پایگاه خبری تحلیلی فولاد (ایفنا)-اللهداد
سیف، دبیر علمی بخش راهبردی «کنگره ملی اقتصاد مقاومتی» با تأکید بر لزوم فهم درست
از اقتصاد مقاومتی گفت: اقتصاد مقاومتی مورد نیاز ما باید از نظریه بومی مبتنی بر
آرمان های نظام بنا شود.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، اللهداد سیف، دبیر علمی بخش راهبردی «کنگره ملی اقتصاد مقاومتی» با
تأکید بر لزوم فهم درست از اقتصاد مقاومتی جمهوری اسلامی ایران، گفت: اقتصاد
مقاومتی مورد نیاز ما باید از نظریه بومی مبتنی بر ارزشهای اخلاقی و دینی و آرمانهایی
که نظام جمهوری اسلامی ایران بر اساس آنها بنا شده، برخوردار باشد. مشروح
این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
معنا و تلقی شما از اقتصاد مقاومتی چیست؟
برای
تحقق اقتصاد مقاومتی، ابتدا باید تعریف درستی آن داشته باشیم. البته ما سیاستهای
ابلاغ شده اقتصاد مقاومتی را در اختیار داریم ولی به نظر میرسد که تا تعریف صحیح
و به تعبیر مقام معظم رهبری تصویرسازی درستی از اقتصاد مقاومتی صورت
نگیرد، اهمیت سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی روشن نمیشود و حتی ممکن است ما در
پیادهسازی سیاستها دچار نوعی تناقض شویم.
معتقدم
مهمترین و اصلیترین گام، تصویرسازی و به تعبیر دقیق تر مفهومسازی درست از بحث
اقتصاد مقاومتی و آن هم اقتصاد مقاومتی جمهوری اسلامی ایران است. اقتصاد مقاومتی
یعنی اقتصاد پایدار و مقاوم چه در باطن و ذات خود و چه در ظاهر. پایداری باطنی
منوط به استحکام ساخت درونی اقتصاد است و در پی آن، استحکام ظاهری پدید میآید. از
طرف دیگر اقتصاد جمهوری اسلامی ایران دقیقا در تعامل و ارتباط متقابل با بقیه
اجزای نظام قابل تعریف است. این نظام بر دو پایه اساسی جمهوریت و اسلامیت و به
تعبیر دیگر مردم و اسلام استوار است. بنابراین اقتصاد جمهوری اسلامی ایران هم از
این دو اصل منشا میگیرد؛ یعنی اولا اقتصادی مردمی و ثانیا نشأت گرفته از ارزشهای
اسلامی. بر همین اساس اگر بخواهیم پایداری درونی اقتصاد مقاومتی
جمهوری اسلامی ایران را تعریف کنیم در ابعادی مثل سلامت اقتصادی، امنیت و ثبات
اقتصادی و عدالت اقتصادی در کنار رشد اقتصادی که لازمه هر اقتصادی است باید آن را
جستوجو کنیم.
در واقع پایداری و مقاومت اقتصاد ما وابسته به مؤلفههای سلامت،
ثبات و عدالت است؟
بله، ما
باید از طریق سه محور و مؤلفه سلامت، امنیت و عدالت اقتصادی به دنبال ایجاد شرایط
پایداری درونی اقتصاد باشیم. همچنان که شرط پایداری درونی هر موجودی سلامتی است،
شرط پایداری اقتصاد هم سلامتی است. روابط اقتصادی و سازوکارهای حاکم بر اقتصاد
باید به گونهای باشد که امکان تولید مناسبات ناسالم را از بین ببرد و به عبارتی
ما به لحاظ درونی نباید شاهد مشکلی به نام مفاسد اقتصادی و زد و بندهای اقتصادی
باشیم. این پدیده میتواند فرصتهای اقتصادی را در درون خود مضمحل کند.
اجزاء یک
سیستم وقتی میتوانند از کلیت آن سیستم حمایت کنند که فضای کلی حاکم بر آنها از یک
ثبات و امنیت مناسب برخوردار باشد.دومین محوری که به اقتصاد، پایداری درونی میبخشد
امنیت و ثبات اقتصادی است. در واقع عناصر اقتصادی، چه مصرف کننده و چه تولیدکننده
و چه حتی دولت و بخش های عمومی، باید در جامعه احساس امنیت و ثبات کنند تا
بتوانند برای آینده خود برنامهریزی کرده و بر اساس آن برنامهریزی بتوانند تصمیمات
اقتصادی بگیرند.
سومین
مؤلفه و شاید مهمترین بحث در زمینه پایداری درونی نظام اقتصاد اسلامی، عدالت است.
عدالت از نظر ما در واقع بن مایه و عمود اصلی خیمه نظام اسلامی است و هدف اصلی
نظام اسلامی نیز برپایی عدالت است. اقتصاد نظام اسلامی و اقتصاد جمهوری اسلامی ایران
نیز اگر بخواهد از پایداری و مقاومت درونی بهرهمند شود حتما باید عدالت اقتصادی-
به مفهوم و معنایی که در اسلام از آن سراغ داریم- در آن تحقق پیدا کند.
از نظر شما آیا اقتصاد مقاومتی علاوه بر این موارد الزامات دیگری
نیز دارد؟
سه
موردی که بیان شد، سه ضلع یک منشور هستند که هویت بخش نظام اقتصادی اسلام و نظام
اقتصاد مقاومتی جمهوری اسلامی ایران است. این موارد که میتوانند هم به عنوان هدف،
هم راهبرد و هم تعیین کننده سیاستها مطرح باشند، باید در کنار ایجاد شرایط برای
رشد اقتصادی قرار بگیرند. در واقع با تأمین آن سه مورد، تازه شرایط برای رشد
اقتصادی سالم و پویا و پایدار فراهم میشود؛ بنابراین در مراحل بعد باید در سایه
این اصول دست به تدوین الگوها و سیاستها در حوزه اقتصاد زد.
توصیفات شما به عبارتی تبیینی برای درون زایی یک اقتصاد هم بود،
حال سؤال این است که در حالی که در دنیای کنونی هیچ اقتصادی نمیتواند محصور در
درون خود باشد، برون گرایی و تعامل این اقتصاد با دیگر اقتصادها چگونه تأمین میشود
و در گرو چه شرایطی است؟
همچنان که
شما اشاره کردید هیچ اقتصادی نمیتواند درون یک برکه به حیات خود ادامه دهد، بلکه
اقتصادها در درون اقیانوس اقتصاد جهانی زندگی میکنند که امواج و تلاطم های آن
متوجه هر کشتیای که در این اقیانوس حرکت میکند، خواهد بود. بر همین اساس هر
اقتصادی که میخواهد با اقتصاد جهانی تعامل داشته باشد و در معرض تلاطمهای آن
قرار بگیرد، باید از یک سو شرایط پایداری و مقاومت در برابر امواج آن را در نظر
داشته باشد و از سوی دیگر الگوی رشد خود را هم در تعامل با سایر اقتصادها تعریف
کند. این بخش دوم همان برون گرایی است. به عبارتی شما نباید الگوی رشدی را که
تعریف می کنید فقط بر اساس رشد داخلی استوار باشد، بلکه بایستی منابع و ظرفیت های
داخلی با فرصتهای بیرونی پیوند زده شود و در پیوندی زنده، پویا، ارگانیک و
دینامیک ضمن هم افزایی قابلیتهای درونی و فرصتهای بیرونی، رشد پایدار نظام
اقتصادی را تأمین کند.
در مورد
این مسئله ما باید به این نکته توجه کنیم که هیچ اقتصادی نمیتواند منفک و جدا از
دنیا به حیات خود ادامه بدهد. اکنون دیگر مرزهای گذشته وجود ندارد و اصلاً دیگر
قابل تعریف شدن هم نیست. انقلاب اطلاعات و ارتباطات و شرایط جهانی شدن در واقع
سرنوشت مشترکی را برای کشورهای جهان رقم زده است و ما در این فضای جهانی تنفس و
زندگی میکنیم.
اساساً هم
قرار نیست که ما خود را در داخل یک مرز خودساخته محدود کنیم و تعامل را کنار
بگذاریم؛ چرا که آرمان ما در تعامل با دیگران تعریف میشود و نظام اسلامی قرار
نیست که در خود خلاصه شود و خارج از فضای تعامل زندگی کند؛ بلکه به دلیل آرمانهایی
که دارد، اقتضاء میکند که رسالتی جهانی داشته باشد.
اقتصاد پایدار طبعا مقصود و مطلوب هر کشور و نظام اقتصادی است.
حال اقتصاد پایداری که ما از آن تحت عنوان اقتصاد مقاومتی جمهوری اسلامی ایران یاد
می کنیم چه تفاوتی با الگوی مطلوب سایر اقتصادها دارد؟
پایداری،
تابآوری و مقاوم بودن اقتصاد یا هر اصطلاح دیگر از نظر من در سه سطح قابل تعریف
است. یک سطح عمومی است که برای همه کشورها و از جمله ما هم مطرح است. ما به عنوان
کشوری که در تعامل زندگی میکنیم و تغییرات و رویدادها و مخاطرات محیطی و بحرانهایی
که در اقتصادهای دیگر وجود دارد بر ما اثر میگذارد، باید همچون سایر کشورها
قابلیتهای تاب آوری در برابر این تغییرات و این امواج را داشته باشیم. در این جهت
و در این سطح ما فرقی با سایر کشورها نداریم. در این رابطه مجمع جهانی اقتصاد هم
شاخصهایی را تعیین کرده است که بر اساس آن مقاومپذیری کشورها تعیین میشود. این
شاخصها، شاخصهایی است که به کارایی خردهسیستمها و نظامهای اقتصادی بر می گردد
و مواردی از قبیل کارآمدی بازارها و خاصیت شوک پذیری و ترمیم پذیری آنها در مقابل
تکانهها و شوکهای محیطی را شامل میشوند.
دومین سطح
از مقاوم بودن اقتصادی که به طور خاص تر به ما مربوط میشود این است که ما در زمره
کشورهای نفتی تعریف می شویم و صاحب ذخایر نفت هستیم. خصوصیت ویژهای که این کشورها دارند
این است که بخش عمدهای از درآمد این کشورها از محل فروش منابع نفتی تأمین می شود.
خب ما برای رسیدن به آرمان خروج از وابستگی به این درآمد نیاز به زمان داریم، اما
آن چه در حال حاضر از این جهت در اولویت قرار دارد این است که مکانیسمی داشته
باشیم که اقتصاد ما را در مقابل تغییرات و تکانه هایی که در بازار جهانی نفت
اتفاق میافتد و قیمت آن را تحت تأثیر قرار می دهد، مقاوم کند. در اینجا قوانین ما
صندوق ذخیره ارزی را در نظر گرفته اند که به عنوان یک سرمایه ملی قرار است در
اقتصاد، شوکپذیری ایجاد کند و موج گیر باشد و در شرایطی که ما درآمد ارزی بیشتری
داریم اضافه این درآمد به آن صندوق واریز و برای شرایطی که این درآمد با کسری
مواجه است، ذخیره می شود. با این صندوق ما می توانیم تاثیر تکانههای نفتی را که
تحقیقات نشان داده منجر به تضعیف رشد در اقتصادهای نفتی می شود، کاهش دهیم.
اما مقاوم
سازی اقتصاد یک سطح هم دارد که به طور ویژه برای ما تعریف می شود. آن چه این سطح
سوم را ضروری میسازد این است که ما به عنوان کشوری برخوردار از آرمانهایی در
تعارض با خواست نظام سلطه در جهان، از ابتدای پیروزی انقلاب تاکنون و تا جایی که
پیش بینی می کنیم در آینده در معرض مخاطرات و تهدیدات قدرتهای سلطه گر جهانی
هستیم. این ویژگی خاص موجب میشود که غیر از تکانههای عمومی که متوجه درآمد اصلی
ما یعنی نفت می شود، تکانههایی برای اقتصاد ما ایجاد شود که ناشی از تهدیدات و
مخاطرات قدرت های سلطه گر است. نمونههای بارز و روشن این مورد تحریمهای فراگیری
است که برای ما اتفاق افتاده است.
سطح سوم چگونه در مرحله عملیاتی مقاوم سازی اقتصادی، ما را از
سایر کشورها متفاوت میکند؟
تفاوت
اساسیای که این سطح سوم برای ما تعریف میکند این است که ما نیاز داریم به سطحی
از خوداتکایی استراتژیک برسیم. سایر کشورها ممکن است هیچ گاه نیاز نداشته باشند که
مثلاً در کالاهای اساسی خوداتکایی استراتژیک را تعریف کنند؛ چراکه ممکن است با
تکانههایی در قیمت کالاهای اساسی خود دچار مشکل شوند، اما این کالای اساسی به هر
ترتیب به راحتی از بازار جهانی برای آن ها قابل تأمین است و فقط میتواند منجر به
افزایش هزینه برای آنها باشد.
این مسئله
اما برای ما کاملاً متفاوت است. نظام سلطه به راحتی میتواند امنیت کالاهای اساسی
ما را در معرض خطر قرار دهد. این مشکلی است که ما بسیار با آن مواجه هستیم. برای
مثال اگر ما در صنایع دارویی برخی کالاها را که به طور خاص به آنها نیاز داریم،
دریافت نکنیم، ممکن است کل صنعت دارویی ما مختل شود و شهروندان با مخاطرات جانی
مواجه شوند. بنابراین در این بعد ما با خطراتی جدی مواجهیم که ما را به سوی
خوداتکایی استراتژیک در کالاهای اساسی سوق میدهد.
در پایان اگر نکتهای در مورد اقتصاد مقاومتی هست که به طور خاص
مورد تأکید شما باشد، بیان بفرمایید!
نکته مهمی
که من بر آن تأکید دارم لزوم فهم درست از اقتصاد مقاومتی جمهوری اسلامی ایران است.
در وهله اول اندیشمندان ما باید اعتقاد پیدا کنند که ما به اقتصاد مقاومتی نیاز
داریم و در وهله بعدی اقتصاد مقاومتی مورد نیاز ما باید از نظریه بومی مبتنی بر
ارزشهای اخلاقی و دینی و آرمانهایی که نظام جمهوری اسلامی ایران بر اساس آنها
بنا شده، برخوردار باشد. آن چه در اینجا قابل توجه است و دو رویکرد متفاوت را
ایجاد میکند این است که ما تعارض ایجاد شدهای که موجب پدید آمدن مبحث اقتصاد
مقاومتی شده را یک تعارض موقت یا یک تعارض ذاتی بدانیم. اگر شما فکر کنید که تعارض
ایجاد شده از طریق مذاکره قابل حل و فصل است، در این شرایط شما حداکثر کاری که
ممکن است انجام دهید، این است که تا حل آن تعارض تصمیماتی اقتضائی و مقطعی بگیرید
که از نظر شما اسم آن اقتصاد مقاومتی است. در این صورت وقتی که تعارض برطرف شد و
یا شما پیش بینی می کنید که بر طرف بشود دیگر نیازی به انجام اقدامی اضافه تر
نخواهد بود.
دیدگاه
دوم که ما به آن اعتقاد داریم این است که نظام جمهوری اسلامی ایران به دلیل آرمان
گرا بودن و تضاد آن آرمانها با خواست نظام سلطه در معرض یک تعارض دائمی است. بر
اساس این نگاه ما باید بنیانهای نظام را مقاوم سازی کنیم و نه این که با سیاست
های اقتضایی و مقطعی بخواهیم با چالش های مقطعی ناشی از تعارض مواجه شویم. سیاست
های مقطعی در واقع جز هزینه برای ما چیزی در بر ندارد و همیشه آن نقاط آسیب باقی
خواهد ماند و همیشه همان نقاط آسیب بهانه ای برای تعرض دشمن خواهد بود.
اتفاقا
اگر ما به صورت اساسی فکر کنیم و اقتصاد را از بنیان مقاوم سازی کنیم، خود این
مقاوم سازی باعث کند شدن حربه دشمن و خلع سلاح شدن او می شود و حتی در شرایطی که
دشمن دیگر از این سلاح استفاده نکند به تعبیری که نظامیها دارند نوعی بازدارندگی
در مقابل تعارض و خصومتی که نظام سلطه می تواند با ما داشته باشد، ایجاد خواهد شد.
در
مجموع آنچه که برای ما لازم است ایجاد شرایط بازدارندگی از طریق مقاوم سازی بنیان
های اقتصاد نظام اسلامی است و ما بر همین معنا از اقتصاد مقاومتی تأکید داریم و
امیدواریم که مسئولان این معنا را دنبال کنند و به میزانی که فرصت و توانایی دارند
در این جهت حرکت کنند.
منبع:
تسنیم