پایگاه خبری تحلیلی
فولاد (ایفنا)-دکتر علی امیدی، استاد روابط بین
الملل دانشگاه اصفهان در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی به تاثیر کاهش قیمت نفت بر
توافق هستهای ایران با غرب پرداخته است.
قیمت نفت تا
پیش از ژوئن سال جاری (۲۰۱۴) در حدود بشکه ای ۱۱۰ دلار تثبیت شده بود، ولی پس از آن خصوصا در دسامبر ۲۰۱۴ شاهد سقوط وحشتناک بوده و امروز (۱۹ دسامبر ۲۰۱۴) قیمت
پایه نفت اوپک به کمتر از ۵۵
دلار تنزل پیدا کرده است. یعنی قیمت نفت طی یکسال گذشته حدود ۱۰۰ درصد افت قیمت داشته و اگر آن را بر اساس ارزش قدرت خرید
واقعی ۱۹۷۹ مقایسه کنیم قیمت نفت به کمتر از ۳۰ دلار رسیده است.
با توجه به
اینکه سقوط قیمت نفت در آستانه فصل زمستان رخ داد در نتیجه تحولات جوی نمی تواند
در قیمت آن تغییر اساسی ایجاد نماید. یعنی اینکه آمدن سرمای شدید زمستانی صرفا می
تواند نوسانان چند دلاری یا چند سنتی در قیمت نفت ایجاد کند.
تحولات سیاسی
منطقه خاورمیانه نیز بیشتر به نفع صادرات نفت است تا توقف یا کاهش صادرات. منظور
ما مخصوصا کشور عراق است که بعد از انتخاب آقای حیدر العبادی به سمت نخست وزیری
شاهد فروکش بحران داخلی عراق و تضعیف بیشتر داعش هستیم. نمایش قدرت شیعیان در
اربعین هم در این راستا ارزیابی می شود. اوضاع سوریه نیز تغییر نکرده است. لیبی به
سمت آرامش بیشتر است. روسیه هم کشوری نیست که برای ارتقای قیمت نفت به شکل قابل
توجهی از تولید و صادرات خود بکاهد. اگر اینگونه بود عضو اوپک می شد. از سوی دیگر،
یکی از بزرگترین مشکلات سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) این است که این
سازمان به دلیل افزایش قابل توجه استخراج و تولید نفت در امریکای شمالی و گرایش
جهانی به انرژی های جایگزین و همچنین شکاف عظیم سیاسی اعضا، دیگر مانند گذشته
توانایی کنترل قیمت ها را در بازار ندارد. از اینرو باید فاتحه نفت ۱۰۰ دلاری یا بیشتر را خواند و کشورهای صادرکننده نیز خود را به
نفت ۵۰ تا ۷۰ دلار عادت دهند.
با توجه به
چنین واقعیت ها و چشم انداز مبهم بازار نفت، سیاست خارجی ایران به عنوان کشور
مبتنی بر اقتصاد نفتی از این روند متاثر خواهد شد و در حال حاضر مهم ترین دستور
کار سیاست خارجی ایران، بحث هسته ای است. در خصوص تاثیر تحولات قیمت نفت بر
مذاکرات هسته ای دو دیدگاه وجود دارد:
۱. نرمش شدید ایران: این دیدگاه نگاه مادی گرایانه به
رفتار دولت ها دارد. بر اساس این نظر، رفتار یک دولت همانند شرکت های تجاری شدیدا
متاثر از نیروهای اقتصادی است. با توجه به تحریم های شدید که از سال ۲۰۱۰ به ایران تحمیل شد، این کشور نرمش بیشتری به درخواست غربی ها
نشان داد. سقوط قیمت نفت، هر گونه کارت برنده ایرانی ها را در برابر طرف غربی بی
اثر کرده است. اکنون جهان و خصوصا دنیای غرب به نفت ایران احتیاج ندارد، در حالیکه
ایرانی ها برای بقای اقتصادی و سیاسی شدیدا به درآمدهای نفتی نیاز دارند. ورود و
عدم ورود نفت ایران به بازار جهانی تاثیری بر قیمت های نفت نمی گذارد و حتی
خوشایند رقبای نفتی ایران خواهد بود. از اینرو، ایرانی ها انعطاف بیشتری در
مذاکرات آتی هسته ای نشان خواهند داد و طرف غربی قادر خواهد بود که امتیازات بیشتری
از تهران کسب نماید.
۲. مقاومت ایران: دیدگاه دوم استدلال خود را بر دو
نظریه مبتنی کرده است. نظریه اول که در اینجا مسامحتاً «انعطاف بودجه ریزی دولت
ها» می توان نام گذاشت مبتنی بر یافته های علم اقتصاد است و دلالت بر این دارد که
ساختار بودجه ای دولت ها با ساختار بودجه ای شرکت ها فرق می کند. زمانی که بین
ستانده ها و داده های یک شرکت شکاف فاحش ایجاد شود و آن شرکت در صورت عدم تملک
دارایی برای استهلاک و پوشش هزینه ها، مجبور به ورشکستگی خواهد بود. در فعالیت
شرکت های اقتصادی، مباحث پرستیژی و منزلت کمتر مطرح است و رفتارهای یک شرکت غالبا
بر اساس منطق اقتصادی هدایت می شود. اما دولت ها از انعطاف بیشتری در تنظیم بودجه
و تناسب بین داده ها و ستانده ها برخوردارند و اقتصاد کشوری مانند ایران به دلیل
کاهش قیمت نفت فرو نمی پاشد، بلکه شدیدا تحت فشار قرار می گیرد. این قضیه در دوره های
گذشته هم تجربه شده است. از سوی دیگر، در رفتار یک دولت عوامل پرستیژی و منزلتی
نیز نقش مهمی ایفا می کند و یک دولت صرفا بر اساس متغیرهای اقتصادی نقش آفرینی نمی
کند.
نظریه دوم در
این خصوص مبتنی بر نظریه رویدادگی یا رویدادهای غیرمنتظره (catastrophe theory)
است که از آرای ریاضیدان فرانسوی رنه تام (René
Thom) و ریاضیدان
انگلیس کریستوفر زیمان (Christopher
Zeeman) وام گرفته است.
این نظریه که اخیرا توسط دکتر محسن رنانی استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان در ایران
بسط و توسعه یافته و در مورد تحولات سیاسی بکار بسته شده است می گوید در برخی
مواقع، بازیگران در شرایط متضاد رفتاری قرار می گیرند و یکی از بازیگران ممکن است
به تغییر رفتار ناگهانی یا اتخاذ یک رفتار غیرمنتظره مبادرت نماید. هرچند دولت
آقای روحانی وعده حل و فصل پرونده هسته ای را به مردم داده است، ولی اگر قرار باشد
در برابر آن، سیاست طرف غربی مبتنی بر رفع اندک تحریم ها و قطره چکانی آن باشد با
توجه به سقوط قیمت نفت، ایران از رفع اندک تحریم سود چندانی نمی برد و ممکن است
این امر به شکست مذاکرات منجر شود. به عبارت دیگر، بازار نفت ۵۵ دلاری با گشایش قطره چکانی تحریم ها برای ایران جذابیت قابل
توجهی نخواهد داشت و ایران ممکن است از اعطای امتیازات بیشتر به طرف غربی در قضیه
هسته ای امتناع کند و نهایتا شکست مذاکرات رقم بخورد. خصوصا اینکه دولت آقای
روحانی آزادی عمل نامحدود در مذاکرات ندارد و محدودیت های ساختاری آن را از نقش
بازیگر تام الاختیار باز می دارد. مگر اینکه نوعی موازنه امتیازات یا بازی برد-
برد متقارن مطرح شود، آنگاه طرف ایرانی تمایل بیشتری به توافق با توجه به نفت ۵۵ دلار از خود نشان خواهد داد.
در مجموع،
شرایط جدید فشار را بر طرف ایرانی بیشتر کرده است و طرف غربی به سواری رایگان از
وضعیت پیش آمده در بازار جهانی نفت روی آورده و از اعمال فشار بیشتر علیه ایران
خشنود است، ولی فرجام این وضعیت ممکن است کاملا به نفع طرف غربی منجر نشود، خصوصا
اینکه روسیه در شرایط موجود بیشتر همدرد ایران خواهد بود.
منبع: دیپلماسی
ایرانی
موضوعات مرتبط: نفت
- بازار نفت
- اخبار اقتصادی - تحلیل
اخبار