پایگاه خبری تحلیلی فولاد(ایفنا)- به گزارش خبر اقتصادی به نقل از پترونت، هفته پیش یک تفاهمنامه همکاری پنجساله بین ایران و روسیه امضاء شد که جزئیات آن هنوز بهطور دقیق برای رسانهها تشریح نشده است. مهمترین مسئلهای که در این میان مسکوت مانده این است که آیا ایران و روسیه در مورد قرارداد بزرگ نفتی به توافق رسیدهاند یا خیر؟ رسانههای روسی خبر دادهاند که این تفاهمنامه، همکاریهای گستردهای از مشارکت روسیه در ساماندهی محمولههای نفت ایران گرفته تا سرمایهگذاری روسها در صنعت نفت و گاز و ساخت نیروگاه برق برای ایران را شامل میشود. این تفاهمنامه همکاری حجم مبادلات تجاری بین مسکو و تهران را افزایش خواهد داد. اما این امر چگونه محقق خواهد شد و چرا قسمت اصلی ماجرا یعنی صادرات روزانه 500 هزار بشکهای نفت ایران به روسیه با سکوت معنادار طرفین یا رد و تأییدهای ضمنی و غیرشفاف مواجه شده است؟
چند ماه پیش بود که خبرگزاری رویترز گزارش داد ایران و روسیه در حالی مذاکره برای امضای قراردادی هستند که میتواند صادرات نفت ایران را تا 50 درصد افزایش دهد. این قرارداد نه تنها برای ایران و روسیه اهمیت دارد، بلکه مرزهای نفوذ آن به واشنگتن و پایتخت کشورهای اروپایی نیز میرسد. در دو سال گذشته آمریکا و اتحادیه اروپا سعی کردهاند با تحریم صنعت نفت ایران، جریان ورود ارز به ایران را شدیداً محدود کرده و لذا با ابزارهای سیاسی یک بحران اقتصادی برای ایران به وجود آورند. اهمیت چنین قرادادی از این حیث است که میتواند بازارهای جهانی را یکبار دیگر به روی نفت ایران گشوده و طرح تحریمها را با شکستی اساسی روبرو سازد.
این قرارداد در صورت اجرایی شدن از یکسو اقتصاد ایران را با فرصتهای تازهای مواجه میسازد و از طرف دیگر چون دلار از آن حذف شده است و پول نفت فروختهشده صرف خرید کالاها و تجهیزات روسی یا سرمایهگذاری در ایران خواهد شد، نظام پترودلار را تضعیف خواهد کرد و این امر به اقتصاد آمریکا ضربه خواهد زد. روسیه که خود اخیراً با تحریمهای غرب مواجه شده است، مبادلات بینالمللی هرچه بیشتری را با ارزهای غیردلار انجام خواهد داد. بر این اساس، قرارداد نفتی بین ایران و روسیه میتواند یک حلقه از زنجیرهای باشد که با طراحی اقتصادهای نوظهور و با هدف ایمن ماندن از تلاطمات نهادهای مالی غربی و همچنین تحریمهای دلبخواهانههای آنها تدوین شده است. در حال حاضر اکثر پرداختهای بینالمللی از طریق نهادهای مالی تحت کنترلِ غرب صورت میگیرد و تحریم یک کشور توسط قدرتهای غربی میتواند امکان پرداخت و انتقال پول و لذا امکان مبادلات خارجی برای یک کشور را به شدت محدود سازد. افق بلندمدتتری که اکنون توسط روسیه، چین و برخی دیگر از کشورهای عضو گروه بریکس تدوین شده است، تغییر ساختار مالی جهانی و خروج کنترل آن از دست ایالات متحده آمریکا است. برای غرب در سالهای اخیر با افزایش هزینه جنگ، تحریم نقش جنگ را ایفاء کرده است. لذا هرجا افکار عمومی مانع بروز جنگ شده است یا توازن نظامی به حدی بوده است که جنگ برای غرب منفعتی به دنبال نداشته است، از ابزار تحریم اقتصادی استفاده شده است. تمهیدات در نظر گرفته شده توسط کشورهایی نظیر روسیه، چین و ایران نه اقداماتی منفرد و ایزوله بلکه پاسخی رقابتی به این فشارهای اقتصادی بوده است.
حال بیایید با در نظر داشتن این چارچوب، به همکاریهای اقتصادی ایران و روسیه و بهویژه قرارداد نفتی احتمالی بین دو کشور نگاهی بیاندازیم. شواهد امر نشان میدهد که ایران و روسیه قصد دارند حجم همکاریهای اقتصادی خود را که در حال حاضر چیزی در حدود 3 میلیارد دلار در سال است، افزایش دهند. مبادلات تجاری بین روسیه و ایران به رغم همکاریهای سیاسی آنها در سالیان اخیر پایین بوده است. با این حال، افزایش حجم مبادلات تجاری با کشورها تابع دستور نیست که با صدور این دستور تمامی موانع برطرف شود. مبادلات تجاری بین دو کشور نیاز به روابط اقتصادی دوسویه دارد که در نهایت خود را در قالب صادرات و واردات نشان میدهد. اگر ایران تمایل داشته باشد، کالاها و تجهیزات روسی وارد کند باید چیزی در عوض آن به روسیه بپردازد. این واقعیت ساده اقتصادی ما را به این گزاره میرساند که همکاری بلندمدت اقتصادی بین روسیه و ایران تنها زمانی ممکن است که ایران و روسیه متقابلاً چیزی برای عرضه به یکدیگر در اختیار داشته باشند. در حال حاضر که به واسطه تحریم صنعت نفت ایران، جریان ورود ارز به ایران شدیداً محدود و درآمدهای دولت به شدت کاهش یافته است، ایران تنها زمانی میتواند واردات کالاها و تجهیزات روسی را افزایش داد یا روسها را به سرمایهگذاری در ایران ترغیب کند که بتواند این امر را بهصورت تهاتری انجام دهد. استراتژیکترین کالایی که ایران در اختیار دارد نفت است و این واقعیت اقتصادی، صادرات نفت ایران به روسیه را امکانپذیر میکند. روسیه میتواند نفت ایران را در ازای تعهدات بعضی از شرکتهای خود به چین بفروشد یا آن را به سایر کشورها صادر کند.
اما آیا امکانپذیر بودن یک قرارداد به معنای ضروری بودن آن است؟ آیا صِرف این واقعیت که منطق اقتصادی اجرایی شدن چنین قراردادی را امکانپذیر میسازد، قطعیت و حتمی بودن وقوع آن را نیز به همراه خواهد داشت؟ در این مورد ویژه اگر منطق اقتصادی، به بالقوهگی و امکانپذیری دامن میزند، منطق سیاسی تحت شرایط خاصی ضرورت اجرایی شدن چنین قراردادی را در پی خواهد داشت. در دو دهه اخیر مرزبندیهای بینالمللی هیچگاه به اندازه چند سال اخیر شفاف نبوده است. همچنین در دو دهه اخیر هیچگاه به اندازه چند سال اخیر قوانین بازار آزاد توسط مروجان آن به چالش کشیده نشده است. سال 2014 با سالیان اواخر دهه نود میلادی که بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول حاضر بودند به کشورهایی نظیر روسیه وام کلان بدهند، تفاوت آشکار دارد. اکنون صحبتها بین کشورهایی نظیر روسیه و آمریکا نه بر سر افزایش حجم مبادلات تجاری بلکه بر سر کاهش اجباری آن از طریق تحریم است. شک نکنید که گذشت زمان پای کشورهایی نظیر چین را نیز به این مراودات (بخوانید منازعات) باز خواهد کرد و لذا مرزبندیها به مرور زمان روشنتر نیز خواهد شد. در چنین بافت و فضایی، قرارداد «بزرگ» نفتی بین ایران و روسیه یک دفاع از جانب کشورهایی است که میخواهند حیات اقتصادی خود را از دسیسههای غرب در امان دارند. روسیه رفته رفته شرکای تجاری خود در اروپا را از دست خواهد داد و ایران با روابط تاریخی خود با روسیه میتواند شریک استراتژیکی برای این کشور باشد. وقتی در ابعاد جهانی، منازعه به قانون و عمل بر طبق قوانین بازار آزاد به یک استثناء تبدیل میشود، همکاریهای اقتصادی دیگر صرفاً از منطق سود پیروی نمیکند بلکه ملاحظات بلندمدتتری را نیز دربر میگیرد. روابط بین کشورهای شریک در منازعات پیشرو از این منطق پیروی خواهد کرد.
اما چرا ایران و روسیه در مورد قرارداد نفتی سکوت میکنند و اظهارنظرهای رسمی تمامی جوانب ماجرا را برای ما روشن نمیسازد؟ جواب این سؤال در شرایط خاص سیاسی نهفته است. ایران در حال حاضر مشغول مذاکرات هستهای با کشورهای گروه 1+5 است و خبر توافق قطعی در مورد این قرارداد ممکن است واکنشهای پیشبینینشده غرب را به همراه داشته باشد. از طرف دیگر، اخبار غیرقطعی و نادقیق در مورد این قرارداد، موضع ایران در مذاکرات را تقویت خواهد کرد، چرا که به غرب این پیام را میدهد که راههای دیگری نیز برای حذف تحریمها وجود دارد. اگر تحریمها از طریق مذاکرات هستهای رفع نشوند، شرایط ضروری برای اجرای این قرارداد به وجود خواهد آمد و مطمئناً در آن زمان رسانهها نیز از چند و چون اجرای آن باخبر خواهند شد.
منبع: خبر اقتصادی