پایگاه خبری تحلیلی
فولاد (ایفنا)-اگر دولت
به جای بحث هدفمندی یارانهها، مسئله اصلی ایران که اصلاح نظام مالیاتی بود را
انجام میداد شرایط بسیار فرق میکرد و موفقیتهای اقتصاد ایران بیش از حالا بود.
اگر نتوانیم روزگاری حتی یک قطره نفت هم
بفروشیم چه خواهد شد؟ آیا این احتمال بدبینانه ممکن است روزگاری رنگ واقعیت
به خود بگیرد؟ اقتصاد ایران در آن شرایط با چه بحرانهایی مواجه خواهد شد؟ اکنون
بازار جهانی نفت در سراشیبی سقوط قرار گرفته، نفت 100 دلاری ایران حالا دیگر در
بازارهای جهانی با رقمی حدود 40 دلار به فروش میرسد و به گواه کارشناسان اقتصادی
هر لیتر آب معدنی هم، هم اکنون گرانتر از نفت است!
دکتر
احمد میدری اقتصاددان و معاون علی ربیعی وزیر کار در کتاب ایران بدون نفت به هشت
سوال اساسی درباره اقتصاد ایران و مشکلات احتمالی کاهش و یا قطع ناگهانی صادرات
نفت ایران به صورت مفصل پاسخ داده است. "ایران بدون نفت و بایسته های اقتصاد
مقاومتی" کتابی است که در 500 صفحه به همت مهدی مهرپور گردآوری و تدوین شده
است و مطالعات 60 اقتصاددان را درباره هشت سوال اساسی درباره اقتصاد ایران جمع
آوری کرده است.
دکتر
احمد میدری هم اکنون معاون وزیرکار و رفاه اجتماعی است. وی لیسانس اقتصاد نظری،
فوق لیسانس توسعه و برنامه ریزی اقتصادی و دکترای تخصصی اقتصاد از دانشگاه
تهران است.عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه شهید چمران اهواز، مشاور
قائم مقام وزیر اقتصاد در سالهای84-83 و نماینده مردم در مجلس ششم بوده است. میدری
در دولت یازدهم نیز با حکم علی ربیعی به معاونت وزارت کار رسید و از مهرماه 92
تاکنون عهده دار این مسولیت بوده است. از وی کتاب حکمرانی خوب و ترجمه کتاب
"اقتصاد ایران در عصر جمهوری اسلامی " به چاپ رسیده است.
خلاصه گفتگوی این استاد دانشگاه از نظرتان میگذرد:
1-فرض
کنید از ابتدای سال ۹۴ کشور با محدودیتهای خارجی شدیدتری مواجه شود و حتی نتواند یک
بشکه نفت در روز بفروشد. در چنین شرایطی، اقتصاد ایران با چه چالشهایی مواجه میشود
و در این مدت دولت چه اقداماتی باید انجام دهد تا این چالشها را به حداقل برساند؟
*...... شاید
بتوانیم در سیستم مالیاتی تغییراتی دهیم و آن را جایگزین درآمدهای نفتی کنیم تا از
طریق آن کسری بودجه دولت کنترل شود، اما برای داشتن تعادل اقتصادی به درآمدهای
ارزی هم احتیاج داریم، یعنی مالیات نمیتواند جایگزین نفت شود.
*ما
باید حتماً کالاهای قابل تجارت داشته باشیم و بتوانیم آن را صادر کنیم و صادرات
است که میتواند جایگزین درآمدهای نفتی شود.
*اگر
صادرات نفت سقوط شدید پیدا کند، ما با کسری بودجه شدید روبهرو خواهیم شد و از
آنجا که درآمد نخواهیم داشت، رکود تورمی در اقتصاد تشدید و تورم ایجاد میشود. پس
راه برونرفت از این مشکل این است که بتوانیم صادرات داشته باشیم و آن را جایگزین
درآمدهای نفتی کنیم.
*اما
شاید یکی از سوالات این باشد ممکن است چنین شود؟ مسلماً
در کوتاهمدت چنین نمیشود. ولی پتانسیلهای صادراتی بسیاری در کشور وجود دارد که
شاید این فشارهای اقتصادی باعث شود که موانع را برداریم تا صادرات ما اعم از
محورهای ترانزیت کشور، صادرات برق و کالاهایی که به طور سنتی داشتیم، افزایش پیدا
کند و همچنین میتوانیم از پتانسیلهای جغرافیایی هم استفاده کنیم. مرحوم "منوچهر فرهنگ" که استاد
اقتصاد بودند، میگفتند ایران تنها با همین موقعیت جغرافیایی خود که همان محور
ترانزیت است، میتواند یک کشور ثروتمند باشد. یعنی این موقعیت خاص جغرافیایی میتواند
در اقتصاد ما منبع درآمد خوبی باشد.
2-راهکارهای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت
برای عملیاتی شدن اقتصاد بدون نفت چیست و به نظر شما، آیا اصلا ایده اقتصاد بدون
نفت برای اقتصاد نفتی مانند ایران امکانپذیر است؟
*بستگی
به شرایط دیگر دارد؛ مثل اینکه سیستم مدیریتی کشور چگونه بخواهد عمل کند یا سرعت
کار چگونه باشد. به هر حال در مقاطع مختلف، درآمد نفتی زیادی به دست نمیآوردیم و
دورانهای خوبی هم داشتیم که بدون نفت، کشور رشد اقتصادی خوبی داشت اما در این
شرایط خاص، این راهکار بستگی به عملکرد مدیران دارد.
*اقتصاد
پررونقِ بدون نفت، امری رایج در جهان است و ایران نیز میتواند مانند بسیاری از
کشورهای جهان بدون نفت به رونق دست یابد. کشورهای بدون نفت مثل چین به اندازه
صادرات ما، واردات نفت دارند و خوب هم کار میکنند.
*ولی
همانطور که گفتم در فرض، همه این اتفاقات شدنی است و بستگی به شیوه مدیریت ما
دارد. برخی اوقات بحرانهای اقتصادی کشورها باعث چرخش در نظام اقتصادی میشود، مثل
بحران 1929 که نظام اقتصادی جهان را دگرگون کرد.
*اگر
درآمدهای نفتی ما کاهش پیدا کند، دولت باید در مورد نظام مالیاتی تجدید نظر و نظم
مالی و پولی را در کشور برقرار کند. همچنین باید موانع
اداری را بردارد تا یک تغییر اساسی در سیستم رخ دهد. سیستم مالیاتی ما به
شدت نیاز به تغییر دارد و منابعی که به بخشهای مختلف غیرمولد سوق داده میشود،
باید تغییر پیدا کند. اتلاف منابع در سیستم بودجهریزی ما به شدت زیاد است و دولت
باید آن را اصلاح کند.
3-طبق
ادعای مسئولان، سهم نفت در بودجهی سالانه، تقریباً هر سال نسبت به سال قبل، کمتر
شده است، هرچند واقعیت چیز دیگری میگوید و اقتصاد ایران طبق مشاهدات عینی نسبت به
گذشته نفتی تر شده است. به نظر شما دلایل عمدهی نفتی شدن بودجهی کشور در سالهای
گذشته چه بوده ؟چه اقداماتی باید از سوی دولتها در این مورد صورت میگرفت که
نگرفت؟ با توجه به تلاشهای گستردهی دولتهای پس از جنگ،چرا هیچ دولتی بدون اتکاء
به منابع نفتی نتوانست اقتصاد را مدیریت کند؟
*از
آنجا که ما برای کنترل مخارج، سازوکار درستی تعریف نکردهایم به محض اینکه
درآمدهای نفتی افزایش پیدا میکند با شتاب بیشتری مخارج را هم افزایش میدهیم؛
بنابراین منابع نفتی به وجود آمده، ذخیره نمیشود که بتوانیم سهم نفت را کاهش دهیم. به نظر من
در میان دولتها دولت آقای خاتمی موفقتر از بقیهی دولتها بود، زیرا در زمان
آقای خاتمی نهادهای تصمیمگیر یکپارچگی نداشتند، و بالانس قدرت سیاسی مانع از
مصرف بیرویه درآمدهای نفتی میشد و منابع به سرعت مصرف نمیشد. در سه سال آخر
دوران آقای خاتمی درآمدهای نفتی افزایش پیدا کرد و شورای نگهبان اجازه نداد که
مجلس مخارج را افزایش دهد.
نکته
مهم دیگری که از بروز مخارج اضافی جلوگیری میکرد، این بود که اگر دولت میخواست
دست به واردات بیرویه بزند، صداوسیما و روزنامهها چنان واکنش نشان میدادند که
دولت و دستگاههای اجرایی نمیتوانستند این کار را انجام دهند. در زمان آقای خاتمی نهادهای مختلف اجازه ندادند که خودرو به
کشور وارد شود، ولی در دوره آقای احمدینژاد به سرعت، خودرو، گوشیهای تلفن همراه
و حتی محصولات کشاورزی خارجی وارد کشور شد. مثلاً
وقتی قرار شد در زمان آقای خاتمی برنج وارد کشور شود، نمایندگان و انجمنهای
کشاورزی اجازه ندادند، ولی یکپارچگی ساختار تصمیمگیری و هماهنگی شورای نگهبان با
دولت و مجلس در هشت سال مدیریت آقای احمدی نژاد ( به محض افزایش درآمد نفت )
باعث
شد که میزان واردات در کشور افزایش پیدا کند و سهم نفت هم بالا رود.
پس عامل تعیینکننده برای حفظ درآمدهای نفتی و خروج ما از مشکلات
ناشی از اقتصاد نفتی، این است که نهادهای تصمیمگیر کشور، استقلال اداری خود را
حفظ کنند و به بهانه همراهی با دولت با مخارج نفتی بیشتر موافقت نکنند.
4-کشورهایی
مانندکرهی جنوبی، ژاپن، چین و حتی نروژ (که از منابع نفتی برخوردار است) چگونه توانستهاند، بدون نفت
به اقتصادهای برتر دنیا تبدیل شوند و چرا ایران نتوانسته حتی با وجود بهره مندی از
منابع درآمدی نفتی به چنین جایگاهی دست پیدا کند؟
*این
یک واقعیت است که توسعه ربطی به منابع طبیعی ندارد. به تفاوت آمریکای شمالی و
آمریکای لاتین توجه کنید؛ از آنجا که قبل از انگلیسیها، اسپانیاییها قاره
آمریکا را پیدا کرده بودند، بخشی از قاره آمریکا متعلق به انگلیس شد که نسبت به
آمریکای مرکزی و آمریکای لاتین از منابع طبیعی کمتری برخوردار بود. ولی در آمریکای
شمالی نهادهای تصمیمگیریای به وجود آمدند که باعث توسعه شدند. نفت در توسعه،
بیشتر شبیه یک ترمز است؛ به این علت که دولت را متعهد به پاسخگویی به مردم نکرده
و عدم کارآیی ایجاد میکند.
ما
دو مسیر برای توسعه داریم؛ یا باید مثل انگلستان مسیری مبتنی بر قدرت مهارشده
سیاسی و حاکمیت قانون داشته باشیم یا مسیر کشورهایی را انتخاب کنیم که دارای قدرت
مرکزی بودند، اما انتخاب شخصی حاکم آنها ساختارهایی را طراحی کرده که منجر به
توسعه شدهاند، مثل آلمان، ژاپن، کره یا چین که شما مثال زدید.
5- آیا میتوان ایران را با درآمدهای
مالیاتی اداره کرد؟ این رخ داد چند سال زمان میبرد؟ چگونه میتوان سهم مالیات را
در بودجه سالیانه افزایش داد؟ آیا اساساً این امر در شرایط کنونی امکانپذیر است؟
مقدمات و زیرساختهای آن چیست؟
*اصلاحات
نظام مالیاتی زیاد است. اگر مسئله مالیاتها تغییر پیدا کند و مردم، نظام، دولت و
قوه قضاییه، همه بپذیرند که این سیستم باید تغییر پیدا کند، ظرفیت بسیاری برای
گرفتن مالیات به وجود میآید. هر سیاستی اثرات توزیعی خاص خود را دارد. یعنی اگر
بخواهیم سیستم مالیاتی را درست کنیم، کارمندان دولت باید تغییر رویه دهند و ارتباط
سیستم مالیاتی با قوه قضاییه و حتی با پست کشور باید عوض شود. در هر دستگاه یا هر
شهرستان موانع یا مقاومتهایی وجود دارد که نمیخواهند مالیات دهند.
مثلاً
فرماندار هر شهرستان موافق نیست که از مردم مالیات بیشتری گرفته شود، زیرا معتقد
است که افزایش مالیات باعث میشود صنعت از شهر بیرون رود. نمایندگان مجلس میگویند
معافیت بیشتری دهید و استانداران و وزرا نیز معمولاً میگویند مالیات نگیرید و فقط
سازمان مالیاتی است که اصرار بر گرفتن مالیات دارد. اگر در این مدت به جای بحث هدفمندی یارانهها، مسئله اصلی
ایران اصلاح نظام مالیاتی بود، شرایط بسیار فرق میکرد و موفقیتهای اقتصاد ایران
بسیار بیش از حالا بود.
6-ادبیات
و آموزههای اقتصاد مقاومتی چگونه میتواند اقتصاد ایران را ازوضعیت کنونی و شرایط
نابسامان احتمالی آینده حفظ کند؟ چه راهکارهایی را برای پیگیری اقتصاد مقاومتی
پیشنهاد میدهید؟ آیا اصلاً ایده ای به نام اقتصاد مقاومتی مورد پذیرش علم اقتصاد
است؟
اقتصاد
مقاومتی یعنی اینکه اقتصاد ما نسبت به فشارهای خارجی شکنندگی کمتری داشته باشد که
اتفاقاً یکی از نیازهای اساسی کشور است. زیرا بازار سهام ما فوقالعاده شکننده است
و تأمین اجتماعیِ گسترده و نظام درمانی مناسب نداریم. همانطور که مقام معظم رهبری
تأکید کردند، اقتصاد مقاومتی بستهشدن اقتصاد نیست و بحث این است که اقتصاد
بتواند در برابر فشارهای خارجی بیشتر ایستادگی کند و همه کشورهای دنیا هم به
دنبال رسیدن به آن هستند.
7- با توجه به ساختارشناسی تحریمهای
اقتصادی، به نظر شما مهمترین اقدام برای اصلاح ساختار داخلی کشور چیست؟
اصلاح
نظام مالیاتی، نظام بانکی و قوه قضاییه مهمترین اولویتهاست. اصلاح نظام
مالیاتی مهم است، زیرا برای دولت درآمد به وجود میآورد و همچنین نظم ایجاد میکند.
تا زمانی که بخشهای سوداگری سود بالایی دارند، بخش صنعتی در کشور نمیتواند
سودآور باشد. بنابراین منابعِ انباشت سرمایه بخش صنعتی به بخش سوداگری منتقل میشود.
اصلاح
نظام بانکی هم به این دلیل مهم است که انباشت سرمایه در بخش بانکی صورت میگیرد و
بانک مرکزی ما باید بتواند قانون را برقرار کند و هیچ بانک یا مؤسسهای نباید
بتواند خارج از چارچوب قانون فعالیت کند یا وام و تسهیلات بانکی ارائه دهد. یعنی
محوریت حاکمیت قانون در سیستم بانکی بسیار مهم است.
مسئله
دیگری که وجود دارد، این است که بانکداری ما بسیار خرد و رقابتی شده و برخلاف
کشورهایی مثل ژاپن، فرانسه و کره است که دولتهایشان شرایط ورود به بانکداری را
بسیار سخت میکنند تا بانکهای بزرگتری در کشور آنها به وجود آید و بانکها
بتوانند هدایت صنعت را به عهده گیرند. اما در ایران این طور نیست و بانکها بسیار
رقابتی هستند و اینگونه نمیتوانند صنایع بزرگ ما را هدایت کنند که این وضعیت
باید تغییر کند.
قوه
قضاییه هم مهم است؛ زیرا هیچ کشوری بدون قوه قضائیه سالم، کارآمد و ارزان نمیتواند
توسعه پیدا کند. در هر مبادله اقتصادی، حتماً احتمال اختلاف وجود دارد که قوه
قضائیه باید آن را حل کند. وقتی قوه قضائیه خوب کار نکند، مشارکتهای اقتصادی شکل
نمیگیرد، بنگاههای بزرگ به وجود نمیآید، دعاوی بین کارفرما و کارگر مشکلساز و
امنیت اقتصادی خدشهدار خواهد شد.
8-طیف نزدیک به دولت، چه در دورهی محمود
احمدینژاد و چه در دورهی حسن روحانی، مهمترین دلیل نابسامانیهای اقتصادی کشور
را ناشی از تحریمهای خارجی میدانند. شما نقش تحریمها را در نابسامانی های
اقتصادی موثر میدانید یا سوءمدیریتها را ؟
من
معتقد هستم که نقش سوءمدیریت بیشتر از تحریمهاست، زیرا تحریمها هم که وجود نداشت
وضعیت اقتصادی مطلوب نبود و تحریم عامل تشدیدکننده سوءمدیریت است. زمانی که
آلمان بعد از جنگ جهانی اول تحریم شد، فساد گستردهای در نظام آن ایجاد شد.
داستان بابک زنجانی به این علت به وجود میآید که تحریم وجود دارد و شما مجبور
هستید قواعد تجاری مرسوم را دور بزنید.
ولی
همه کشورها برای اینکه بتوانند توسعه پیدا کنند، باید در بستر یک نظام سالم و
کارآمد باشند و هیچ اقتصاد باز و هیچ بخش خصوصیِ خوبی، بدون داشتن دولتی سالم شکل
نمیگیرد. به میزانی که دولت کارآمد و سالم شود،
امکان رشد بازار و رشد اقتصاد هم به وجود میآید. بنابراین مسئله اصلی در ایران
ارتقای ظرفیتهای دولت، به ویژه قوّه مجریه است، هر چند که قوّه مقنّنه و قوّه
قضائیه هم تأثیر بسیار مهمی دارند.
به
گزارش مشرق در کتاب اقتصاد بدون نفت تمام 60 اقتصاددان، پاسخگوی 8 سوال یکسان بوده
که هر سوال در یک فصل مجزا قرار گرفته و تمام اساتید مذکور به آن پاسخ گفته اند.
همین نقطه مشترک این امکان را فراهم میکند که مخاطبین کتاب، نتیجه گیری واقعی تری
از مجموعه سوالات مطرح شده بدست آورند. از این رو، کتاب مذکور سعی دارد با تهیه یک
بسته جامع، حاوی نظرات، مطالبات و راهکارهای 58 اقتصاددان، دولتهای محترم را در
عملیاتی کردن این دغدغه و آرزوی بزرگ یاری کند.
منبع: مشرق
موضوعات مرتبط: نفت - بازار نفت - اخبار اقتصادی - تحلیل
اخبار