خزانه دولت تهی شده و نمیتواند مانند سالهای گذشته
به بذل و بخشش خود ادامه دهد و آنچه مانده باید صرف سرمایهگذاری در ساختار
اقتصادی کشور شود.
منبع:
تسنیم