پایگاه خبری تحلیلی
فولاد (ایفنا)-با عمیق
تر شدن کشمکش بین روسیه و غرب در اوکراین، اتحادیه اروپا گزینه های خود برای
کاهش قدرت انحصاری روسیه در بازار گاز اروپا را بررسی می کند.
گروه اقتصادی، پایگاه خبری «گاز
طبیعی اروپا» که یک منبع خبری تحلیلی معتبر در حوزه امور مربوط به گاز طبیعی
اروپاست، در گزارشی به قلم دکتر ترسی مارکتوس، محقق امور ژئوپولیتیک اوراسیا در
آکادمی ستاد جنگ ارتش یونان به بررسی گزینه های مختلف اروپا برای تامین امنیت
انرژی خود و کاهش قدرت انحصاری روسیه در بازار گاز طبیعی اروپا پرداخته است.
به نقل از europe
gas natural، با عمیقتر شدن کشمکش بین روسیه
و غرب در اوکراین، اتحادیه اروپا گزینه های خود برای کاهش قدرت انحصاری روسیه در
بازار گاز اروپا را بررسی میکند.
در فضای رو به تغییر بین المللی، نقش ایران در انتقال گاز
به اروپا، جایگزینی بالقوه در تنوع بخشی به بازار انرژی اروپا می باشد، به ویژه
پس از توافق موقت برای توقف فعالیتهای هسته ای تهران در نوامبر 2013 که منجر به
تعلیق بخشی از تحریمهای بین المللی گردید.
ایران، که با توجه به آمار جدید بریتیش پترولیوم، دارای
رتبه اول بزرگترین ذخایر گاز طبیعی جهان (33.6 تریلیون متر مکعب) است، به دنبال
جذب شرکتهای خارجی بیشتری در بخش انرژی خود میباشد. به نظر میرسد که بی ثباتی
در خاورمیانه، به ویژه در عراق و خطوط لوله برنامه ریزی شده، از جمله پروژه های TANAP، TAP، IAP، IGB و IBR، که کریدور جنوبی گاز پیشنهادی
اتحادیه اروپا را تشکیل می دهند، اهمیت مسیر ترکیه برای انحراف مسیر گاز ایران به
بازارهای اروپایی را افزایش می دهد. سوالی که باقی می ماند، این است که آیا این
طرح بار ژئوپولیتیک امنیت انرژی اتحادیه اروپا را کاهش می دهد و یا اینکه تنها آن
را با وابستگی بیش از پیش به ترکیه، جایگزین می کند؟ و اگر چنین است، نقش پایانه
های موجود و در دست احداث تبادل گاز در منطقه شرقی مدیترانه چیست؟
امنیت انرژی اتحادیه اروپا: مورد
تهدید محیط ژئوپولیتیک غیر پایدار در اوراسیا
بر اساس آمار منتشر شده توسط اداره اطلاعات انرژی (EIA) ایالات متحده، کشورهای عضو
اتحادیه اروپا به علاوه ترکیه، نروژ، سوئیس و کشورهای غیر اتحادیه اروپا در منطقه
بالکان، در سال 2013، در مجموع 18.7 تریلیون فوت مکعب گاز طبیعی مصرف کرده اند،
در حالی که اوکراین مسیر ترانزیت حدود 16 درصد از گاز مصرفی اروپا است.
علاوه بر این، تعدادی از کشورهای اروپای شرقی مانند
بلغارستان صد درصد گاز مصرفی خود را از روسیه وارد می کنند. حتی صِرف تهدید قطع
تامین گاز اروپا از طرف روسیه به دلیل تنشهای جاری در روابط روسیه-آمریکا-اتحادیه
اروپا به دلیل بحران اوکراین، در زمانی که عرضه و تقاضای گاز طبیعی مایع (LNG) در بازارهای جهانی به سختی در
وضعیت تعادل قرار دارد، میتواند پیامدهای جدی بر «قاره کهن»، که از نظر اقتصادی
در وضعیت بدی به سر می برد، داشته باشد.
چین محموله های زیادی وارد میکند، و به
ویژه به تازگی (در ماه مه 2014)، مسکو و پکن قرارداد یک مهم گازی امضا کردند، در
همین حال میزان عرضه گاز به اروپا توسط الجزایر و کشور جنگ زده و تجزیه شده لیبی
به طور چشمگیری کاهش یافته است.
در صورتی که جریان گاز روسیه که خط لوله شمال شرق اروپا و
اوکراین را تغذیه می کند قطع شود، نه تنها کشورهای شرق اروپا، بلکه بخش شرقی
ترکیه نیز ممکن است با کمبود گاز روبرو شوند. آنکارا با ایران توافق کرده است که
سه بلوک از میدان گازی پارس جنوبی ایران و خط لوله ایران - ترکیه - اروپا (ITE)، به طول 5000 کیلومتر که به
یونان و از آنجا به آلمان میرسد را توسعه دهد. hlh تحریم های بین المللی علیه ایران
این پروژه را متوقف کرده است. علاوه بر این، آنکارا نیاز دارد تا تهران اجازه
ترانزیت گاز ترکمنستان از طریق خاک ترکیه را صادر نماید.
آنکارا، با توجه به ضرورتهای سیاسی در ارتباط با مسائل
اقلیت کرد در جنوب شرقی ترکیه، تصمیم گرفته است که برای حمایت از استقلال مالی
دولت محلی کردستان (KRG) عراق (اگر
درگیری شدید سی ساله ترکیه با پ ک ک را به خاطر بیاورید، این حرکت ژئواستراتژیک
بسیار غیر عادی میباشد)، قراردادی را منعقد نماید، که طی آن کردستان عراق نفت خود
را نه از طریق خط لوله کرکوک- جیهان که تحت کنترل بغداد است، بلکه از طریق یک خط
لوله بای پس که از مرکز کردستان عراق (میدان نفتی طاق-طاق) به مرز ترکیه کشیده
میشود و از آنجا به خطی که به جیهان می رسد متصل می گردد، صادر خواهد کرد.
هر دو طرف امیدوارند که صادرات نفت کردستان به بازار تشنه
ترکیه تا پایان سال 2014 به 450000 بشکه در روز و تا پایان سال 2015، به یک میليون
بشکه در روز برسد. این موضوع به تقویت اقتصاد در حال توسعه سریع این کشور کمک
خواهد کرد و انتظار می رود که این خط لوله به یک مرکز انرژی منطقه ای تبدیل شود.
علاوه بر این، اربیل و آنکارا در حال برنامه ریزی برای ساخت خط لوله دوم انتقال
نفت خام به جیهان و خط لوله انتقال گاز طبیعی هستند که برای تغذیه نیروگاههای
ترکیه برنامه ریزی شده است. ترکیه میخواهد سالانه 353 میلیون متر مکعب گاز طبیعی
وارد کند و حتی این مقدار را تا دو برابر افزایش دهد.
علاوه بر این، آنکارا می تواند واردات گاز طبیعی خود از
تهران را افزایش دهد و یا محموله های LNG را از قطر وارد کند تا خود را به عنوان جایگزین قابل اعتمادی برای
صادرات گاز از روسیه به اتحادیه اروپا معرفی نماید.
لازم است اشاره کنیم که، با توجه به آخرین برآورد اعلام شده
توسط بریتیش پترولیوم، ذخایر گاز روسیه از 44.6 به 32.9 تریلیون متر مکعب کاهش
یافته است و در نتیجه ذخایر 33.9 تریلیون متر مکعبی ایران که تا کنون کشف شده
اند، بزرگترین ذخایر جهان می باشند.
عدم تمایل اتحادیه اروپا برای استفاده از ایران به عنوان یک
منبع جایگزین تامین گاز، در نتیجه مسائل سیاسی و به ویژه به خاطر فشارهای ایالات
متحده، گیج کننده به نظر می رسد. تمدید شش ماهه تعلیق تحریمهای تحمیل شده بر
تهران از طرف ایالات متحده در ارتباط با برنامه هسته ای (گروه 5+1، 2013)، همزمان
با بدتر شدن روابط آمریکا و اتحادیه اروپا با روسیه، ممکن است راه حل خیلی خوبی را
پیش پای اروپایی ها قرار دهد. ایران مایل است برای افزایش تولید خود، سرمایه
گذاریهای داخلی و خارجی را به ویژه در میدان گازی پارس جنوبی جذب نماید. هرگونه
سرمایه گذاری میتواند به راحتی منجر به افزایش عظیم تولید گاز و رونق اقتصادی
ایران شود.
جمهوری اسلامی ایران در موقعیت خوبی برای صادرات گاز به
اتحادیه اروپا قرار گرفته است. این صادرات میتواند از طریق ITE و یا خطوط لوله TANAP و TAP که در سال 2013 طرح ریزی شده
اند، از طریق ترکیه، یونان و آلبانی گاز را به ایتالیا و اروپای مرکزی و همچنین
از طریق اتصال به مسیر یونان – بلغارستان (GBI) و خط لوله ایونی- آدریاتیک (IAP) و یا احداث خط لوله مستقل، گاز
را به اروپای جنوب شرقی صادر کند.
جالب توجه است، که گزینه دوم در قالب خط لوله
ایران-عراق-سوریه در حال انجام بود که توسط غرب و کشورهای سنی حوزه خلیج فارس از
طریق ایجاد بی ثباتی برای رژیم بشار اسد در سوریه متوقف گردید. ایران در کنار
آذربایجان می تواند اضطراب امنیت انرژی در اروپا را رفع نماید و تمام نگرانی های
موجود در مورد ذخایر گازی آذری ها را بر طرف نماید.
نباید به اتحاد ژئواستراتژیک تهران با مسکو به عنوان مانعی
در این مسیر نگاه کرد. ایران اگر بخواهد میتواند از این فرصت برای کسب محبوبیت در
جامعه بین المللی استفاده کند. در واقع، روسیه با اسرائیل (دشمن اصلی ایران) در
خصوص ذخایر گاز در میدان گازی لوانت مذاکره کرده و تحریمهای سازمان ملل علیه متحد
خود یعنی ایران را وتو نکرده است.
با این حال به لحاظ سیاسی، هر حرکتی از سوی ایران برای
تقویت کریدور جنوب ممکن است عصبانیت روسیه و ریسک تضعیف پیوند توانمند در حال شکل
گیری بین چین، روسیه و ایران، که چالش های زیادی برای غرب ایجاد خواهد کرد را به
همراه داشته باشد.
با توجه به اینکه چین نیز وارد کننده نفت ایران است و
ارتباط رو به رشدی با روسیه دارد، انتخاب چنین آرایشی در راستای کسب منافع اقتصادی
خیلی بعید به نظر میرسد.
با این حال، روابط ایران و آمریکا در حال تغییر می باشد و
این مساله در موضع آنها نسبت به نوری مالکی در عراق قابل مشاهده است. در هر صورت،
بیرون آوردن روابط ایران از سردی به معنی تغییر راهبرد طولانی مدت سیاست خارجی
آمریکا است که تنها تمرکز آن بر جلوگیری از ایفای نقش تهران به عنوان یک منبع اصلی
انرژی بوده است. در این سالها آمریکا همواره به دنبال ایجاد یاس و دلسردی در
رابطه با سرمایه گذاری در بخش انرژی ایران بوده است.
اما غرب با چالش پذیرش سلطه روسیه بر بازار انرژی اروپا از
طریق گازپروم، یا زنده کردن مجدد دوران جنگ سرد رو به رو است و ممکن است در رقابت
با اقتصادهای در حال ظهور آسیا (چین، هند، ژاپن و کره جنوبی) که به دنبال محل امنی
در «خورشید امنیت انرژی» هستند، تغییر
سیاست قبلی خود در قبال ایران را ترجیح دهد.
نتیجه گیری: «مسیر ترکیه»، فرصتی
برای اتحادیه اروپا به منظور کاهش وابستگی به منابع هیدروکربنی روسیه و یا افتادن
از چاله به چاه؟
این استدلال بر اساس این واقعیت است که موجی از درگیریهای
قومی و فرقهای در سوریه، عراق و در سراسر خاورمیانه باعث شده تا تعدادی از
تحلیلگران احتمال پایان یافتن نظام مرزی کنونی منطقه را پیش بینی کنند. این نظام
مرزی تحت عنوان «سایکس-پیکو»، توافق محرمانه انگلیس-فرانسه در سال 1916 برای تقسیم
ایالتهای امپراتوری عثمانی به مناطق تحت کنترل مورد نظر شناخته میشود.
به غیر از تکه تکه شدن اراضی، نیروی دیگری وجود دارد که از
مرزهای ملی عبور کرده و حتی روابط بین المللی را تغییر می دهد: تجارت. مناطق جدید
فرا ملی در همکاریهای اقتصادی، مرزهای خاورمیانه را آسیب پذیر تر کرده است، اما
به طور مستقیم حکومتهای موجود را به چالش نکشیده است. در عوض، منافع اقتصادی دو
جانبه، به خصوص در صنایع نفت و گاز ممکن است منجر به پایان ملایمتر «سایکس پیکو»
گردد.
این مساله به ویژه در مرز میان ترکیه و کردستان عراق آشکار
است، یعنی در جایی که حمایت ایالات متحده کردستان را به اعلام استقلال خود از عراق
تشویق کرده است و کردها به دنبال منافع اقتصادی خود در این نظم جدید هستند. به
زودی کردستان عراق درآمد کافی از صادرات نفت خود برای جایگزینی آنچه به عنوان
درآمدهای نفتی از بغداد دریافت می کند خواهد داشت.
پیشرفت سریع ISIS (دولت اسلامی عراق و سوریه) در عراق باعث شده است تا ترکها و
کردها به همکاریهای اقتصادی و همچنین سیاسی روی بیاورند، زیرا ISIS برای ترکها تهدید بزرگتری نسبت
به کردهای عراق است. همچنین در سوریه، جمعیت اکراد شمال این کشور می توانند به عنوان
برگ برنده در برابر ISIS به کار گرفته
شوند.
بر این اساس، به هیچ وجه بیهوده نیست که نخست وزیر اسرائیل
از جامعه بین المللی خواسته است تا فورا از «آرمان کردها برای استقلال» حمایت
کنند. این درخواست در حالی مطرح شده است که وی، با توجه به مناقشات بین سنی ها و
شیعیان، روند اوضاع در عراق و خاورمیانه را به سوی «فروپاشی» توصیف کرده است.
در واقع، پیشروی نیروهای متعصب افراطی ISIS به سمت جنوب به واسطه رضایت ضمنی
شبه نظامیان کرد، دیگر گروههای سنی و مهمتر از همه، واشنگتن و لندن برای مهار
ایران میسر شد، و نیز به منظور اینکه رژیم اسد در سوریه که آماده همکاری با روسیه
در بهره برداری از میدان گازی حوزه لوانت بود، سرنگون گردد.
در دسامبر سال 2013، شرکت «سویوز نفت گاز» روسیه قراردادی
به ارزش 900 میلیون دلار برای پشتیبانی از اولین تلاش سوریه در حفاری دریایی با
این کشور امضا کرد. این قرارداد نه تنها خشم مخالفان سوریه را همراه داشت، بلکه
تهدیدی برای منافع ایالات متحده و بریتانیا و نیز عربستان سعودی، قطر، ترکیه و
اردن بود. ترکیه پس از الحاق کریمه به روسیه، نقش خود به عنوان یک قدرت غالب ناتو
در منطقه دریای سیاه را در معرض تهدید دید و طرف اوکراین را گرفت. در عوض، این
موضوع موجب نزدیکی ایران به مسکو شد و موجب هراس حامیان غرب در خاورمیانه از محور
نفوذ روسیه - سوریه – عراق و ایران گردید.
پیشروی ISIS به سمت جنوب نگرانی ها در مورد افزایش قیمت جهانی نفت را بالا می
برد، این تهدید فرصت مناسبی را برای آمریکا و ترکیه برای جدا کردن مناطق کرد نشین
از بغداد (که تحت نفوذ ایران است) فراهم می آورد. واشنگتن برای معامله جدید نفتی
که اجازه صادرات روزانه 300،000 بشکه نفت از طریق خطوط لوله از منطقه کردستان به
ترکیه را می دهد لابی گری و از آن حمایت کرده است. در نهایت، پیشروی ISIS فرصت صادرات نفت خام نه تنها به
پالایشگاههای نفت آمریکا، بلکه به اسرائیل را برای ایالات متحده و ترکیه فراهم
کرده است.
خطر وحشتناک جنگ سوریه و عراق این است که قدرت های منطقه
ای را به سمت درگیری بیشتر سوق می دهد، درگیری هایی که می تواند قدرتهای
جهانی را که در حال رقابت برای دسترسی به منابع نفت و گاز برای گردش اقتصاد خود
هستند را به جان هم بیندازد و باعث پیدایش تعارضات و ناامنی های فزاینده گردد.
نبرد بر سر اینکه خطوط لوله به سمت اروپا از شرق به غرب، از
ایران و عراق به ساحل دریای مدیترانه در سوریه برسند و یا از مسیری شمالی تر از
قطر و عربستان سعودی و با گذر از سوریه و ترکیه کشیده شوند ادامه دارد. پس از آنکه
غرب متوجه شد که خط لوله متوقف شده نابوکو و در واقع کل کریدور جنوب، تنها با
ذخایر آذربایجان میتواند تغذیه شود و این ذخایر نمی توانند با صادرات گاز روسیه
به اروپا برابری کنند، ساخت و ساز کریدور جنوبی را متوقف ساخت و به سرعت به دنبال
جایگزین کردن آن با منابعی از خلیج فارس میباشد.
سوریه نقش خود به عنوان حلقه کلیدی در این زنجیره را پایان
داد، و به نفع ایران و روسیه کنار رفت. بنابراین در پایتخت های غربی تصمیم گرفته
شد تا رژیم این کشور تغییر کند. همین امر در شمال عراق و حکومت اقلیم کردستان رخ
داد، جایی که مداخله انسان دوستانه واشنگتن در حمایت از پیشمرگه های کرد در برابر
حمله افراط گرایان اهل سنت، در واقع امنیت گاز طبیعی ایران در مسیر انتقال به
ترکیه و به بازارهای اروپایی را تامین کرده است.
رقابت عمده ای در ارتباط با مسیر عبور منابع هیدروکربنی در
منطقه وسیعی که زبیگنیو برژینسکی آن را « اوراسیا بالکان» نامیده است، بین ایالات
متحده و روسیه وجود دارد و قدرتهای منطقه ای مانند ایران و ترکیه در خاورمیانه
در حال تاس انداختن هستند. اما از منظر اروپاییها، اگر گاز طبیعی ایران و کردها
سوخت موردنیاز اتحادیه اروپا را از طریق ترکیه تامین کند، بروکسل با این ریسک
مواجه خواهد شد که که در نهایت تا حدودی روسیه ای که اختلافات سیاسی با آن دارد را
کنار گذاشته و سیاست صادرات هیدروکربن به اروپا را با ترکیه (که جاه طلبی هایی به
منظور تبدیل شدن به هاب انرژی جهانی دارد) تنظیم نماید، که این امر ممکن است تبعات
جبران ناپذیری برای اروپایی ها داشته باشد.
به این ترتیب، با توجه به نقض خودسرانه و مداوم حریم منطقه
اقتصادی انحصاری قبرس (EEZ) توسط کشتیهای
جنگی ترکیه که امنیت منطقه ای در این منطقه مستعد جنگ را تهدید می کند، دقت در
انتخاب بین روسیه و ترکیه از اهمیت ویژه ای برای امنیت انرژی اروپا برخوردار می
باشد.
ایران می تواند گاز طبیعی را در قالب LNG به اتحادیه اروپا صادر کند، این
محموله های LNG میتوانند از طریق کانال سوئز و
دیگر تاسیسات مشابه در یونان و دیگر کشورهای مدیترانه به ترمینال دریایی LNG میدان لوانت در قبرس برسند.
در این صورت ذخایر دریایی گاز طبیعی اسرائیل می توانند به
عنوان یک ذخیره اطمینان بخش برای نیازهای اتحادیه اروپا ایفای نقش نمایند. به نظر
من، این بهترین انتخاب برای «سیاست مشترک انرژی» اتحادیه اروپا خواهد بود.
منبع: بولتن نیوز
موضوعات مرتبط: تحلیل اخبار - اخبار اقتصادی