پایگاه خبری تحلیلی فولاد (ایفنا)- چین به
عنوان کشوری در حال پیشرفت، در زمینه های مختلف با کشورهای دیگر به رقابت می
پردازد، یکی از مهمترین عرصه های رقابت چین با سایر کشورها در زمینه اقتصادی است.
پس
از پیروزی حزب کمونیست به رهبری مائوتسودونگ، نظم سیاسی که پس از انقلاب تشکیل
گردید، مرحله دومی و نهایی انقلاب را تکمیل کرد.
در
این مرحله جمهوری خلق چین، از عینک ایدئولوژی کمونیستی البته با قرائت مائوئیسم به
سیاست، اقتصاد، زندگی جمعی و سیاست بین الملل و نظام بین المللی می نگریست.
از
این رهگذر سیاست داخلی بسته، اقتصادِ دولتی، زندگی اجتماعی کنترل شده و روابط
خارجی خیلی محدود و کنترل شده انتخاب شد.
اما
اندک اندک، نخبگان قدرت در چین دریافتند که رویکرد درهای بسته، باعث رشد و ترقی
این کشور به عنوان یک قدرت نمی شود.
به
این ترتیب، زمانی که روسیه و آمریکا درگیر جنگ سرد بودند و رقابت میان لیبرالیسم و
کمونیسم جریان داشت، چین سیاست درهای باز را در پیش گرفت و با دید صرفا اقتصادی
وارد نظام جهانی شد.
در
این مرحله چین به کشورهای دیگر تفهیم کرد که جهان و نظام بین المللی را با دید
اقتصادی می نگرد، به سیاست و رقابت های سیاسی ـ نظامی که میان کشورهای رقیب وجود
دارد، داخل نمی شود و حضورش در کشورها و مناطق جهان اقتصادی است.
اتخاذ
این رویکرد، روابط چین با اکثریت کشورها را بهبود بخشید، تا جایی که چین تقریباً
با تمامی کشورهای جهان وارد معاملات و داد و ستد شد. اکنون کالاهای تجارتی چین در
همه ی کشورهای جهان حضور دارد و در بازارهای کشورهای مختلف جهان رقابت می کند.
این
پیشرفت ها چین را به عنوان یکی از قدرت های مهم اقتصادی جهان مطرح کرده است، تا
جایی که در حال حاضر چین، جایگاه دوم را به لحاظ اقتصادی از آن خود کرده است.
به
این ترتیب، چین به عنوان یک ابرقدرت اقتصادی به دنبال مواد خام ارزان کشورهای جهان
سومی و توسعه نیافته است.
در
این شرایط، کشورهای خاورمیانه، آسیای مرکزی، و شبه قاره هند اهمیت استراتژیک برای
چین دارند و این شرایط به صورت طبیعی رقابت چین با سایر کشورها از جمله ایالات
متحده، روسیه، هند، ژاپن و کشورهای دیگر را به دنبال داشته است.
گویا
بعد از به قدرت رسیدن شی جین پینگ، رئیس جمهور فعلی چین، سیاسی نگری نیز در کنار
اقتصادی نگری در سیاست خارجی این کشور درک می شود که این موضوع بر عمق رقابت چین
با سایر کشورها افزوده است.
بسیاری
از کارشناسان نشست اخیر "اوپک" را که در چین برگزار شد، فرصت مناسبی
برای چین دانستند تا از این طریق پیشرفت های خود را به مقامات دیگر کشورها نشان
دهد.
چین
تمامی تلاشش را به کار بست تا این نشست به نحو احسنت برگزار و قدرت چین به نمایش
گذاشته شود.
به
این ترتیب، از سران سیاسی بیست کشور با زرق و برق و پر طمطراق پذیرایی شد. برخی
کارمندان به مرخصی اجباری فرستاده شدند، مدارس حومه شهر تعطیل و حتی برخی کارخانه
های صنعتی روند کارشان متوقف شد.
به
نظر می رسد، یکی از مهمترین عرصه های رقابت اقتصادی چین، رقابت این کشور با ایالات
متحده است، در این راستا در نشست اُپک، رئیس جمهور چین، از رؤیای آسیا ـ پاسفیک
سخن گفت و آقای پینگ به اوباما اعلام کرد که پِکن تصوری متفاوت از واشنگتن از بازار
آزاد در حوزه ی آسیا ـ پاسفیک دارد.
همچنین
چین از تأسیس صندوق 32 ملیارد دلاری برای سرعت بخشیدن به احداث جاده ابریشم در
آسیای مرکزی سخن گفت و خبر ایجاد بانک آسیایی جهت سرمایه گذاری در زیرساخت ها را
نیز اعلام کرد.
اقدامات
چین در عرصه بین الملل در طرف مقابل واکنش ایالات متحده را به دنبال داشته است، به
این صورت که آمریکا تلاش دارد در شرق، جنوب شرق آسیا و منطقه اقیانوس آرام به
مقابله با چین برخیزد و هر نقطه ای که پکن حضور و نفوذ دارد واشنگتن نیز رایزنی با
کشورهای آن منطقه را در دستور کار قرار می دهد.
به
طور مثال، رقابت چین و آمریکا در بخش های اقتصادی و سیاسی در نشست آ.سه.آن که
مرداد ماه سال جاری (1393)، به میزبانی میانمار برگزار شد، خود را نشان داد.
گفتنی
است؛ آمریکا در سال های اخیر عرصه رقابت را به دلایل مختلف در برخی کشورهای منطقه
به چین واگذار کرده است.
از
جمله دلایل کاهش نقش ایالات متحده در کشورهای جنوب شرق آسیا می توان به بحران
اقتصادی آمریکا اشاره کرد که باعث شده است ایالات متحده نقش برتر خود را در
اتحادیه آ.سه.آن از دست بدهد.
از
سوی دیگر مردم کشورهایی مانند مالزی، اندونزی و حتی فیلیپین نیز به دلایل مذهبی،
تاریخی و نظامی چندان از گسترش مناسبات با کاخ سفید استقبال نمی کنند و تجمعات در
مقابل سفارتخانه آمریکا در جاکارتا، کوالالامپور و مانیل نشانه ای از این موضوع
است.
مهم
اینکه؛ چین قصد دارد با وجود اختلافات شدید ارضی موجود در منطقه جنوب شرق آسیا،
میزان تبادلات تجاری میان این کشور و اعضای آ.سه.آن را تا سال 2020 میلادی به بیش
از دو برابر (1 هزار میلیارد دلار)، افزایش دهد.
رقابت
ایالات متحده و چین به آسیا محدود نمی شود، بلکه دو کشور در آمریکای لاتین نیز
درگیر رقابتی سخت هستند.
در
این ارتباط چین که خود را در رقابتی تنگاتنگ با واشنگتن می بیند، افزایش مناسبات
با کشورهای آمریکای لاتین را به عنوان اهرمی قابل اطمینان برای مقابله با آمریکا
می داند؛ زیرا نفوذ در منطقه ای که تا چند سال قبل حیات خلوت کاخ سفید محسوب می
شد، پکن را در وضعیتی تقریبا برابر با واشنگتن قرار می دهد.
یکی
دیگر از حوزه های رقابت اقتصادی چین و آمریکا، آسیای میانه است؛ تحولات آسیای
میانه به عنوان منطقه ای ثروتمند که در برهۀ پس از اتحاد جماهیر شوروی دستخوش
تغییرات زیادی است، توسط چین و آمریکا به دقت رصد می شود.
آمریکا
که از هنگام آغاز جنگ در افغانستان، با تأسیس پایگاههای نظامی در کشورهای آسیای
میانه از این کشورها استفادۀ راهبردی به عمل آورده، اینک همکاری در منطقه را مهم
تلقی می کند.
فعالیت
های ایالات متحده در آسیای میانه به این ترتیب است که پس از تقسیم اتحاد جماهیر
شوروی، دولت آمریکا افراد معدودی را داشت که در منطقه دارای تجربه باشند.
بنابراین
نخستین کار آمریکا در آسیای میانه، کوشش برای مشمولیت درگیری های افغانستان و دست
اندر کاری در گام های اساسی برای آشنایی با فرهنگ ها و جوامع این منطقه بود.
مرحلۀ
بعدی شامل حمایت از تمامیت ارضی تک تک کشورهای منطقه از طریق دفاع و سرمایه گذاری
اقتصادی، می شد.
در
آخرین مرحلۀ دست اندرکاری آمریکا در آسیای میانه (از ١١ سپتامبر ۲۰۰١
به این سو)، راهبرد و خط مشی ایالات متحده بیشتر به این سو حرکت کرده که کشورهای
آسیای میانه به عنوان بخشی از منافع دفاعی آمریکا در جنوب آسیا و خاورمیانه دیده
شوند.
فعالیت
های چین نیز در خاورمیانه که در رقابت با ایالات متحده قرار می گیرد در بخش های
امنیتی و برقراری روابط اقتصادی خلاصه می شود.
در
ارتباط با موضع ایالات متحده در برابر چین دو دیدگاه در آمریکا وجود دارد، اول،
رویکرد مهار، این دیدگاه، چین را به عنوان یک تهدید جدی در برابر منافع ملی آمریکا
تلقی می کند.
بر
این اساس، چین به مثابه اتحاد جماهیر شوروی و برخی کشورهای کوچک دیگر، تهدید در
برابر آمریکا خواهد بود. از این روی، بایستی از همه ابزارهای سیاسی، اقتصادی و حتی
نظامی سود جسته و مهار شود، وگرنه منافع آمریکا را در برخی مناطق مهم و حیاتی جهان
به چالش خواهد کشید.
دوم،
رویکرد همکاری؛ این رویکرد، حامی همکاری و تعامل با چین است. بر اساس این نظریه، چین به قوانین و
نهادهای حاکم بین المللی احترام نهاده و وارد تعامل شده است، پس تهدید برای جهان و
منافع ملی آمریکا نیست. آمریکا بایستی وارد تعامل اقتصادی با
چین شده و همکاری کند.
یکی
دیگر از عرصه های سیاست خارجی چین، رقابت اقتصادی این کشور با روسیه است، در این
ارتباط یک نشریه چاپ ژاپن اخیراً نوشت: همزمان با کاهش رشد اقتصادی روسیه که به
کاهش سرعت رشد در کشورهای آسیای میانه منجر شده است، پکن به تدریج جای مسکو را به
عنوان بزرگترین شریک بازرگانی آسیای میانه می گیرد.
مجله
"دیپلمات" نوشت: با تکمیل شبکه لوله های
گاز آسیای میانه به چین، کشورهای آسیای میانه تأمین کننده 40 درصد از گاز وارداتی
چینی ها خواهند بود. این موضوع؛ به ویژه با توجه به کاهش 60 درصدی صادرات گاز
آسیای میانه به روسیه و کاهش 74 درصدی صادرات گاز ترکمنستان به مسکو از سال 2009
میلادی اهمیت می یابد.
گفتنی
است؛ چینی ها ورود به بازارهای آسیای میانه را به صورت حساب شده و بر اساس دو طرح
موسوم به «نگاه به غرب» و «کمربند اقتصادی جاده ابریشم» به پیش برده اند.
در
تازه ترین طرح، پکن قصد دارد با تأسیس یک صندوق مالی به ارزش 16 میلیارد و 300
میلیون دلار، جاده ها و راه آهن میان استان های غربی خود با آسیای میانه را توسعه
دهد.
پکن
همچنین، اعلام کرده است که این صندوق بخشی از صندوق 40 میلیارد دلاری جاده ابریشم
خواهد بود که رئیس جمهوری چین در اوایل ماه نوامبر آن را اعلام کرد. این صندوق،
هزینه های دو طرح کمربند اقتصادی جاده ابریشم و جاده ابریشم دریایی را تأمین خواهد
کرد.
در
بخش رقابت های اقتصادی چین با سایر کشورها باید به رقابت این کشور در عرصه اقتصادی
با هند نیز اشاره کرد، در سال 2008 میلادی (1387 ه.ش)، اخباری مبنی بر
اقدام چین در ساخت بندری در سریلانکا منتشر شد که از فعال تر شدن سیاست منطقه ای
پکن در شبه قاره هند حکایت داشت.
گفتنی
است؛ سریلانکا پس از دو دهه جنگ داخلی، از جذابیت های لازم برای سرمایه گذاری
برخوردار بوده و در همین حال ثبات نسبی سیاسی موجود در این کشور، زمینه را برای
سرمایه گذاری های کلان اقتصادی و تبعا به وجود آمدن ثبات اقتصادی فراهم می آورد.
در
این شرایط، ملاحظات قومی هند در کمک به دولت سریلانکا برای مقابله با ببرهای
تامیل، موجب شد تا حس رقابت در چینی ها افزایش یابد و این کشور با ارائه کمک های
نظامی به سریلانکا، جای پای محکمی را برای خود در این کشور ایجاد کند و به عنوان
رقیب جدی و اصلی هند به حساب آید.
با
توجه به اینکه سریلانکا با هند، فقط 19 کیلومتر فاصله دارد، اقدام اخیر کشور چین
در مشارکت در تأسیسات بندری سریلانکا و ساخت بندری در این کشور به ارزش 1 میلیارد
دلار (که ممکن است اهداف نظامی را نیز در آینده پیگیری کند) باعث شد تا محافل
منطقه ای، آن را نشانه ورود چین و هند به رقابت دریایی در اقیانوس هند تلقی کنند.
شایان
ذکر است؛ در حالی که دیگر کشورهای جهان در سال 2008، با رکود و بحران اقتصادی دست
و پنجه نرم می کردند، چین و هند با تداوم رشد اقتصادی خود، به شدت به منابع انرژی
خاورمیانه وابسته بودند و میزان وابستگی این دو قدرت بزرگ آسیایی به منابع نفت و
گاز خاورمیانه و در نتیجه رقابت آنها روز به روز در حال افزایش است.
در
عرصه ای دیگر، باید به رقابت های اقتصادی چین و ژاپن که از سال های دور با یکدیگر
تنش داشته و اختلافات میان آنها نیز همچنان به قوت خود باقی است، اشاره کرد.
این
دو کشور تلاش دارند که آمریکای لاتین یعنی حیات خلوت سال های نه چندان دور ایالات
متحده را تبدیل به عرصه جدید رقابت های خود کنند.
آمریکای
لاتین از حیث دارا بودن معادن، ذخایر با ارزش زیرزمینی و همچنین برخورداری از یک
موقعیت ویژه ژئوپلتیکی، در سیاست خارجی برخی کشورها مثل چین، ژاپن و کره جنوبی
جایگاه ویژه ای دارد.
در
همین راستا شی جین پینگ، رئیس جمهور چین، چندی قبل به آمریکای لاتین سفر کرد و در
این سفر قراردادهای متعددی را با کشورهایی همچون برزیل، آرژانتین، ونزوئلا و...
منعقد کرد.
حضور
رئیس جمهور چین در برزیل بسیار پرسود بود و فواید زیادی از این سفر عاید پکن شد.
جی پینگ برای شرکت در نشست کشورهای عضو بریکس به برزیل سفر کرده بود و از این فرصت
به خوبی استفاده برد تا مناسبات دو کشور؛ بویژه در بخش اقتصادی و مبادلات تجاری را
افزایش بدهد.
گفتنی
است؛ اهمیت داد و ستد با کشورهای آمریکای لاتین برای چین بسیار مهم است؛ زیرا در
سال گذشته (2013)، حجم این مبادلات به ۲۶۱
میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار رسید و پکن در صدد است تا این
رقم را افزایش بدهد.
ژاپن
نیز در رقابتی تنگاتنگ با چین به دنبال برقراری روابط اقتصادی مؤثر با کشورهای
آمریکای لاتین است، به همین دلیل شینزو آبه، نخست وزیر ژاپن، پس از پایان سفر جی
پینگ، به آمریکای لاتین سفر کرد.
ژاپن
می تواند با دریافت مواد کانی، ذخایر با ارزش زیر زمینی، انرژی (نفت – گاز)، مس و
اورانیوم از این منطقه برخی نیازهای خود را بر طرف کند.
ژاپن
البته در دهه های گذشته در آمریکای لاتین حضور داشته و تا آنجا که مقدور بود با
دیپلماسی دلار توانست جای پایی برای خود در گستره آمریکای لاتین پیدا کند.
منبع: موج