پایگاه
خبری تحلیلی فولاد (ایفنا)- درک نادرست برخی رسانهها
از پدیدههای اقتصادی و انعکاس این نگرش ناصحیح در جامعه باعث ایجاد رفتارهای غلط
اجتماعی کوتاه مدت و بلند مدتی در مردم می شود که خود بخشی از واقعیت موجود اقتصاد
ایران را شکل داده است.
با
وجود اینکه چندین بار متواضعانه از نابلدی خود در روزنامه نگاری می گوید اما از
مصادیقی که عنوان می کند پیداست کاملا رسانهای و آشنا با ادبیات کار است. دکتر عادل
پیغامی معاون پژوهشی دانشگاه امام صادق(ع) از اولین اقتصاددانی است که مبانی علمی
اقتصاد مقاومتی را طرح کرد او نقش رسانه ها در رفتار سازی اقتصادی مردم را حتی از
سیاستگذاریهای دولت پر رنگتر می داند البته شاید بیشتر رفتارهای غلط اقتصادی را!
پیغامی
معتقد است درک نادرست برخی رسانهها از پدیدههای اقتصادی و انعکاس این نگرش
ناصحیح در جامعه باعث ایجاد رفتارهای غلط اجتماعی کوتاه مدت و بلندمدتی در مردم می
شود که خود بخشی از واقعیت موجود اقتصاد ایران را شکل داده است. او اقتصاد انقلاب
اسلامی را مظلوم و بدون رسانه می داند و معتقد است که همین موضوع سبب شده نیمه پر
اقتصاد ایران توسط مردم و حتی نخبگان باورپذیر نباشد و به این ترتیب سرمایه های
اجتماعی نیز از دست برود. سخنان دکتر عادل پیغامی را در ادامه بخوانید.
دو
اشکال مهم؛ نداشتن «لسان قوم» و «نقطه اصابت» صحیح
در
یک جامعه ممکن است امنیت وجود داشته باشد اما مردم احساس ناامنی کنند و برعکس،
مثلا همیشه در غرب آزادی نبوده اما همه احساس آزادی داشتند و در شرق برعکس.
مدیریت عرصه ذهن، کار رسانه است، اقتصاد ایران در طول سی سال گذشته، نقاط مثبت و
منفی داشته اما آنچه که اقتصاد واقعی ایران دارد با آنچه در ذهن مردم شکل گرفته،
متفاوت است، چون در رسانه هم به لحاظ قالبی و هم به لحاظ محتوایی مشکل داریم،
قالبی یعنی این که «لسان قوم» را به خوبی رعایت نکردیم و از دست دادهایم، و در
حوزه محتوا هم در تولید پیام و تعیین «نقطه اصابت» آن دقت
لازم را نکردهایم.
لسان
قوم نداریم چون اساسا مردم ایران با اقتصاد آشنا نیستند، یعنی وقتی رهبر انقلاب میفرمایند
تولید ملی شعار سال است، مردم فرق تولید ملی و تولید داخلی را نمیدانند چون سیستم
آموزش و پرورش ما از کودکستان کلید واژههای عمومی اقتصاد را آموزش نمیدهد؛
درحالی که در کشورهای غربی این آموزش وجود دارد.
کمبود
خبرنگار اقتصادی حرفهای
مشکل
لسان یا زبان قوم در عرصه ژورنالیستی، کمبود خبرنگار اقتصادی است یعنی کسی که فوق
لیسانس و دکترای اقتصاد باشد و خبرنگار هم باشد. «صندوق بین المللی پول برابری دلار
و ریال را ۴۰۰تومان اعلام کرد» اگر این جا وزارت اقتصاد و مرکز آمار بود و هدف هم
محاسبه رفاهی بود، این حرف درست بود، ولی برای فضای عمومی طرح کردن برابری ۴۰۰تومان
غلط است، حتی اقتصاددانان بخش غیرعمومی مثل کشاورزی نیازی ندارند این خبر را
بشنوند چون به این دلار میگویند دلار برابری قدرت خرید.
حضرت
امام (ره) الفاظی داشت که همه مردم میدانستند، مثل خودکفایی، استقلال، اهمیت
کشاورزی، عدم وابستگی؛ امام (ره) وارد ترمینولوژی تخصصی نمیشدند، چون جهاد
اقتصادی آن زمان ساده بود اما رهبر معظم انقلاب در یک لایه فراتر در حال مدیریت
جهاد اقتصادیاند، مجبورند کلید واژههای جدیدتری به کار ببرند، بگویند کارآفرینی،
واژهای که تعریفش به درستی برای مردم گفته نشدهاست، از این طریق یک مفاهمه زبانی
بین رهبر جامعه و نخبگان و مردم شکل نمیگیرد، کسی باید این فاصله را پر کند که
اسمش رسانه است اما خیلی کم این نقش اجرا میشود. قالبها را هم رعایت نمیکنیم،
قالبی که با دانشجو صحبت میکنیم متفاوت با یک زن خانهدار است، نمیتوان برای هر
دوشان خطابه و سخنرانی کرد.
باورهای
اقتصاددانها نسبت به انقلاب اسلامی
یکی
دیگر از مشکلات نداشتن رسانه این است که به برنامهها و اقدامات انقلاب اسلامی
باور نداریم، انقلاب اسلامی ایران مشغول جنگ تحمیلی بود اما چند درصد باور داشتند
که در مقابل قدرتهای بزرگ دنیا می توانیم بایستیم؟ این باور گاهی در سطح عمومی و
گاهی در سطح نخبگانی است، یعنی وقتی من در مورد اقتصاد صحبت میکنم بین فوق تخصص
قلب و روابط بین الملل و رفتگر محله هیچ تفاوتی نیست.هیچ کدام نمیدانند تورم نقطه
به نقطه چیست.
مشکل
عدم باور در نخبگان بدتر است، در پروژههای انقلاب اسلامی حتی وقتی اقتصاددان
باشی، این عدم باور بیشتر میشود، مشخصاً در اقتصاد مقاومتی که میگویم اقتصادمان
را میخواهیم قوی کنیم؛ یک متخصص اقتصاد میگوید من همه کتابهایم را مرور کردم،
تا به حال تئوری اقتصاد مقاومتی مطرح نشدهاست!استاد علوم سیاسی که اصلاً اقتصاد
نخواندهاست، برای همین میگویند اقتصاد مقاومتی علمی نیست و یک جریان سیاسی،
ایدئولوژیک و شعاری است.
عقب
ماندگی دانشگاه از تئوریهای علمی رهبری
برخی
حرفهای انقلاب اسلامی و رهبری هنوز تئوری ندارد، چون حرفیست که از دل قرآن و حدیث
آمده و من دانشگاهی تئوری آن را ایجاد نکردم؛ اما گاهی وقتها حرف رهبری تئوری
دارد اما دانشگاه عقب مانده است. این ما را بیشتر اذیت میکند، وقتی حتی در غرب
تئوریهای آن موجود است اما ما پای کار نیستم و حرف ایشان را علمی نمیبینیم، این
خیلی ظلم است.
در
عرصه اقتصاد مقاومتی که مولفههایی از اسلام دارد، بدنه نخبگانی کلمه مقاومت را به
معنای resistant دریافت
میکند، به عنوان این که انفعال است، در حالی که غرب برعکس به عنوان یک مولفه
عقلانی ساده میبیند و میگوید انسان طبیعتا هرکاری میکند و هرچیزی میسازد، باید
مقاوم باشد. در غرب ۱۲تئوری برای اقتصاد مقاومتی وجود دارد و این تئوریها در ۴۰
سال اخیر بسیار از گذشته مطرح شدهاست، از هر دانشگاه اقتصاد ایران و بهترین
اساتیدش بپرسید که کدام یک از این تئوریها را تدریس میکنند، قول میدهم خیلیها
حتی اسمشان را هم نشنیدند.
ما
برای نیازهای انقلاب اسلامی ژورنالیسم علمی نداریم، ژورنالیسم گفتمانی هم نداریم،
برای همین در این زمینه آسیب می بینم و ضرر میدهیم، لذا نقش رسانه بسیار حساس
است، از نظر من اقتصاددان موفقیت اقتصادی کشور ما بیش از آن که منوط به
اقتصاددانان کشور باشد، منوط به اهالی حوزه فرهنگ، تعلیم و تربیت و رسانه است.
آسیب
ما از اینجاست که در بعد نرم افزاری اقتصاد را باختیم و رسانهها هم بر این باختن
دامن میزند.
یک
مثال: تضعیف پول ملی؛ خوب یا بد؟
در
جریان تلاطم ارز، زمانی که از حدود ۱۴۰۰ تومان به ۳۵۰۰ رسید؛ از نظر من اقتصاددان
این خیلی مثبت است اما وقتی از نظر مردم منفی باشد، در عالم واقع هم منفی میشود.
ارز
ترکیه از سال ۷۱ تا ۷۶ و ظرف پنج سال ۱۲۰۰ برابر تضعیف شد نه
۲٫۵ برابر! مردم بهم نریختند اما در ایران کل
زنان خانهدار رفتند ارز بخرند، آمار غیررسمی میگفت بین ۸تا ۱۷میلیارد دلار ارز
داخل خانهها جمع شده است؛ هر اقتصادی در این بازه دو ماهه میشکند، این که اقتصاد
ایران نشکست، نشاندهنده قوت آن است! رسانهها هم به این اوضاع دامن زدند، در حوزه
نخبگانی هم مجلس و دولت با هم مخالفت کردند، پشت درهای بسته جلسه گذاشتند، این
برای مردم پیام دارد.
مردم
ما از بچگی «تضعیف» را یک امر بد طلقی کرده اند، درحالی که «تضعیف پول ملی»
الزاماً بد نیست، چه بسا میتواند خوب هم باشد. هیچ کس در رسانهها نگفت که چین ۲۰
سال در حال تضعیف پول ملی است، چرا آمریکا شرط پیوستن چین بهWOT
را تقویت پول ملیاش گذاشتهاست؟ آیا در جنگ اقتصادی میگوید
تقویت باید شود؟ پس تقویت پول ملی خیلی هم خوب نیست.
تخریب
سرمایه اجتماعی نهادهای رسمی کشور
یک
نمونه دیگر بگوییم اخیرا بانک مرکزی اعلام کرده رشد اقتصادی۴٫۶ درصد
است، این نهاد مرکز رسمی آمار کشور است، پشت صحنه نخبگان نسبت به اطلاعات و روش
شناسی آن دعواهایی دارند، اما آیا اجازه داریم در صحن عموم مردم نهاد رسمی کشور را
تخریب کنیم حتی اگر غلط است؟ ابدا، هیچ کشوری نهادهای رسمیاش را جلوی مردم
خراب نمیکند چون سرمایه اجتماعی است.چرا در دولت قبل هر آماری داده میشد مخالفین
میگفتند دروغ است؟ چرا در دولت فعلی هم این گونه است؟ مخالفین میدانند چه شاخهای
را میبُرند؟ همه جناحها در این زمینه شبیه به هم عمل کردهاند.
سواد
اقتصادی مردم را بالا ببرید
مردم
درباره رشد۴٫۶
درصدی سوال دارند، از این فرصت استفاده کنیم تا سواد مردم
را بالا ببریم، اینکه چه طور میشود در کنار مشکلات اقتصادی رشد هم داشته باشیم،
مردم معنی تورم را نمیفهمند، وقتی میگوییم تورم پنج درصد کاهش پیدا کرد، میگوید
خودم دیروز جنس خریدم گرانتر شده بود! درحالی که نمیداند پنج درصد کاهش یعنی
سرعت رشد کاهش پیدا کردهاست؛ به جای مشتق و انتگرال در مدارس، اینها را در
کشورهای پیشرفته آموزش میدهند.
حاضریم
مسائل تخصصی جراحی قلب را به مناظره بگذاریم؟
اقتصاد
انقلاب اسلامی ایران مظلوم است و رسانه ندارد،مناظره برگزار کردیم آیا حجم پول
باعث تورم شده یا تورم باعث حجم پول، هر دو تئوری دقیقا پنجاه – پنجاه است، دو اقتصاددان در تلویزیون به
سروکله هم میزنند، زیرنویس هم میکنند مردم هم نظر بدهند.
نتیجهاش
این میشود که مردم میگویند اقتصاددانهای ما هنوز با خودشان دعوا دارند، پس قابل
اتکا نیستند، پس هر سیاستی وضع کنند به درد کشور نمیخورد؛ لذا سرمایه اجتماعی
نخبگان در عرصه اقتصاد تخریب میشود.
علاوه
بر این به مردم عامی اجازه میدهد که در مسائل تخصصی نظر بدهند، چرا رسانههای ما
کارکرد تخریبی دارند و سازنده نیست؟ آیا حاضریم همین کار را در عرصه تخصصی جراحی
قلب بکنیم؟ بین جراحان هم دعواست که قلب را چگونه جراحی کنند، آیا حاضریم دعوای
پشت پرده و در دانشگاه را جلوی مردم بگذاریم؟ آن وقت کسی به جراحان قلب
اعتماد می کند!؟
ساده
انگاری در مسائل پیچیده
اگر
این کار را در تخصص قلب نمیکنیم چرا در عرصه اقتصاد انجام میدهیم؟ جراحی بانک
مرکزی بسیار پیچیدهتر از جراحی نخاع است؛ دانش اقتصاد حداقل ۱۸ تخصص دارد
که اقتصاد پولی و مالی جزء پیچیدهترینهایش است.
پایان
نامه من فقه بهره بود که دو تا راهنما داشت، یکی از آنها آیت الله مهدوی
کنی بودند و پنج سال طول کشید، من جرات نمیکنم به همین راحتی بگویم بانک
ربوی است، مگر صحبت در مورد بانک ساده است؟ میدانید تخریب بانک در عرصه مردم چه
نتیجهای دارد؟ هفت درصد نقدینگی که در کشور میگویند، پول کاغذی است، مردم اگر
بریزند و به بانک بگویند نصف این نقدینگی را پس بدهید، ۴۷درصد دیگر را از کجا میخواهیم
بیاوریم؟
رسانهها
از همین طریق و با ورشکست کردن کل سیستم بانکی کشور میتوانند ظرف دو یا سه روز کل
انقلاب اسلامی را مخروبه کنند، کما این که رسانههای ضدانقلاب این تلاش را میکنند
اما نتیجه ندادهاست.
باید
با فساد مقابله کرد اما واقعگرایی میگوید سیستم بانکی با تمام ضعفش، کشور ایران
را میچرخاند و خار چشم استکبار است.
یک
درصد گردش مالی این سیستم بانکی، فساد دارد، آیا به واسطه این یک درصد اجازه داریم
کل سیستم بانکی را تخریب کنیم و سرمایه اجتماعیاش را از بین ببریم؟
موفقیتهایی
که رسانهها نمیگویند
علی
رغم همه دشمنیها و ضعفهایمان، اقتصادمان هم قوت خاص خودش را دارد. همین تحریم بانک مرکزی در هیچ کتاب درسی
و مقالهای بحث نشدهاست، خیلی از اقتصاددانهای جهان از من سوال میکردند مگر میشود
بانک مرکزی را تحریم کرد؟ ما تحریم شدیم، ضررهایی کردیم اما قوتهایی هم پیدا
کردیم و این تحریم را هم رد کردیم. نهاد فکری کنگره آمریکا در حوزه تحریم میگوید،
هر تحریمی به طور مداوم ۴سال ادامه پیدا کند، تبدیل به فرصت میشود. ما از این ۴سالهها
زیاد داشتهایم و تبدیل به فرصت کردهایم اما نظام رسانهای
اینها را نمیگوید و به جای آن آدرس غلط میدهیم.
تصور
میکنند این تحریمها و مشکلات اقتصادی به خاطر مقابله با آمریکاست و اگر با کدخدا
مذاکره کنیم حل میشود اما حتی اگر عضو اتحادیه اروپا هم بشویم تازه مثل مجارستان،
لهستان، یونان و اسپانیا میشویم، همین اسپانیا در شمالش ۴۲درصد و در جنوبش ۲۸درصد
بیکاری دارد، اقتصاد که با این چیزها حل نمیشود.
اهالی
رسانه باید برای عرصه رسانهای اقتصاد ایران کار کنند، مقام معظم رهبری وقتی میگویند
برون گرا در عین درون زایی یعنی بالاتر از تمام مرزهای دانش حرکت کردهاند، آخرین
تئوریهای اقتصاد این حرفهای رهبری را میزنند اما بدنههای آکادمیک هنوز در ۴۰سال
پیش مانده اند.
تئوری
۴۰سال پیش میگوید بین عدالت و پیشرفت تزاحم است. عدالت بالا برود، پیشرفت پایین
میرود و برعکس اما تئوری الان میگوید عدالت مقصد است،کارایی و پیشرفت نحوه رسیدن
به آن مقصد است، چرا ژورنالیسم علمی ما این حرف را که همان صحبتهای رهبری و
انقلاب اسلامی است، نمیگیرد؟
در
پخش ژورنالیسم عمومی هم این قوت قلب داده نمیشود که اقتصاددانان ایران ۳۰سال کشور
را مدیریت کردهاند و علیرغم مشکلات به موفقیتهایی هم رساندهاند. فکر نکنید
تئوریهایمان کم است، نه اتفاقا خوب بلدیم و گاهی خارجیها باید بیایند از ما یاد
بگیرند اما این را بیان نمیکنیم.
مشکلات
روانشناسی اقتصادی در جامعه ایران
فضای
عمومی کشورمان دچار مشکل است، ملت ایران در عرصه روانشناسی اقتصادی گاهی اوقات
متوجه داشتهها و قوتهایش نیست؛ حافظههای تاریخی هر ملت، تنگه احد است، هر ملتی
که حافظه تاریخیاش پاک شود، شکننده میشود.
وظیفه
رسانه است که حافظه تاریخی را زنده نگه دارد تا مردم بدانند کجا بودند و الان
کجایند و کجا باید بروند؟ مردم باید بدانند ما باید دانش بنیان شویم نه صنعتی،
آمریکا ۵۰ سال است که صنعت را کم و بخش دانش بنیان را زیاد میکند، ما قرار نیست
صنعتی بشویم و گرنه عقبمانده خواهیم شد.
منبع : رصد