پایگاه خبری تحلیلی
فولاد
(ایفنا)-محسن شریعتی نیا/
وانگ یی وزیر امور خارجه چین به دعوت
محمد جواد ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران امروز به تهران سفر میکند.
در مورد این
سفر چند نکته را میتوان مورد توجه قرار داد:
۱- آنگونه
که مقامات دو طرف اعلام کردهاند، در سال جاری میلادی رییس جمهور چین پس از یک دهه
به ایران سفر خواهد کرد. این سفر رویداد مهمی در روابط دوجانبه است و
نیاز به بستر سازی دارد. احتمالا یکی از محورهای کلیدی مذاکراتی وزیر خارجه چین
نیز در مورد زمینهسازیهای همین سفر است.
۲- سیاست
خارجی چین در دوره رهبران نسل پنجم که از ۲۰۱۲
قدرت را به دست گرفتهاند و احتمالا
تا ۲۰۲۲ آن را در دست خواهند داشت، در حال
تجربه چرخشی استراتژیک است، بدان معنا که چین با دست شستن از دیپلماسی بی سر و صدا
و کم تحرک، سیاست خارجی فعالانه و مبتنی بر ابتکاری را در پیش گرفته است. تیم جدید
رهبران چیندر دو سال گذشته ابتکارهای ذیل را ارائه دادهاند:
- کمربند اقتصادی جاده ابریشم که در سفر رئیس جمهور چین به آسیای
مرکزی ارائه شد و به شدت پیگیری میشود.
- ساختار امنیتی جدید در آسیا که در اجلاس اخیر سیکا ارائه شد.
- نوع جدیدی از روابط میان قدرتهای بزرگ (برای مدیریت روابط با
آمریکا).
- پیشنهاد ایجاد بانک توسعه زیرساخت آسیایی و بانک بریکس
ارائه این
ابتکارت استراتژیک و فعال کردن دیپلماسی در چهار گوشه جهان نشان میدهد که چینیها
“کنش جهانی” را در دستور کار خود قرار دادهاند، کنشی که برخی در غرب به طعنه از
آن با عنوان “امپریالیسم با ویژگی های چینی” نام می برند. ایران کشوری است که هم
خود و هم منطقه ای که در آن قرار گرفته واجد اهمیت ژئوپولتیک و ژئواکونومیک است.
بنابراین توجه به ایران برای هر قدرتی و از جمله چین اهمیت دارد. از دیگر سو برای
ایران نیز مدیریت روابط با این قدرت در حال ظهور اهمیت روزافزونی می یابد.
۳- چینی
ها از ناحیه روابط با ایران چند دسته منفعت می برند: منافع اقتصادی که به شکل خرید
نفت و یافتن جای پای مستحکمی در بازار و اقتصاد ایران متجلی شده و تلاش می کنند تا
آن را حفظ کنند. استفاده از ایران به عنوان یک اهرم در چانه زنی با آمریکا، اروپا،
اسراییل و شورای همکاری خلیج فارس. همکاری با ایران در حوزههای منافع همپوش مانند
بحران سوریه و مبارزه با تروریسم سلفی. طبیعی است که آنان تلاش دارند تا از
تاثیرات منفی افزایش تدریجی آزادی عمل ایران در صحنه بین المللی بر این منافع
جلوگیری کنند.
۴- چینی
ها در سالهای گذشته و بویژه در زمانهای که تنور تحریم داغ بود همواره این بحث را
مطرح می کردند که راه حل موضوع هسته ای ایران “دیپلماسی” است. اکنون که “نوبت
دیپلماسی” فرا رسیده، چین می تواند فعالتر در این صحنه به ایفای نقش بپردازد،
فعالیتی که تا کنون کمتر مشاهده شده است.
۵- شکی
نیست که چین و روسیه از توانمندی لازم برای تحت فشار قرار دادن کنگره آمریکا
برخوردارند. کنگره آمریکا تلاش می کند تا موضوع هسته ایران را که یک مسئله کلیدی
امنیت بین المللی است، در گروگان سیاست بازی های داخلی این کشور قرار دهد. اگر چین
در این زمینه ابتکار عمل نشان دهد، سرمایهای قابل توجه برای روابط خود با ایران
در آینده خواهد اندوخت. به دیگر سخن، رفتار چین در روند حساس کنونی در موضوع هستهای،
نقش مهمی در شکل دهی به تصویر این کشور نزد نخبگان و مردم ایران در آینده خواهد
داشت. افزون بر این ایفای چنین نقشی می تواند ثبات در منطقه خلیج فارس را که بیش
از ۵۰ درصد نفت وارداتی چین از آن تامین می
شود ،پایدار سازد.
۶- منافع
ملی ایران حکم میکند که بهرهمندی کشور از رابطه با چین افزایش یابد. تقریبا اغلب
سرمایهگذاری هایی که چین در ایران انجام داده دچار مشکلاتی هستند، کالاهای چینی
بدل به معضلی شده اند و… البته تحریم در این میان نقش مهمی
داشته اما توانمندسازی بوروکراسی ملی برای چانه زنی بهتر با چین نیز واجد اهمیت
استراتژیک است.
۷- روابط
ما با چین روز به روز گسترده تر و پیچیده تر می شود. افزون بر این قدرت چین نیز
روزافزون است. برای مدیریت این روابط به گونهای که هرچه بیشتر تامین کننده
منافع ملی باشد، شناخت بی واسطه و مبتنی بر منافع ایران از سیاست و اقتصاد این
کشور و تحکیم اجماع ملی و بوروکراتیک در مواجهه با آن ضرورت دارد. در تصویری کلان
تر، هنگامی روابط با چین به بهترین وجه پیش خواهد رفت که آزادی عمل ایران در صحنه
بینالمللی در بالاترین سطح باشد.
منبع: فرارو