پایگاه خبری تحلیلی
فولاد
(ایفنا)-انتخابات
ریاست جمهوری در آمریکا و تایوان ممکن است پایانی برای دوران "فرصت
راهبردی" چین باشد.
در اوخر
دهه ۱۹۹۰، جیانگ زمین (رئیس جمهور پیشین چین) از ورود
چین به یک دوره ۲۰ ساله "فرصت راهبردی" صحبت می
کرد
– دوره ای که در آن چین می
توانست
به یک کشور با درآمد متوسط تبدیل گردد و در عین حال به راهبرد دنگیستی ساختن ظرفیت خود و
تقویت اقتصاد خود در دوران سلطه آمریکا ادامه دهد. در این دوره قرار بود چین خارج
از کانون توجه، و رها از قید مسئولیت های رهبری جهانی باقی بماند؛ و وضعیت
خود به عنوان یک کشور فقیر و در حال توسعه – که درگیر حل مشکلات داخلی خود است –
را دست آویزی برای طفره رفتن از وظایف
دیپلماتیک سنگین در فراسوی مرزهای خود قرار دهد.
اکنون سه
چهارم از این دوره "فرصت راهبردی" سپری شده است و می
توان
ادعا کرد که این دوره به پایان خود رسیده است. از نظر اقتصادی و ژئوپولیتیکی،
گفتار و رفتار چینِ تحت حاکمیت ژی جین پینگ شبیه یک ابرقدرت نوظهور است. با
ارائه طرح "الگوی جدید روابط قدرت های بزرگ" برای آمریکا و چین، و
برنامه "جاده ابریشم جدید" برای مابقی جهان، به نظر می
رسد
ژی لحن و ژست کسانی را گرفته است که می خواهند بیشتر در صحنه جهانی بایستند و
توجه جلب نمایند.
به نظر می
رسد
"دوران فرصت راهبردی"، که هدف آن تمرکز بر مسائل داخلی و خارج ماندن از
کانون توجه بود، با دوره ای جایگزین شده است که در آن وضعیت
داخلی و خارجی چین به شدت با هم درآمیخته است. برای چین، اکنون فشار روی یافتن راه
حل
های
"کل نگر"ی است که در آنها بتواند
فعالانه رهبری عرصه جهانی را عهده دار گردد و به حرف هایش گوش
دهند.
حتی اگر
اینگونه هم باشد، باز هم می توان به فرصت های
راهبردی کوچک تر فکر کرد. در این میان یک تاریخ
بخصوص – یعنی یک سال بعد – بیشتر به چشم می آید، و
دلایل کاملا خوبی وجود دارد که پیش بینی کنیم جو جهانی و منطقه
ای
برای چین اندکی سردتر و ناملایم تر خواهد شد. چین باید شانس
های
خود را قبل از اینکه از دست بروند، امتحان کند.
اولین
دلیل برای اینکه سال ۲۰۱۶ یک آزمون برای چین
خواهد بود، انتخابات ریاست جمهوری آمریکا است. به رغم تمامی صحبت
هایش
در مورد "محورها" و تجدید موازنه، رئیس جمهور
اوباما رئیس جمهور خوبی برای چین بوده است. در چین او را آدمی ضعیف و تحت فشار
تلقی می کنند، و طی اولین دیدارش از پکن در سال
۲۰۰۹ رفتاری تحقیرآمیز با او نشان دادند. در دوره
اوباما ما شاهد ظهور یک چینِ مدعی و رئیس مآب بودیم
که توانسته است حداقل در منطقه خود حرف اول و آخر را بزند. حال، این تلقی ممکن است
بسیار نامنصفانه باشد. دستاوردهای اوباما در زمینه انجام یک توافق زیست
محیطی
با چینی ها در سال گذشته ممکن است بعدها به
مثابه یک حرکت دوراندیشانه یاد گردد، که مزایای آن سال ها بعد
خودش را نشان خواهد داد. اما تصور رایج در پکن و واشنگتن این است که اوباما ضعیف
بوده است (و در دیپلماسی معمولا آنچه که اهمیت دارد همین تصور است).
در سال ۲۰۱۶
ممکن است شاهد راهیابی هیلاری کلینتون به کاخ سفید باشیم. تصویر او در چین مثل
تصویر یک آدم ضعیف نیست. رویکرد رسانه های چینی به دیدارهای متعدد او از چین،
از زمان حضور او در کنفرانس سازمان ملل در مورد زنان در سال ۱۹۹۵
تا دوره تصدیگری وزارت خارجه، نیمی تحسین آمیز و
نیمی آکنده از بیم بوده است. او را فردی محکم و جاه طلب می
شناسند.
تحلیلگران و سیاست گذاران چینی احتمالا از همین حالا
نگران این موضوع هستند که روی کار آمدن فردی که از روز اول مصمم به احیای نقش اول
آمریکا در جهان است، چه معنایی می تواند برای آنها داشته باشد.
سال آتی
نیز شاهد انتخابات ریاست جمهوری در تایوان خواهیم بود. همانند اوباما، اما به
دلایل کاملا متفاوت، ما یینگ ژو (از حزب KMT) نیز متحد خوبی برای پکن بوده است. وی
همکاری اقتصادی و دقت سیاسی را پیشه خود ساخت و تنش های بین
دو کشور، که در هشت سال دوره تصدی چن شوی بیان به وجود آمده بود، را به طور
چشمگیری کاهش داد. اما این کار باعث شده میزان محبوبیت او به کمترین حدی برسد که
یک رئیس جمهور تایوانی تاکنون داشته است. انتخابات 2016 شاید یک پیروزی آسان برای
حزب ترقی خواه دموکراتیک (DPP)
نباشد، اما قطعا پیروزی از آن آنهاست. و سیاست DPP
در قبال سرزمین تایوان نسبت به سیاست KMT سخت گیرانه
تر
خواهد بود.
بنابراین،
در عرض چند ماه اول سال ۲۰۱۶، پکن شاهد تغییر
رهبری در دو تا از شرکای کلیدی خود خواهد بود، با این امکان که این امر شرایط
خصمانه تری بوجود خواهد آورد. ژی جین
پینگ
نشان داده است که در ابداع اصطلاحات جدید برای جلب علاقه به چین تبحر دارد. اما
سال ۲۰۱۶ ممکن است نه تداوم رویای چین، که آغاز یک
کابوس برای این کشور باشد. اکنون اندکی بیش از ۱۸
ماه از یک فرصت راهبردی کوچک برای ژی باقی مانده است تا بتواند با اوباما و ما
یینگ به بیشترین دستاوردها نایل شود، قبل از اینکه از صحنه خارج شوند. با تلاش چین
برای بهره بردن از این فرصت، ممکن است در سال ۲۰۱۵
و ۲۰۱۶ شاهد حرکات غیرمنتظره و شگفت
انگیزی
باشیم. منتها سوال این است که آیا اوباما و ما حس آن را دارند که به این حرکات
پاسخ دهند، یا صبرشان در مورد مسائل چین از مدت ها پیش به
سر رسیده است؟
منبع: دیپلمات