پایگاه خبری تحلیلی
فولاد (ایفنا)-مسعود
نیلی مشاور اقتصادی رئیس جمهور در گفت و گو با اقتصاد ایرانی معتقد است بخشی از
تورم مزمن موجود در ایران ناشی از فروش نفت استُ اما با نگاهی به سایر کشورهای
دیگر نفتی منطقه می توان دریافت که آن ها درگیر چنین مشکلی نیستند.
تورم
متغیری است از اقتصاد کلان. اما تجربه بسیاری از شهروندان در فهم تورم، به صورت
رویارویی با تغییرات قیمت ها در خریدهای روزمره ظاهر می شود لذا دلایل آن هم از
سوی آنان در سطح اقتصاد خرد ارزیابی می شود. این تعارض در برداشت از مفهوم تورم
موجب شده است تا مردم در تحلیل عوامل ایجادکننده آن دچار اشتباه شوند. اشکال بزرگ
آن است که بسیاری از فعالین سیاسی ما هم خطای عامه مردم در فهم عوامل بروز تورم را
مرتکب می شوند و در بهترین حالت آن را یک پدیده در سطح اقتصاد خرد تصور می کنند و
این خطا باعث شده است که در اقدام سیاسی خود برای مقابله با تورم به بیراهه بروند. مسعود نیلی مشاور ارشد اقتصادی دولت
می گوید «تورم مزمن فعلی مهار ناشدنی است» مشروح مصاحبه اقتصاد ایرانی با دکتر
مسعود نیلی در ذیل آمده است:
اقتصاد
ایرانی: آمارهای اقتصادی که دولت ارائه می دهد، نشان می دهد تورم کاهش پیدا می
کند. اما آنچه امروز نشان دیده می شود چرا در اقتصاد ایران تا کنون این امر بروز
نکرده است؟ و چرا شاهد کاهش معنا دار نرخ تورم نیستیم؟
تورم نسبت
به سال گذشته کاهش چشمگیری یافته است. حتی نسبت به ماه های گذشته هم این ماه با
نرخ تورم کمتری روبرو هستیم. تورم نرخ دارد و با اندازه گیری آن بهتر می توانیم در
این خصوص نظر بدهیم. من منکر تورم مزمن در اقتصاد ایران نیستم که بخشی از آن ناشی
از فروش نفت است. بهتر است وضعیت ایران را با دیگر کشورها مقایسه کنیم. اگر
بخواهید اقتصاد ایران را به لحاظ نرخ تورم با مناطقی مثل دبی یا قطر مقایسه کنید،
به وضوح و درستی می بینید که آنها هم نفتی هستند اما این وضعیت تورمی برای آنها
وجود ندارد. چرا باید وضعیت این کشورها این طور باشد؟ به این دلیل که وقتی حجم پول
در اقتصاد آنها زیاد می شود تقاضاهای افزایش یافته از طریق واردات به خارج منتقل
می شود. چرا که نرخ ارز آنها پایین است و حجم عمده کالاهای آنها هم وارداتی است.
قیمت کالاهای وارداتی هم طبق قیمت ارز آنهاست و وقتی نرخ ارز ثابت باشد این تثبیت
نرخ ارز باعث می شود که این کشورها تورم نداشته باشند. در مورد ایران هم طی کمتر
از ۱۰ سال اخیر آمارهای بانک مرکزی نشان می دهد که
رشد واردات بسیار زیاد بوده و در برخی سال ها، هر سال به طور متوسط ۱۰
میلیارد دلار به واردات کشور اضافه شده است. اگر در سالی ۲۰
میلیارد دلار واردات داشتیم در سال های پس از آن میزان واردات به ۳۰
میلیارد دلار رسیده است و این رشد تا جایی ادامه پیدا کرده که مثلا طی سال ۹۰
در مجموع واردات کالا و خدمات کشور به حدود ۹۰میلیارد
دلار رسید. منظور من این است که چون واردات به کشورمان همراه با رشد نقدینگی رشد
کرده است، این باعث شده که تقاضاهای به وجود آمده ناشی از افزایش نقدینگی از طریق
واردات جبران شود. بنابراین آنچه در ایران وجود دارد محصول سال ها بی تدبیری است.
تورم بیماری مزمن اقتصاد ایران است و دولت یازدهم نمی تواند برای مهار آن در کوتاه
مدت کاری انجام دهد. تورم مزمن فعلی مهار ناشدنی است.
اقتصاد
ایرانی: در حال حاضر تحریم ها چه تاثیری بر روند تورم مزمن داشته است؟ با کاهش
تحریم ها از میزان تورم کاسته می شود؟ چه زمانی تورم انباشته شده خود را را نشان
می دهد؟
بله. تورم
به بیماری مزمن اقتصاد ایران بدل شده است. در سال ۹۰
که رشد واردات کشور برخلاف آن رشد سالانه ۱۰ میلیارد
دلاری سال های گذشته نبود و یکدفعه رشد آن متوقف شد ما مشاهده کردیم که اثرش را
روی تورم گذاشت.
اقتصاد
ایرانی: پس احتمالا بحران ارز هم به این دلیل خودش را در اینجا نشان داد؟
به عبارت
دیگر آن تورم تخلیه نشده اقتصاد ایران در آنجا خودش را به طور مشخص بروز داد. نکته
مهم این است که این موضوع زمانی خودش را در بازار دارایی نشان می دهد که ما ارز
خریداری می کنیم یا سپرده بانکی می گذاریم اما اگر راه آنها را ببنیدیم آن وقت این
تورم تخلیه نشده سراغ خودرو، مواد غذایی و مسکن می رود.
اقتصاد
ایرانی: شما پیش از این گفته بودید که مسکن ضربه گیر رشد نقدینگی می شود. چرا فکر
می کنید امسال ممکن است تورم تخلیه نشده خودش را در بخش مسکن نشان دهد؟
البته من
به هیچ وجه نگفتم حتما این اتفاق خواهد افتاد. بروز آن به میزان قابل توجهی به سیاست
ها و شرایط بیرونی بستگی دارد. از بین دارایی های ثابتی که وجود دارد احتمال این
اتفاق در دو حوزه مسکن و ارز بیشتر است. بورس نمی تواند تحرک چندانی داشته باشد.
اصولا بورس توانایی مانور کافی ندارد، بازار بورس ایران سرمایه چندانی ندارد که
بتواند تاثیر گذار باشد. البته دولت یازدهم بورس را تقویت خواهد کرد اما معجزه ای
در عرض چند روز، چند ماه یا چند سال رخ نخواهد داد. چرا که همان طور که ممکن است
این اتفاق دوباره برای بازار ارز رخ دهد، برای بازار مسکن هم ممکن است اتفاق
بیفتد. البته در مورد بازار ارز این موضوع بستگی به این دارد که مسائل بین المللی
ما چه طوری حل شود. اما بین این ها دیگر یک بازاری باید ضربه گیر رشد نقدینگی
سالانه کشور شود وجود ندارد. چون بازار بورس ما بازار کوچکی است و اصلا تناسبی با
این حجم نقدینگی ندارد بنابراین نمی توانیم روی بازار بورس حساب باز کنیم. در
نتیجه بازار ارز یا بازار مسکن می ماند و دیگر بخش دیگری نمی ماند. آنچه که من
اعتقاد دارم این است که اگر جلوی نوسانات بازارهای دیگر گرفته شود این فشار سراغ
کالاهای روزمره مردم می رود و آن وقت تورم بالا خواهد رفت. به تعبیری دیگر می توان
گفت زمانی که نقدینگی با نرخ بالایی رشد می کند می توانیم ادعا کنیم که
تولید هم شرایط مساعدی نداشته است.
اقتصاد
ایرانی: نوسان در بازارهای داخلی زیاد است. ظاهرا دولت نمی تواند نوسان های بازار
را کنترل کند؟
دولت تلاش
خودش را کرده است اما باید بپذیریم که بازار یا بازارهایی که ضعیف هستند دچار
نوسان می شوند. اما تلاش دولت این است که آسیب کمتری به زندگی روزمره مردم وارد
شود. اینکه من گفتم هرچند در سال های گذشته نقدینگی رشد کرده اما قیمت ها به آن
میزان رشد نکرده به دلیل این بوده که واردات به کشور در حال رشد بوده و این میزان واردات،
کم بودن عرضه در مقابل افزایش تقاضاها را جبران کرده است.
اقتصاد
ایرانی: آینده را چطور ارزیابی می کنید. رشد تورم تا چه حد ادامه پیدا می کند؟
اکنون در
این شرایط که رشد واردات به کشور متوقف می شود و همچنان نقدینگی رشد می کند این
افزایش تورم فقط افزایش تورم ناشی از نقدینگی امسال نیست بلکه نقدینگی سال های
گذشته هم می تواند در تورم انعکاس پیدا کند. پس یا باید تورم را بپذیریم یا بی
ثباتی یا افزایش قیمت در بازار برخی دارایی ها را باید بپذیریم. راه سومی را من
نمی دانم.کشور دچار تورم مزمن است، در چند روز، چند ماه و چند سال معجزه ای رخ نمی
دهد. چند سال زمان می برد تا ما بتوانیم از اقتصاد ویران آوار برداری کنیم. دولت
سعی می کند در آینده ثبات را همچنان نگه دارد. به عقیده من اکنون در شرایط ثبات
هستیم.
اقتصاد
ایرانی: چگونه باید تورم مزمن جامعه را کنترل کنیم؟
اگر بخواهیم
تورم را کنترل کنیم، نخست باید به کنترل نقدینگی بپردازیم. لازمه کنترل نقدینگی
نیز کنترل پایه پولی است. در این چرخه، کنترل پایه پولی هم کنترل کسری بودجه دولت
و اعمال اصلاحاتی در شیوه عملکرد نرخ های سود و آنچه را که به برقرار کردن تعادل
در عملکرد سیستم بانکی وابسته است برای اقدام دولت ضروری می سازد. اقتصاددانان
برای تعریف تورم، عبارت «افزایش مستمر سطح عمومی قیمتها» را در نظر می گیرند و روی
«استمرار» آن تاکید دارند. دقیقا به این دلیل که اگر افزایشی در سطح عمومی قیمت ها
رخ دهد در شرایطی، آن را افزایشی مقطعی می پنداریم که استمرار نداشته باشد. مانند
افزایش یکباره نرخ ارز یا افزایش قیمت انرژی و سایر رویدادهای مقطعی که ممکن است
در اقتصاد به وجود بیاید. اگر این موارد به وجود بیاید و استمرار نیابد، اثر آن
مقطعی خواهد بود. یعنی ممکن است برای یک سال اثر آن پایدار باشد و پس از آن ادامه
پیدا نکند. صاحبنظران حوزه اقتصاد نیز هنگامی که می خواهند برای مهار افزایش سطح
عمومی قیمتها، راهکاری ارائه کنند، ابتدا میان عوامل مقطعی رشد سطح عمومی قیمتها و
عواملی که موجب استمرار آن می شود، تفکیک قائل می شوند و هنگام تعیین راه حل های مهار
تورم این موضوع اهمیت پیدا می کند که عوامل رشد تورم تا چه حد مقطعی یا تا چه حد
مستمر بوده است.
منبع:
اقتصاد ایرانی
موضوعات مرتبط: اخبار اقتصادی - تحلیل
اخبار