پایگاه خبری تحلیلی فولاد(ایفنا)- به گزارش خبرنگار بین الملل خبرگزاری موج به نقل از "رویترز"، صندوق بین المللی پول امسال برای چهارمین سال متوالی پیش بینی خود برای سرانه تولید ناخالص داخلی (GDP) جهانی را کاهش داد. کاهش 0.7 درصدی این پیش بینی از رقم قبلی 3.4 درصد به نظر زیاد نمی آید، اما؛ ادامه این روند اقتصاددانان را نگران کرده است.
اقتصاددان آمریکایی، "لرنس هنری"، معروف به "لری سامرز"، برای این مسأله در کشورهای ثروتمند توضیحی دارد. برهان اصلی این خزانه دار سابق آمریکایی این است که سرمایه گذاری در این کشورها در دو دهه اخیر بسیار پایین بوده است و در کنار نرخ بالای بهره منجر به کسر بودجه دولتی شده است. در حقیقت او اعتقاد دارد در جایی که حباب های مالی وجود نداشته باشند، همانند سال 2008 میلادی، رشد اقتصادی کند خواهد شد.
وی از سیاست های مالی و پولی انتقاد می کند و باور دارد قبل از بحران، زمانی که بانک های مرکزی مشغول ایجاد ثبات و از بین بردن تورم بودند، نباید مورد حمایت و تشویق قرار می گرفتند. "این بدترین کاری بود که برای اقتصادهای بزرگ می توان انجام داد. کمبود مالی از زمان آغاز رکود در بسیاری از کشورهای توسعه یافته بیشترین سهم تولید ناخالص داخلی را نابود کرده است. این به نظر کار عاقلانه ای نمی آید".
توضیح مالی بهتر برای این ناامیدی جهانی از ترازهای مالی آغاز می شود که برای دو دهه مورد تحریف قرار گرفته اند. بسیاری از خانه ها، شرکت ها و دولت ها زیر فشار اقتصادی در حال خم شدن هستند. مخارج آنها بدون کاهش بدهی ها، چه از طریق نوشتن چک، بازپرداخت با استفاده از پول ایجاد شده و یا افزایش تورم، ارقام نجومی را نشان می دهند.
در هر حال اگر "سامرز" در این مورد حق داشته باشد یا نداشته باشد، ارقام تولید ناخالص داخلی به کندی در حال بهبود هستند.
این ضررها بدرستی در نرخ بیکاری اندازه گیری نمی شوند، اگرچه بعد از شکست اقتصادی به سرعت افزایش یافته اند؛ برای نمونه در حوزه یورو از 6.8 درصد به 10.9 رسیده اند. همچنین افراد زیادی در مشاغلی که دوست ندارند و یا به طور نیمه وقت و با درآمد پایین است، مشغول به کار هستند. مؤسسه آمار آمریکا 5.9 درصد افراد در سن کار را به عنوان "ناراضی از کار" یا "نیمه وقت با درآمد پایین" معرفی کرده است. اگرچه رقم واقعی باید چیزی فراتر از این ها باشد.
این مسائل، درآمدها و تولید ناخالص داخلی را پایین نگه داشته اند. برای یک اقتصاد که در حالت کلی شامل کار و تولید می شود، کاهش کارگران ماهر به معنی ضرر و افت در تولید ناخالص است.
نظریه "سامرز" تعریف ایجاد شغل نامناسب و نبود سرمایه گذاری مناسب است. به این معنی که با کاهش نیروی کار سرمایه گذاری در آن حوزه کاهش می یابد، بدون توجه به نرخ بهره و درآمد.
در حقیقت، بزرگ ترین مشکل بازار کار رابطه اندکی با مسائل مالی دارد و بیشتر به شرایط ایجاد شغل در ارتباط است. حتی با وجود تکنولوژی های جدید، نابود کردن یا کم ارزش کردن مشاغل بسیار آسان است. در مقابل ایجاد مشاغل خوب و جدید؛ بخصوص در کشورهای توسعه یافته بسیار دشوار به نظر می رسد.
این مسأله در کشورهای مختلف برای نسل جدید یک تهدید است تا جایی که در آلمان نهایتا به مدل بازار اجتماعی دست یافته شد.
این مدل یک هدف ساده داشت: کمک به اقتصاد برای تغییر به سمت مردم. برای رسیدن به این هدف حقوق افراد در سطح قابل قبولی نگه داشته شد و با افزایش تولید ساعات کاری کاهش یافت. این برنامه دولتی ایجاد شغل، به تحت کنترل نگه داشتن بیکاری کمک بسیاری کرد. همچنین قانون و آمارهای اجتماعی مانند صنایع گردشگری و سلامت نیز به این برنامه کمک کردند.
اما متأسفانه این سیستم در دهه 1980؛ بخصوص در اروپا، منسوخ شد. شغل ها برای کارفرمایان بسیار پرهزینه و ثابت شد تا جایی که استخدام بسیار سخت و کم کردن نیروی کار به نفع شرکت و تجارت شد. بعلاوه، سیاستمداران و رهبران تجاری نیز توجه کمتری به مسأله کار و بیکاری کردند.
این بحران اقتصادی، نتایج دردناک این بی توجهی و محدودیت را نشان می دهد. شرکت ها و دولت ها در اروپا و آمریکا به سرعت تعدیل نیرو کرده و از کارگران نیمه وقت برای کاهش هزینه ها استفاده کردند. این در حالی بود که نیروی کار نیز علاقه خود نسبت به کار را از دست می داد.
هر چند اکنون نرخ بیکاری در حال کاهش است، می توان کارهای بیشتری برای افزایش سرعت آن انجام داد. موفقیت آمیزترین برنامه اصلاحی آلمان می تواند نکات مهمی را به ما آموزش دهد. این فهرست می تواند شامل کاهش مالیات بر نیروی کار، افزایش یارانه دولتی در بازار استخدام، برنامه های بزرگ زیرساختی و بازسازی ساختار مالی برای بازپرداخت بدهی باشد.
چنین برنامه هایی می توانند رشد تولید ناخالص داخلی را سریع تر کنند، هر چند این موضوع نباید هدف اصلی درنظر گرفته شود. مبارزه ضد بیکاری باید در مرکز سیاست های اقتصادی باشد؛ زیرا از بین رفتن مشاغل خوب خطرناک تر از کاهش رشد تولید ناخالص داخلی است و در حال حاضر دولت ها در این مبارزه شکست خورده اند.
نوشته "ادوارد هیدز"، خبرنگار بخش اقتصادی رویترز، ترجمه حامد عبداللهی
منبع: موج