پایگاه خبری تحلیلی
فولاد (ایفنا)- به گزارش دیپلماسی ایرانی به نقل از نیویورک پست، ما با سه
مرده زنده شده از قبرهای تاریخ روبرو هستیم؛ امپراتوری پارس که اصالتش به 26 قرن
پیش باز می گردد؛ خلافت عربی که تقریبا 1400 سال پیش تاسیس شده
است؛ و امپراتوری روسی که در دورانی بین هنری هشتم و الیزابت اول متولد شده است.
تماشای
باز شدن گورهای دسته جمعی و آماده شدن ارواح برای انتقام گرفتن باید همه ما را
مرعوب کند. اما ما حتی به این موضوع توجه هم نکرده ایم. خون های زیادی که در این
مسیر به زمین ریخته شده امید زندگی ابدی را برای امپراطوری های کهن که همه ما فکر
می کردیم مرده و مدفون شده اند به ارمغان آورده است.
برق
سرتیتر حوادث ما را نابینا کرده و از این رو نتوانستیم جرقه های استراتژیک دوران
خود را ببینیم: فروپاشی تفکر برانگیز امپراطوری های اروپا که با انحلال اتحاد
جماهیر شوروی به اوج خود رسید؛ و حالا در میان هرج و مرج و کوته فکری های فعلی،
اعتقاد برخی از کشورهایی که زمانی قدرتمند بودند به این موضوع که می توانند
امپراطوری های سقوط کرده خود را احیا کنند.
تاریخ در
برابر ناآگاهان کینه توز است و ما از لحاظ تاریخی نا آگاه هستیم.
تلاش ترک
ها برای استقرار امپراطوری نئو عثمانی شکست خورد. (هیچ کدام از همسایه های ترکیه
خواستار بازگشت ترک ها نبودند.) اما سه امپراطوری دیگر حداقل یکی از پاهای خود را
از مقبره شان بیرون گذاشته اند: امپراطوری پارس، خلافت اعراب و امپراطوری روسی.
هیچ کدام
آنها برای ما مناسب نیستند.
امپراتوری
پارس
ایران در
حال گذاشتن خشت ها یکی بر روی دیگری است. ایرانی ها امروز با میراث پارسی خود
مطمئنا در راه ارتش 2500 سال پیش خشایار شاه قدم می گذراند. رئیس جمهور ما بدون
توجه به میراثی که بر جای می گذارد به دنبال توافق با آنها بر سر برنامه هسته ای
ایران است و مهم نیست که این توافق تا چه حد اسفناک است و این در حالی است که چشم
های خود را بر روی فعالیت های ایران در سراسر خاورمیانه بسته است. اوباما حتی در
سخنرانی سالیانه اخیر خود از ایران در برابر کنگره و تحریم های بیشتر دفاع کرد.
این که
ایران به دنبال تسلیحات هسته ای است مهم است. این قابلیت یک توانایی اخلالگر
استراتژیک است. اما این تنها یک وجه از طرح عظیم ایران است و این که یک توافق بد
بدتر از عدم توافق است. ایران تا به امروز هیچ چیزی را رها نکرده و این در حالی
است که ما به نظام این کشور زمان داده ایم، تحریم ها را لغو کرده ایم و تقریبا 12
میلیارد دلار از دارایی های بلوکه شده آنها را در اختیارشان گذاشته ایم.
و پارس
های امروزی در حالی که مشغول مذاکره اند چه می کنند؟ ایران هژمونی خود را در غرب
افغانستان برقرار کرده است. عراق به دولت فرمانبرداری برای ایران تبدیل شده و
دیدگاه ساده انگارانه "عدم حضور نیروی نظامی" رئیس جمهور ما در عراق
باعث شده است که حملات هوایی امریکا به سود اهداف ایران در مبارزه با داعش باشد.
در صورتی
که خلافت [داعش] عقب نشینی کند ایران مناطق پس گرفته شده را در کنترل خواهد گرفت.
و نه تنها در عراق بلکه سوریه هم مدت هاست که به دولتی فرمانبردار از ایران تبدیل
شده است. و اکنون سوریه همانند رعیت ایران است. در صورتی که نظام اسد از این حوادث
جان سالم به در ببرد – که احتمالا همین طور خواهد شد - سوریه نیز سهم خود را برای
احیای امپراتوری پارس پرداخت خواهد کرد.
ایران
همچنین از طریق حزب الله بر صحنه سیاسی لبنان تسلط دارد. خودداری ما برای تسلیح
مستقیم کردها تنها متحدان ما در بحبوحه هرج و مرج داعش را به بازوان ایران برای
محافظت از خودش تبدیل کرده است.
هچنین
حوثی های شیعه مورد حمایت ایران، دولت حامی امریکای یمن را سرنگون کردند. و این در
حالی است که یمن با پادشاهی عربستان سعودی، متحد ما که در میان انبوهی از بحران
های منطقه ای درگیر انتقال رهبری و قدرت شده هم مرز است. سعودی ها ممکن است مجبور
به دخالت در یمن شوند. اما خاندان حاکم از این بیمناک هستند که ارتش مسلح گرانقیمت
آنها نمایشی نا امید کننده داشته باشد.
ایران
همچنین شیعیان بحرین را نیز فراموش نکرده است.
حتی در
صورتی که همه خطرات بالقوه ای را که ایران برای اسرائیل دارد فراموش کنیم، نفس
مالکیت توانایی هسته ای توسط ایران، این کشور را به هژمون خلیج فارس و نفت آن
تبدیل خواهد کرد.
قدرت
تاریخ و میراث آن قابل توجه است. اولین امپراطوری پارس قرن ششم پیش از میلاد مسیح
متولد شد. این همان امپراطوری بود که ارتش بزرگی را به سوی یونان فرستاد. ما تاریخ
را از منظر یونانی آن و از طریق فیلم های کارتونی مانند 300 دیده ایم اما آن
امپراطوری پارس که علیه آن هجمه ایجاد شد نقطه عطف تمدن بود؛ فرهنگ آنها غنی و
اصیل بود. حتی اسکندر هم مبهوت "سبک زندگی" پارس ها شده بود و تنها
پیدایش اسلام در هزاره بعد بود که منجر به نزول پارس ها شد.
امپراطوری
های دیگر مانند هیتی ها، آشوری ها و بابلی ها ناپدید شدند اما زبان و فرهنگ پارسی
فاتحان را شکست داد و غرور پارسی هنوز قدرتمند و با دوام است. زمانی که امریکایی
ها از کمپین های بمباران سریع صحبت می کنند یا ادعا می کنند نیمی از مردم ایران از
ما پشتیبانی می کنند؛ در توهم هستند. برخلاف تفرقه ابدی میان اعراب، پارس ها هویت
ملی متحدی دارند که اسلام شیعی آن را تقویت کرده است. ایران در حال حاضر هم دشمنی
توانمند است. امپراطوری احیا شده پارس که هسته ای هم هست دنیا را تکان خواهد داد.
خلافت
اعراب
احتمالا
باید برداشت های ناصحیح زیادی درباره "عصر بزرگ" خلافت اعراب نسبت به
دیگر امپراطوری کهن وجود داشته باشد. اولا جنگ های صلیبی آن را از بین نبرد. خلافت
اعراب توسط مغول ها درهم شکسته شد. سلجوقیان و به خصوص ترک های عثمانی امپراطوری
خود را روی این ویرانه ها بنا کردند و سلطان عثمانی را خلیفه جدید نامیدند.
اعراب
برخلاف پارس ها که تمدن خود را ساخته بودند از فرهنگی بدوی برخاسته بودند که
مشابهت سازی هایی از آموزه های مبهم مسیحی و یهودی در آن وجود داشت. آموزش و هنر
آن ها بر دانشمندان یونانی زبان، پرشکان و فلاسفه یهودی و هنرمندان و معماران
پارسی متکی بود. خلافت اعراب چینی بند زده ای بود که به زور شمشیر به هم متصل
مانده بود. زمانی که اقتدار نظامی آنها از هم فروپاشید چیزی جز عقب نشینی به مذهب
و تن آسایی فرهنگی باقی نماند.
"هویت
عربی" قصه ای است که از لیبیایی های قبیله نشین و مصری ها و سودانی ها و
سوریان شهرنشین تا فرهنگ مدیترانه ای لبنان و بربریسم یمن را در بر دارد. تلاش های
دوران جنگ سرد برای دستیابی به اتحاد از طریق ملی گرایی پان عربی به دلیل اختلافات
به جایی نرسید. اسلام بحث دیگری است. خواست افراطیون سنی برای احیای خلافت با
قدرتی به مراتب بیشتر از زبان مشترک توانست تاثیرگذار باشد.
همه با
دولت اسلامی [داعش] یا جانشینان متعصب ساز آن و حفظ یک خلافت وسیع مخالف هستند.
افراطیون دره مرگ ایجاد کرده اند. تلاش برای احیای خلافت در حالی که برخورد قدیمی
امپراطوری های عرب و پارس تجدید می شوند جهان عرب را از هم گسسته است. این جنگی
مربوط به قرن هفتم است که اکنون و در قرن بیست و یکم بازپخش می شود.
سزار همه
روس ها
در سال
های خوب دهه 1990 برخی از ما که درباره روسیه مطالعه می کردیم تلاش داشتیم تا به
واشنگتن بفهمانیم که در حالی که دولت ها تغییر می کنند، روس ها روس باقی می مانند
همان طور که پارس ها پارس و عرب ها عرب باقی ماندند. کسی نمی خواست به این واقعیت
گوش بدهد. روسیه در زمان کلینتون امید بزرگی بود.
به دنیای
واقعیت خوش آمدید. ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه سزاری است که اراده آهنین
پیشینیان خود مانند پتر کبیر و ایوان مخوف را در چنته دارد. ایوان امپراتوری روسیه
را با تصرف سیبری و فتح خانات مسلمانان آغاز کرد. وی همچنین پایه گذار سنت پلیس
مخفی روسیه نیز بود.
پوتین خود
را در قامت وارث چنین سزارهای قدرتمندی می بیند. وی درکی شخصی از تاریخ و سرنوشت
دارد. بحران اقتصادی اخیر تنها کمی برنامه وی را کند کرده است: احتمالا در حالی که
در حال خواندن این مقاله هستید عناصر وی مناطق بیشتری را در شرق اوکراین تصرف کرده
اند. ماه گذشته بود که اوباما ادعا کرد که سیاست های وی پوتین را متوقف کرده است
اما پوتین مدت ها پس از این که اوباما کاخ سفید را ترک کند هم بر مسکو حکومت خواهد
کرد.
پوتین به
دنبال بازسازی امپراطوری روسیه و نه امپراطوری جماهیر شوروی است. در حالی که ما در
چرخه انتخابات مانده ایم وی به دهه های آینده فکر می کند. پوتین برای آن خواهد
جنگید.
ما با سه
مرده زنده شده از قبرهای تاریخ روبرو هستیم؛ امپراطوری پارس که اصالتش به 26 قرن
پیش باز می گردد؛ خلافت عربی که تقریبا 1400 سال پیش تاسیس شده است؛ و امپراطوری
روسی که در دورانی بین هنری هشتم و الیزابت اول متولد شده است. هر سه اینها تصویر
آینده و امنیت و حتی بقای دراز مدت ما را تهدید می کنند به خصوص وقتی بحث سلاح
هسته ای در بین باشد. و ما هیچ توجهی به آنها نداریم.
منبع: نیویورک پست